استراتژی پرایس اکشن

استراتژی پرایس اکشن

در این مقاله قصد داریم استراتژی پرایس اکشن را توضیح دهیم و شمارا با فلسفه ی پرایس اکشن آشنا کرده و مزایا و معایب پرایس اکشن را توضیح دهیم با ما همراه باشید.

روش‌های تحلیل و ترید

اصولاً چند شاخه‌ معدود برای تحلیل و ترید کردن بیشتر موجود نیست، که هر کدام از این شاخه‌ها به چندین بخش جزئی و دقیق‌تر تقسیم می‌شوند که صرفاً در اصول به هم شبیه اند و در جزئیات کاملاً مجزا از یک‌دیگر هستند (پس هر کس به شما گفت که من همه‌ی روش‌های سرمایه‌گذاری و ترید را بلدم، مطمئن باشید باید از او دوری کنید).

هر شخص فعال در بازارهای مالی اگر بتواند فقط در یک شاخه به صورت کامل توانا بشود و فقط در آن حوزه بتواند تمام زیر و بم‌ها را به موقع و به درستی تحلیل کند، احتمال بسیار زیاد در سال‌ها و دهه‌های آینده از او به عنوان یکی از بزرگ‌ترین و موفق‌ترین سرمایه‌گذاران تاریخ در کتاب‌های مالی یاد خواهد شد.

انواع رویکردهای رایج تحلیل بازار به این شرح است:

1.تحلیل تکنیکال

2.تحلیل بنیادی

3.تابلوخوانی (و روان‌شناسی بازار)

به صورت کلی می‌توان این‌گونه تعبیر کرد که تکنیکالیست‌ها به روند حرکتی قیمت سهم ( یا جفت ارز یا رمزارز) توجه می‌کنند، فاندامنتالیست‌ها به ذات سهم و ارزش درونی آن توجه می‌کنند و تابلوخوان‌ها به نحوه‌ی ورود و خروج پول به سهم توجه می‌کنند. هر یک از این رویکردها دارای چندین زیرشاخه هستند که هر کدام هم نگرش‌های متفاوتی را دنبال می‌کنند.

اولین اصل اساسی تحلیل تکنیکال و تکنیکالیست‌ها این است که قیمت سهم در بر گیرنده‌ی تمام مؤلفه‌های مهم و اثرگذار بر سهم است. به عبارت دیگر قیمت سهم در هر لحظه برایند تمام مؤلفه‌های اثرگذار بر سهم است و از روند حرکتی قیمت سهم می‌توان تمام اطلاعات لازم برای سهم را استخراج کرد. آن‌ها چیزی به نام ارزش ذاتی، که رکن اول و اساسی تحلیل بنیادی است را قبول ندارند (در خوش‌بینانه‌ترین حالت می‌توان گفت که ارزش ذاتی را مهم نمی‌دانند).

اصل اساسی تحلیل بنیادی و فاندامنتالیست‌ها هم این است که هر سهمی دارای یک ارزش ذاتی است و سهم هر وقت بالاتر از ارزش ذاتی معامله بشود، در بلندمدت قیمت آن کاهش پیدا خواهد کرد و به ارزش ذاتی باز می‌گردد و هر وقت هم پایین‌تر از ارزش ذاتی معامله بشود، در بلندمدت قیمت افزایش پیدا می‌کند و به ارزش ذاتی می‌رسد. در نگرش بنیادی، نمودار اهمیتی ندارد.

تابلوخوان‌ها معتقدند که با بررسی روند معاملات و جو کلی بازار و فضای پیرامون سهام، می‌توان تصمیم به خرید یا فروش سهم گرفت. آن‌ها روند معاملات و حجم پول ورودی و خروجی سهام را دقیق رصد می‌کنند و بر حسب آن وارد بازار می‌شوند.

تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال زیرشاخه‌های زیادی دارد. از کلاسیک گرفته تا الیوت و پرایس اکشن. اما اصل اساسی همه‌ی آن‌ها تمرکز بر روی روند قیمت است. تکنیکالیست‌ها معتقدند که تاریخ تکرار می‌شود و این موجب استفاده‌ی آن‌ها از قالب الگوها در تحلیل است. این الگوها در تمام روش‌های تحلیل تکنیکال موجودند و اساسی‌ترین ابزار مورد استفاده در پرایس اکشن هم الگوهای مختص به خودش است. در تحلیل تکنیکال ما نیاز به چارت قیمتی داریم و پس از آن بستگی به رویکردمان ممکن است به اندیکاتورها و اسیلاتورها هم نیاز پیدا کنیم.

پرایس اکشن

پرایس اکشن (price action) یعنی رفتار قیمت. همین نام‌گذاری جسورانه‌ی این سبک نشان‌دهنده‌ی عصاره و اساس این روش است. رفتار قیمت برای ترید کردن کافی است. در پرایس اکشن بر خلاف تقریباً تمام روش‌های دیگر تحلیل تکنیکال، ما نیازی به ابزار اضافه‌ای نداریم، فقط و فقط کندل قیمت. نه نیازی به خطوط حمایت و مقاومت کلاسیک داریم و نه نیازی به اندیکاتورها (هرچند که برای بهبود نتایج این روش، بهتر است برای تأییدیه گرفتن تصمیم‌مان از خطوط روند و حمایت و مقاومت هم کمک بگیریم).

در استفاده از این روش ما صفحه‌مان را خلوت خواهیم دید. هیچ چیز اضافی‌ای بر قیمت وجود ندارد. تنها چیزی که لازم داریم این است که چارت بر حسب کندل استیک یا نمودار شمعی باشد.

پرایس اکشن طرفداران بسیار زیادی در بازارهای مالی دارد و جزو اولین تکنیک‌هایی است که تازه‌واردهای هر بازار مالی جذب آن می‌شوند. از دلایلی که می‌توان برای این پدیده ذکر کرد، این است که پرایس اکشن نیاز به پیش‌زمینه‌ی دانش اقتصادی ندارد، پیچیدگی کمتری در بیان مفاهیم و موارد دارد، نیازی به دانش سیاسی و پیگیری اخبار سیاسی ندارد، نیازی به نرم‌افزارها و ابزارهای پیچیده‌ی تکنیکال ندارد.

البته پُر واضح است که درصد کمی از تازه‌واردها در آن موفق می‌شوند، زیرا ترید با این روش در عین سادگی، نیازمند دقت و وسواس و تمرکز بسیار زیادی است. کما این‌که مسلط شدن به تمام الگوها و اصول پرایس اکشن هم نیاز به مطالعه و تمرین و تکرار فراوان دارد.

به لحاظ نگرش زمانی، اصولاً فاندامنتالیست‌ها بلندمدت و میان‌مدت را بیشتر مد نظر قرار می‌دهند و تکنیکالیست‌ها بیشتر کوتاه‌مدت و میان‌مدت را. اما پرایس اکشنی‌ها فقط کوتاه‌مدت را مورد توجه قرار می‌دهند. زیرا آن‌ها با بررسی چند کندل و رخ دادن یک الگو ممکن است بلافاصله، فارغ از نکات بنیادی و تکنیکال کلاسیک، وارد یک موقعیت خرید یا فروش بشوند و فقط روند قیمت را دنبال می‌کنند و به محض این‌که الگوی خروج رخ بدهد از معامله خارج می‌شوند.

در کل ورود و خروج به معاملات با این سبک بسیار تیز و بُرنده و چابک است.در پرایس اکشن اعتقاد بر این است که نباید وقت خود را با گذشته‌ی قیمتی سهم تلف کنیم (که مخالف با استراتژی اصلی تکنیکال کلاسیک است). ما فقط به قیمت امروز سهم نیاز داریم، زیرا تمام مؤلفه‌های مهم از گذشته (صورت مالی‌ها، نرخ بهره، قیمت‌های جهانی و …) تا آینده (پیش‌بینی سود سال آتی، احتمال وقوع ریسک‌های غیرسیستماتیک و …)

در سهم لحاظ شده است که امروز به این قیمت معامله می‌شود. یعنی بزرگ‌ترین و تنها عامل مهم اثرگذار در این دیدگاه، قیمت امروز سهم است. حتا اگر تایم‌فریم‌های چارت را از ثانیه تا سال هم تغییر بدهیم، باز هم آخرین کندل نشان‌دهنده‌ی مجموع عوامل اثرگذار بر سهم است و مهم‌ترین چیزی که حرف آخر را می‌زند، آخرین کندل سهم است.

پرایس اکشن چیست؟ فردانامه

فلسفه‌ پرایس اکشن

در یک بازار کامل و کارا و آزاد، قیمت لحظه‌ای سهام (و هر کالا و خدمات قابل معامله‌ی دیگر) نشان‌دهنده‌ی تقابل عرضه و تقاضا ست. در این بازار هیچ مورد دیگری در تعیین قیمت سهام دخالت ندارد و همه‌ شوک‌هایی که ممکن است به بازار وارد شود موجی را در بازار و قیمت سهام ایجاد می‌کند، اما در کوتاه‌ترین زمان ممکن نوسان این موج کم می‌شود و تعادل مجدداً برقرار می‌گردد و همان فرایند عرضه و تقاضایی مجدداً حکم‌فرما می‌شود.

برای درک بهتر چرایی این پدیده، اقیانوس‌های متصل به هم در سراسر زمین را تصور کنید. ممکن است در جایی سونامی بیاید و موج‌های شدیدی ایجاد کند، ممکن است جزر و مد سطح آب یک اقیانوس را در جایی بالا یا پایین ببرد، ممکن است در یک جا از این اقیانوس‌ها باران شدیدی ببارد و سطح آب را در آن نقطه بالا ببرد و ممکن است هزاران اتفاق طبیعی و حتا غیرطبیعی دیگر هم رخ بدهد که موجب تغییر نقطه‌ی تعادل و سطح آب بشود.

اما در نهایت به دلیل پیوستگی و آزاد بودن آب اقیانوس‌ها و اتصال آن‌ها به هم‌دیگر، در کم‌ترین زمان ممکن این اثرات کوتاه‌مدت به سایر نقاط هم انتقال پیدا می‌کند و کم‌کم از شدت آن کاسته می‌شود و وقتی شدت آن به صفر رسید، مجدداً تعادل جدید در سطح جدید ایجاد می‌شود و این چرخه همواره ادامه دارد. به عبارتی تعادل هیچ‌وقت از بین نمی‌رود و صرفاً از سطحی به سطح دیگر انتقال پیدا می‌کند.

این الگو عیناً برای بازارهای مالی هم صادق است. بازار آزاد و اقتصاد جهانی هم مانند اقیانوس‌های به هم پیوسته عمل می‌کند. آشوب و به هم خوردن تعادل در یک نقطه، موجی را ایجاد می‌کند و اثر خود را بر بازار می‌گذارد و بازار را تکان می‌دهد.

این حرکتی که در یک نقطه از بازار رخ می‌دهد، به دلیل پیوستگی بازار، اثر خود را بر نقاط دیگر بازار هم می‌گذارد و قیمت‌ها و اقتصادها را دستخوش تغییر می‌کند و مجدداً عرضه و تقاضاها تغییر می‌کنند و قیمت‌های جدید ایجاد می‌شوند تا به سرعت اثرات موج کم شود و بازار در یک سطح جدید به تعادل برسد.

در بازار آزاد این اتفاق برای قیمت یک سهام هم صادق است. وقتی به هر دلیلی در یک طرف معاملات یک سهام موج مهمی ایجاد می‌شود و تغییرات شدیدی رخ می‌نماید، تعادل به سمت اثر فعلی حرکت می‌کند، اگر تقاضا شدت بگیرد، قیمت بالا می‌رود و اگر عرضه شدت بگیرد قیمت کاهش پیدا می‌کند. به این پدیده می‌گویند “دست نامرئی بازار”.

روش کار در پرایس اکشن هم با اتکا بر همین فلسفه است، به طوری که تمام تمرکز را بر روی آخرین کندل‌ها می‌گذاریم، زیرا قیمت لحظه‌ای (آخرین کندل) مُبَین برایند تقابل توان عرضه‌کنندگان و تقاضاکنندگان است. به این شکل که اگر قدرت فروشنده‌ها (خرس‌ها) بیشتر باشد، قیمت پایین خواهد آمد و اگر قدرت خریداران (گاوها) بیشتر باشد، قیمت بالا خواهد رفت.

در یک تایم‌فریم مشخص، مثلاً یک ساعته، ممکن است هزاران یا میلیون‌ها سفارش خرید و فروش ثبت بشود. تا زمانی که این یک ساعت تمام نشده باشد، کندل بسته نمی‌شود و مدام در حال تغییر کردن است و در هر لحظه‌ی این بازه، قیمت آن لحظه نشان‌دهنده‌ی نتیجه‌ی دست و پنجه نرم کردن خریداران و فروشندگان با هم است.

زمانی که آخرین معاملات در این یک ساعت هم انجام می‌شود و کندل بسته می‌شود و چارت وارد کندل بعدی می‌شود، تریدرهای پرایس اکشن از این کندل آخر استفاده می‌کنند و بر حسب آن نوع تریدشان را انتخاب می‌کنند.

شمع ژاپنی کفایت می‌کند!

همه چیز در این روش بر اساس شمع ژاپنی است. یک کندل استیک نشان‌دهنده‌ی قیمت باز شدن سهم در آن تایم‌فریم، قیمت بسته شدن سهم، بالاترین قیمتی که سهم معامله شده و پایین‌ترین قیمتی ست که سهم معامله شده. جمیع این موارد در یک شمع، ایجاد بدنه و سایه می‌کند. تمام تمرکز و دقت تریدر در این سبک بر روی همین سایه‌ها و بدنه‌ها است. در این سیستم الگوهایی رایج است که تریدرها برحسب آن تصمیم به معامله می‌گیرند.

هر کدام از این الگوها هم علت وجودی خاصی پشت سرشان است و آن هم نشأت گرفته از ارزیابی کندل است، که از طریق ظاهر کندل تشخیص داده می‌شود که نوع عرضه و تقاضا و فشار خرید و فروش در طول آن کندل چگونه حرکت کرده است. این ارزیابی منجر به حدس زدن ادامه‌ی رفتار دارندگان آن سهم می‌شود و از این طریق الگوها به مرور زمان ایجاد شده‌اند.

در پرایس اکشن به اندیکاتورها و اوسیلاتورها هم نیازی نداریم، زیرا این ابزارها بیانگر نحوه‌ی حرکت گذشته‌ی سهم است، که این هم برای ترید به سبک پرایس اکشن مهم نیست، زیرا نتیجه‌ی تغییرات قیمتی سهم را در آخرین کندل موجود، قیمت لحظه‌ای بازار، می‌بینیم.

استدلال جالبی دارند تریدرهای پرایس اکشن که می‌گوید: “حرکات قیمت مشتق شده از حرکات و احساسات انسان است وحرکات اندیکاتورها مشتق شده از حرکات قیمت، پس با استفاده از اندیکاتورها در اصل داریم از مشتق دوم رفتار انسان‌ها کمک می‌گیریم، که این باعث تأخیر زیادی می‌شود. همچنین این‌که: “کندل‌ها سایه‌ی رفتار بازیگرها ست و اندیکاتورها سایه‌ی رفتار کندل‌ها. پس اندیکاتورها سایه‌ی سایه‌ها هستند و قطعاً به دردی نمی‌خورند”. ما در این روش فقط و فقط نیازمند شمع ژاپنی هستیم.

مزایا و معایب پرایس اکشن:

 مزایا:

  • اگر سهمی چارت زیادی نداشته باشد و تازه عرضه شده باشد، دست تحلیل تکنیکال کلاسیک برای تحلیل و تصمیم‌گیری بسیار بسته است، اما در پرایس اکشن چون نیازی به گذشته‌ی سهم نداریم، می‌توانیم با چند کندل موجود هم تصمیم‌گیری کنیم.
  • امکان نقدشوندگی پورتفو بسار زیاد است.
  • چارت بسیار تمیز و خلوتی دارد و تریدر می‌تواند بسیار متمرکز عمل کند.
  • سیگنال‌های بسیار محکم و مُتقنی صادر می‌کند و تریدر هنگام معامله سردرگم و دو به شک نمی‌شود.

 معایب:

  • نوسانات کوتاه‌مدتی ارزش پورتفو در این روش بسیار زیاد است، که اثرات روانی و مالی مخربی را می‌تواند به دنبال داشته باشد.
  • ممکن است در طول یک روند، زمان خیلی طولانی‌ای سیگنال خرید ندهد و باعث شود تریدر از یک روند جا بماند.
  • تریدر از بعضی امکانات تکنیکالی، مانند اندیکاتورها، که روند را تشخیص می‌دهند محروم است.
  • در این روش مدام باید کندل‌ها را رصد کرد و منتظر تشکیل الگوها ماند. این باعث می‌شود وقت، تمرکز و انرژی زیادی از تریدر صرف شود.

سخن آخر

روش پرایس اکشن یکی از صدها استراتژی معاملاتی ست. همان‌طور که مدافعان سرسختی دارد، منتقدان زیادی هم دارد و هر کدام هم استدلال‌های سرسخت و محکمی برای خود دارند. الزاماً نمی‌توان نتیجه گرفت که این روش خوب است یا خیر. اما به هر حال این روش هم معامله‌گران موفقی دارد که واقعاً سال‌هاست با این مبنا کار کرده‌اند و سود خوبی کسب کرده‌اند.

نکته‌ی حائز اهمیت این است که این روش هم قطعاً می‌تواند موفق بشود، به شرط تمرین و مطالعه و به روز رسانی مداوم خود. البته ذکر این جمله‌ی مشهور بازارهای مالی هم خالی از لطف نیست که: تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو بال سرمایه‌گذاری هستند و باید بتوان هم‌زمان از هر دو استفاده کرد و خودمان را نباید از دیگری محروم کنیم.

منبع: اینوستوپدیا

امتیاز شما به این مطلب
میانگین امتیاز ها از 13 نفر 5/5
آخرین مقالات
نظر خود را با ما در میان بگزارید