ارزشگذاری فرآیندی است که در آن میتوان ارزش ذاتی داراییهای مختلف را محاسبه کرد. قلمرو استفاده از این دانش تنها به بازار سهام ختم نمیشود و میتوان با استفاده از آن، ارزش حقیقی داراییهای دیگر مثل مسکن را نیز سنجید.
یکی از سوالات اساسی که فعالین بازار سهام با آن مواجه هستند، این است که ارزش سهام مورد نظرشان، چقدر است. پاسخ به این سوال در نهایت منجر به شکلگیری تصمیمات سرمایهگذاری برای این افراد میشود. به این شکل که در صورتی که ارزش ذاتی برآوردی آنها برای سهام مد نظرشان، کمتر از ارزش بازار فعلی آن باشد، گزینه بررسی شده دارای حباب قیمتی (بهاصطلاح سهم مورد اشاره، Over Value است) بوده و برای سرمایهگذاری مطلوب نیست.
همچنین در صورتی که ارزش ذاتی برآوردی بیشتر از ارزش بازار جاری بنگاه باشد، سهام مورد اشاره دارای ارزشی کمتر از ارزش ذاتی (بهاصطلاح گزینه سرمایهگذاری مورد اشارهUnder Value است) خود است و یک گزینه مطلوب برای خرید و سرمایهگذاری محسوب میشود. در ادامه به بررسی ارزشگذاری خواهیم پرداخت و با کاربردهای آن بیشتر آشنا خواهیم شد. در ادامه با فردانامه همراه باشید.
ارزشگذاری راهی برای یافتن ارزش ذاتی
ارزشگذاری همانطور که از آن نام پیدا است، فرآیندی است که خروجی آن در نهایت به دست آوردن ارزش ذاتی است. ارزش ذاتی دارای تعاریف متعددی است؛ اما اصولا در مدیریت مالی ارزش ذاتی (Intrinsic value) را ارزش فعلی جریانات نقد آتی، تعریف میکنند. به همین منظور تحلیلگران مالی برای برآورد ارزش ذاتی یک بنگاه تجاری، جریانات نقد آن را (در عموم موارد سود تقسیمی است؛ اما در برخی موارد نیز علاوهبر سود تقسیمی، اختلاف قیمت خرید و فروش مورد انتظار نیز مورد توجه تحلیلگران قرار میگیرد) محاسبه و در نهایت با استفاده از یک نرخ تنزیل مناسب، ارزش جاری آن را محاسبه میکنند.
ارزشگذاری توسط نهادها و اشخاص مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد و به همین شکل نیز اهداف آن متنوع است. در ادامه به بررسی اصول فرآیند ارزشگذاری خواهیم پرداخت.
اصول ارزشگذاری
ارزشگذاری یک فرآیند پیچیده است که به اصول و روشهای خاص خود نیاز دارد. برخی اصول اساسی ارزشگذاری عبارتند از:
- عرضه و تقاضا: ارزش یک دارایی به میزان عرضه و تقاضای آن در بازار، بستگی دارد. اگر تقاضا بالا باشد و عرضه کم، ارزش دارایی افزایش مییابد و بالعکس.
- درآمد و سودآوری: درآمد حاصل از یک دارایی و سودآوری آن نیز از اصول ارزشگذاری مهم است. داراییهایی که درآمد و سودآوری بالایی دارند، معمولاً ارزش بیشتری نیز خواهند داشت.
- زمان: ارزش یک دارایی نیز تحت تأثیر زمان قرار دارد. ارزش اقلام مالی و داراییها ممکن است در طی زمان تغییر کند و به همین دلیل در ارزشگذاری باید به این تغییرات توجه کنیم.
در ادامه به بررسی اهداف و کاربردهای فرآیند ارزشگذاری خواهیم پرداخت.
ارزش گذاری با چه اهدافی انجام میشود؟
همانطور که اشاره شد، نهادها و افراد متعددی هستند که از ارزشگذاری استفاده میکنند. همین موضوع سبب تنوع در کاربرد و اهداف استفاده از این ابزار میشود. در ادامه به برخی از این اهداف، اشاره خواهیم کرد:
سرمایهگذاری
یکی از مهمترین اهداف ارزشگذاری، انتخاب گزینه مناسب در جهت سرمایهگذاری است. در واقع نهادهای حقوقی و همچنین اشخاص حقیقی، بهمنظور شناسایی بهترین گزینهها برای سرمایهگذاری اقدام به انجام محاسبات ارزشگذاری کرده و در نهایت با مقایسه ارزش بهدستآمده با ارزش بازار فعلی نماد مورد نظر خود، تصمیمات سرمایهگذاری اتخاذ میکنند.
در صورتی که ارزش محاسبه شده بیشتر از ارزش بازار فعلی بنگاه باشد، گزینه بررسی شده، انتخاب مناسبی در جهت سرمایهگذاری است و در صورتی که ارزش بازار از ارزش بهدستآمده بیشتر باشد، گزینه مناسبی برای فروش (در صورت وجود آن در پرتفو و یا فروش استقراضی آن) خواهد بود.
ارزیابی سهمهای خارج از بورس
با توجه به عدم وجود معیار ارزش بازار برای سنجش سهمهایی که در خارج از بازار بورس فعالیت میکنند، فهم ارزش آنها صرفا با محاسبه ارزش ذاتی آنها، امکانپذیر است. این موضوع بهویژه برای شرکتهایی که قصد ورود به بازار بورس را دارند، انجام میشود تا به قیمت منصفانهتری در بازار عرضه شوند. (اینگونه شرکتها، بهاصطلاح در فرآیند عرضه اولیه عمومی یا همان IPO هستند)
ارزیابی استراتژیهای شرکتی
یکی از روشهای شناسایی اثربخشی استراتژیهای بهکار رفته در شرکت، ارزشگذاری است. با استفاده از این روش میتوان ارزش ذاتی بنگاه را با توجه به استفاده از استراتژیهای مختلف، برآورد کرد.
معاملات عمده
برخی از نهادهایی که با فرآیند خرید و فروش عمده و یا بلوکی درگیر هستند، برای تعیین قیمت منصفانه از گزارشات ارزشگذاری استفاده میکنند. این موضوع در نهایت هم به نفع خریدار است و هم به نفع فروشندهای که قصد واگذاری سهام خود را دارد. (زیرا امکان خرید و فروش با قیمت منصفانه را هم برای خریدار و هم فروشنده فراهم میکند)
کاربرد ارزشگذاری تنها به موارد مورد اشاره ختم نمیشود و کاربردهای بیشتری نیز میتوان برای این فرآیند نام برد. برای مثال در برخی مواقع شرکتهای بورس و فرابورس، برای بررسی عادلانه بودن قیمت تابلو، ارزش ذاتی نمادها را محاسبه میکنند. این موضوع به این نهادها کمک میکند تا نمادهایی را که با دستکاری قیمتی مواجه شدهاند شناسایی کنند؛ همچنین شرکتها در زمان رویدادهایی همچون ادغام، اکتساب، واگذاری و… با استفاده از گزارشات ارزشگذاری، قیمت انجام چنین معاملاتی را تعیین میکنند.
مراحل فرآیند ارزشگذاری
همانطور که در ابتدا نیز عنوان شد، هدف غایی فرآیند ارزشگذاری ایجاد بینش و درک نسبت به ارزش ذاتی بنگاه است. در ادامه به بررسی مراحل رایج و متداول این فرآیند میپردازیم:
- درک کسبوکار شرکت
یکی از مهمترین مراحل فرآیند ارزشگذاری شناخت صنعت و فضای اقتصادی است که شرکت مورد اشاره در آن فعالیت میکند؛ همچنین در گام بعدی بایستی با جایگاه شرکت در صنعتی که در آن فعالیت میکند نیز آشنا شد. با انجام این مرحله میتوان با مهمترین فاکتورهای سودآوری شرکت آشنا شده و در خصوص جایگاه رقابتی آن در صنعت خود نیز سخن به میان آورد؛ همچنین میتوان مهمترین ریسکها و فرصتهای پیشروی آن را نیز شناسایی کرد. (این نوع تحلیل تحتعنوان تحلیل بالا به پایین (Top Down) شناخته میشود) - مدلسازی عملکرد شرکت
مشابه مرحله اول، این مرحله نیز یکی از مهمترین مراحل در فرآیند ارزشگذاری شرکتها، شناخته میشود. در این مرحله تحلیلگر سعی میکند با توجه به اطلاعاتی که در گام اول کسب کرده است و همچنین بررسی تاریخی صورتهای مالی، صورتهای مالی اساسی را (اعم از صورت سود و زیان، ترازنامه و جریان وجوه نقد) برآورد کند. اعداد بهدستآمده در این مرحله در گام بعدی وارد مدلهای ارزشگذاری شده و در نهایت خروجی آنها، ارزش ذاتی محاسبه شده بنگاه را نشان میدهد. - انتخاب مدل ارزشگذاری مناسب
در این مرحله تحلیلگر میکوشد با توجه به ساختار صنعت شرکت مورد نظر خود و همچنین اهداف ارزشگذاری، مدل ارزشگذاری مناسب را انتخاب کند. بهطور کلی تکنیکهای مورد استفاده در این مرحله به دو دسته مطلق و نسبی، تقسیمبندی میشوند. دسته اول که بهعنوان مطلق شناخته میشوند، با استفاده از مدلهایی انجام میشوند که براساس تنزیل جریانات نقد، محاسبات خود را انجام میدهند. روشهای نسبی نیز براساس مقایسه برخی ضرایب شرکت با شرکتهای همگروه، ارزش ذاتی بنگاه را محاسبه میکند. (برای مثال استفاده از ضریب قیمت به سود هر سهم که با عنوان P/E شناخته میشود) - بهکارگیری نتایج فرآیند ارزشگذاری
در نهایت در این مرحله خروجی بهدستآمده از فرآیند ارزشگذاری در جهت تحقق اهداف این فرآیند، استفاده میشود. برای مثال در صورتی که هدف از ارزشگذاری تعیین قیمت منصفانه در جهت عرضه اولیه سهام باشد، ارزش بهدستآمده مبنا قیمت عرضه اولیه خواهد شد.
مدلهای ارزشگذاری سهام
همانطور که ذکر شد، بهطور کلی مدلهای ارزشگذاری سهام را میتوان به دو دسته مدلهای مطلق (تنزیل جریانات نقد) و نسبی (مقایسه شرکت با شرکتهای مشابه و همگروه) طبقهبندی کرد. هر یک از مدلهای مورد اشاره در جهت مقاصد خاصی استفاده میشوند. برا مثال اشخاص حقیقی در جهت انجام معاملات خود از مدلهای نسبی استفاده میکنند. نهادهای حقوقی نیز معمولا در جهت بررسی گزینههای خریدوفروش خود، از مدلهای مطلق استفاده میکنند. در ادامه به بررسی این روشهای میپردازیم.
- مدلهای ارزشگذاری نسبی
همانطور که اشاره شد این مدلها عمدتا توسط اشخاص حقیقی مورد استفاده قرار میگیرند. دلیل استفاده از این مدلها نیز سادگی و سهولت کاربری آنها است. برای ارزشگذاری بر اساس این روش ضرایب قیمتی همچون ضریب قیمت به سود هر سهم (P/E) و یا ضریب قیمت به فروش هر سهم (P/S) را با شرکتهای مشابه و همگروه مقایسه میکنند. برای مثال در صورتی که سود مورد انتظار هر سهم یک نماد، 1,000 ریال باشد و شرکت مشابه در بازار سهام دارای ضریب قیمت به سود هر سهم 8 واحدی باشد، ارزش ذاتی محاسبه شده برای هر سهم نماد مورد اشاره، 8,000 ریال خواهد بود. - مدلهای ارزشگذاری مطلق
این روش برخلاف روش قبلی، محاسبات پیچیدهتری داشته و بر همین اساس از دقت بیشتری نیز برخوردار است؛ به همین دلیل عمدتا توسط اشخاص حقوقی برای انجام معاملات، استفاده میشود. (علاوهبر این اشخاص، استفاده از این مدلها مورد توجه سرمایهگذارانی است که با نگاه بلندمدت در بازار سهام حضور دارند) منطق استفاده از این روش این است که سهامدار مالک بخشی از جریانات نقدی است که توسط شرکت بهدستآمده است. تحلیلگرانی که از این مدلها استفاده میکنند، جریانات نقد را برآورد و در نهایت با استفاده از یک نرخ تنزیل (با عنوان عامل تنزیل هم شناخته میشود و بازده مورد انتظار سرمایهگذار در سرمایهگذاری خود است) مناسب، ارزش ذاتی سهام مورد نظر خود را محاسبه میکنند.
در تصویر زیر فرمول محاسبه ارزش فعلی جریانات نقد آتی را میتوان مشاهده کرد.
در این مدل V_0 نشاندهنده ارزش فعلی سهام شرکت، n تعداد دورهای را نشان میدهد که فرض شده است جریان نقدی در آن وجود دارد و با توجه به فرض تداوم فعالیتی که برای سهام لحاظ میشود، این عدد بینهایت فرض میشود. 〖CF〗_t نیز بیانگر جریان نقدی در دوره مورد اشاره است و در نهایت r بیانگر نرخ تنزیل است.
بهترین مدل ارزشگذاری
شاید سوالی که پس از آشنایی با مدلهای ارزشگذاری برای شما ایجاد شده است، این باشد که بهترین مدلهای برای ارزشگذاری سهام، کدام مدلها هستند. در پاسخ به این سوال باید گفت که نمیتوان یک مدل ارزشگذاری را بهعنوان بهترین مدل، معرفی کرد. بلکه باید گفت که براساس هدف تحلیلگر از انجام فرآیند ارزشگذاری، میتوان مدل مناسب را به آن پیشنهاد کرد.
برای مثال نهادهایی که در فرآیند ارزشگذاری سهام بهجهت عرضه اولیه درگیر هستند، عمده تمرکز خود را به استفاده از مدلهای ارزشگذاری مطلق، (با این حال اما با توجه به حساسیتهای مقام ناظر از مدلهای ارزشگذاری متعددی استفاده کرده و در نهایت با یک معدل وزنی مناسب از آنها، ارزش سهام را محاسبه میکنند) صرف میکنند؛ همچنین مدلهای ارزشگذاری نسبی نیز برای انجام معاملات میانمدت حقیقیها، مورد توجه آنها است.
نتیجهگیری در مورد ارزش گذاری
ارزشگذاری بهعنوان یکی از مهمترین مفاهیم در سرمایهگذاری شناخته میشود. با استفاده از ارزشگذاری میتوان ارزش ذاتی داراییهای مختلف را شناسایی کرد و سپس براساس آن به انجام معاملات خود پرداخت. در نهایت استفاده از اصول و روشهای ارزشگذاری، سبب میشود که تصمیمات هوشمندانهتر و موفقتری در بازار سرمایه اتخاذ کنیم و از فرصتهای سودآوریای که این بازار برای ما به ارمغان میآورد، بهرهمند شویم.