تشخیص روند سهام و بازار، شاید اولین و مهمترین گام یک معاملهگر برای شروع سرمایهگذاری یا معاملهگری باشد. اندیکاتورهای تشخیص روند میتوانند در این راه کمک بزرگی به ما بکنند. انجام معامله بدون توجه به روند بازار و سهام، میتواند ضررهای سنگینی به سرمایه وارد کند. ضرری که شاید جبران آنها چندین سال طول بکشد!
برای تعیین جهت روند، ابزار و روشهای مختلفی در تحلیل تکنیکال وجود دارد. یکی از این ابزارها، اندیکاتورها هستند. اندیکاتورها ابزارهایی هستند که با توجه به دادهها و اتفاقات قبلی یک سهم یا کلیات بازار، به بیان وضعیت فعلی سهم یا بعضاً به پیشبینی آیندهی آن میپردازند.
به صورت کلی میتوان گفت ما اندیکاتوری نداریم که به صورت دقیق و با اعتماد زیاد، روند را مشخص کند. اما تحلیلگر تکنیکال با استفاده از برخی اندیکاتورها، میتواند جهت روند بازار را تعیین کند. در این مقاله به تعدادی از این اندیکاتورها و نحوهی مشخص کردن روند توسط آنها میپردازیم.
چرا تشخیص روند مهم است؟
در تمام بازارهای مالی، شاید سریعترین و کمریسکترین راه کسب سود، پیدا کردن روند یک سهم (رمزارز، جفت ارز و …) در بازار و سوار شدن بر آن باشد. در این صورت زمانی که یک بازار اوج میگیرد یا سقوط میکند، میتوان سود مناسبی از آن کسب کرد.
اما اگر همه چیز هم در جهت مخالف پیشبینی ما پیش برود، کنترل ریسک یک عنصر ضروری برای استراتژی ما است. به همین دلیل است که اگر ما در جهت روند معامله بکنیم، میتوانیم ریسک کمتری را هم متحمل شویم، نسبت به اینکه بخواهیم پافشاری کرده و در مخالفت با روند هم فعال بوده و سود کسب کنیم!
همهی ما معاملهگران و تحلیلگران این جملهی معروف را شنیدهایم که “روند دوست تو است”. شاید تمام علت اهمیت تشخیص روند، در همین جملهی به ظاهر ساده نهفته باشد. دلیلی ندارد که با دوستمان دشمنی کرده و در جهت عکس او عمل کنیم!
یکی از استراتژیهای معاملاتی بازارهای مالی، استفادهی به تنهایی از روند بازار است. بسیاری از سرمایهگذاران معتقدند زمانی که بازار روند ندارد و یا روندی مناسب معامله ندارد، نباید سرمایهگذاری کرد. این موضوع مخصوصاً در بورس ایران رایجتر است. زیرا تنها راه سود کردن از افزایش قیمت است و نمیتوان در روندهای نزولی سود کسب کرد.
بنابراین نحوه تشخیص روند بازار، میتواند آیتم بسیار مهم و سودزایی برای معاملهگران و حتا سرمایهگذاران بلندمدتی باشد.
منظور از روند چیست؟
قیمت سهام (کالا، طلا و همهی اجناس قابل معامله) در یک دورهی زمانی محدودی در یک جهت خاص حرکت میکند. این دورهی زمانی ممکن است بسیار طولانی باشد و ممکن هم هست کوتاه باشد. این جهت خاص که در نمودار سهم هم به وضوح پیداست، روند نام دارد.
روندها یا صعودی اند، یا نزولی و یا خنثی:
روند صعودی (Up Trend): منظور از این نوع روند، حرکت رو به بالای قیمت است. به عبارت دیگر در روند صعودی، قیمت مدام در حال صعود کردن است و آن سهم یا جنس دائم گرانتر میشود.
روند نزولی (Down Trend): این نوع روند دقیقاً عکس روند صعودی است. در دوران روند نزولی، قیمت سهام یا کالا مدام پایینتر آمده و آن سهم یا جنس ارزانتر میشود.
روند خنثی (Sideway Trend): در اصل منظور از روند خنثی این است که هیچ روندی وجود ندارد! در یک دورهی زمانی ممکن است قیمت نوساناتی هم داشته باشد، اما برایند این نوسانات نزدیک به صفر باشد. یعنی در کل این دورهی خنثی، قیمت نهایتاً نه بالا میرود و نه پایین میآید. این نوع روند را روند رِنج یا روند صفر هم مینامند.
اندیکاتورهای تشخیص روند
اندیکاتور تشخیص روند، ابزاری است که جهت و قدرت روندها را در بازه زمانی انتخابی اندازهگیری میکنند. برخی از این اندیکاتورها مستقیماً روی پانل نمودار قیمت قرار میگیرند و برخی دیگر در زیر پانل درمحل مرسوم اندیکاتورها ترسیم میشوند.
بیشتر اندیکاتورهای تعیین روند، از نوع اندیکاتور تأخیری (Lagging) هستند، به این معنی که سیگنال خرید و فروش را پس از شروع یا برگشت روند ایجاد میکنند. میانگین متحرک محبوبترین بین این نوع اندیکاتورهای تأخیری است.
برخی دیگر از این اندیکاتورها از جنس اندیکاتور پیشرو (Leading) هستند. این اندیکاتورها با استفاده از محاسبات متعدد و مقایسه حرکت در بازههای زمانی مختلف، روند قیمت را قبل از شروع آن پیشبینی میکنند. اندیکاتور پارابولیکسار یکی از محبوبترین اندیکاتورهای پیشرو است.
در ادامه به معرفی چند مورد از کاربردیترین و بهترین اندیکاتورهای تشخیص روند میپردازیم.
اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average)
میانگین متحرک یا MA همانطور که از نامش پیداست، در دادههایی که مدام در حال حرکت و به روز رسانی هستند اقدام به میانگینگیری میکند. و چه دادهای در تحلیل تکنیکال مهمتر از قیمت است؟! تقریباً هیچ.
میانگین متحرک بر روی خود نمودار قیمت رسم میشود. این اندیکاتور میانگین قیمت گذشتهی سهم را به طور مداوم حساب کرده و روی نمودار قیمت نشان میدهد. ساختار این اندیکاتور به گونهای است که نوسانات غیرمنطقی و بعضاً تصادفی و بیعلت را بسیار کمرنگ میکند.
به نوعی میتوان گفت این اندیکاتور پایه و اساس 80% بقیهی اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است. یعنی اکثر اندیکاتورهای دیگر هم در اصل از حالات خاص همین میانگین متحرک استفاده میکنند، مانند مکدی، RSI، باند بولینگر و … .
میانگین متحرک را میتوان برای بازههای زمانی دلخواه تنظیم کرد و تغییر داد. از کوچکترین بازههای زمانی مانند 1 دقیقه میتوان آن را تنظیم کرد، تا بازههای زمانی طولانی مدت 1 هفته و 1 ماه و بالاتر.
به طور کلی میتوان گفت که برای سرمایهگذارانی که قصد فعالیت بلندمدت در بازار دارند، میانگین متحرکهای 200 روزه، 100 روزه و 50 روزه محبوبترین انتخابها هستند.
همچنین اگر شخصی قصد معاملهگری و نوسان گرفتن دارد، معقولتر است که به روند بلندمدت و بازههای زمانی بزرگ کاری نداشته باشد و حداکثر از میانگین متحرک روزانه استفاده کند. در نحوه تشخیص روند در فارکس، از میانگین متحرکهای 1 دقیقهای هم استفادهی زیادی میشود.
روشهای مختلفی برای استفاده از میانگین متحرک در راستای تشخیص روند وجود دارد. یکی این است که به زاویه میانگین متحرک نگاه کنیم. اگر برای مدت زمان طولانی به صورت تقریباً افقی در حال حرکت است، پس روند خنثی است.
اگر شیب و زاویهی میانگین متحرک رو به بالا حرکت کرد، روند صعودی است. اگر هم شیب میانگین متحرک به سمت پایین بود، نشان از روندی نزولی دارد.
کاربرد بسیار مهم دیگر میانگین متحرک، استفاده از “شکست میانگین متحرک” (Cross Over) است. کراس اُورها در جهت تعیین روند، دارای 2 نوع هستند: 1. شکست میان روند قیمتی و میانگین متحرک 2. شکست میان 2 (یا چند) میانگین متحرک
1. کراس اور میان روند قیمتی و میانگین متحرک:
به این معنی است که ما یک میانگین متحرک را بر روی نمودار قیمت قرار میدهیم. اگر نمودار قیمت این نمودار میانگین متحرک را رو به بالا قطع کرد، به معنی صعودی شدن روند و سیگنال خرید است. اگر نمودار قیمت اقدام به قطع کردن میانگین متحرک به سمت پایین کرد، نشانه نزولی شدن روند و سیگنال فروش است.
نمودار زیر مربوط به سهم پالایش نفت تهران است، که میانگین متحرک 50 روزه روی آن رسم شده:
زمانی که خط روند میانگین متحرک را رو به بالا شکسته است و به عبارت دیگر نمودار قیمت و خط روند بالای میانگین متحرک قرار میگیرند، یک سیگنال خرید فوقالعاده داده است.
زمانی هم که روند سهم، میانگین متحرک را رو به پایین میشکند و میانگین متحرک زیر قیمت سهم میروند، نشانهی نزولی شدن روند و خروج از سهم است.
نکتهی مهم اینکه در اینجا میانگین 50 روزه بوده است. هرچه بازهی میانگین را بالاتر ببریم، خطاها و نوسانات تصادفی و غیرمهم را هم بیشتر پوشش میدهیم، یعنی اثر کوتاهمدت را کمرنگ میکنیم. برای همین است که گفتیم برای روندهای بلندمدت باید از بازههای زمانی بالاتر و برای نوسان و معاملههای کوتاهمدت باید از بازههای کوتاهتر استفاده کرد.
به عنوان نمونهای دیگر، نمودار یورو-دلار را ببینید:
تا زمانی که قیمت بالای میانگین متحرک است، روند صعودی پرقدرت و پرسودی جریان دارد. زمانی هم که قیمت به زیر میانگین متحرک نزول میکند، روند شروع به نزولی شدید کرده است.
2. شکست میان 2 میانگین متحرک: حالت دیگر تشخیص روند توسط MA، این است که از 2 میانگین متحرک به صورت همزمان استفاده کنیم و دیگر کاری به قیمت نداشته باشیم. این میانگین متحرکها باید دارای بازههای زمانی متفاوت باشند؛ یکی کوتاه مدت و دیگری کمی از آن بلندمدتتر.
در این استراتژی اگر میانگین کوتاهمدت، میانگین بلندمدت را رو به بالا شکست، نشانهای است از صعودی شدن روند. یعنی اگر MA بلندمدت بالای MA کوتاهمدت رفت، نشانهای است از اینکه روند کوتاهمدت در حال عبور از روند بلندمدت و بنابراین صعودی شدن روند قیمت است.
اگر هم میانگین متحرک کوتاهمدت، میانگین متحرک بلندمدت را رو به پایین شکست و به زیر آن رفت، نشانهای است از نزولی شدن روند و کاهش قیمت.
به عنوان مثال همان نمودار شتران را، با اضافه کردن یک میانگین متحرک 20 روزه نگاه میکنیم:
در این نمودار، میانگین متحرک 50 روزه همان حالت قبلی و آبی رنگ است. میانگین متحرک 20 روزه که جدید اضافه کردیم هم نارنجی است.
زمانی که خط نارنجی میانگین 20 روزه، خط آبی میانگین 50 روزه را رو به بالا شکسته و از آن پس بالاتر از آن قرار گرفته، به معنی صعودی شدن روند و سیگنالی برای خرید است. در این استراتژی ما به قیمت و کراس اور میان آن و خطوط میانگین متحرک کاری نداریم.
کمی بعد خط نارنجی که میانگین کوتاهمدت است، میانگین بلندمدت آبی را رو به پایین میشکند و به زیر آن نفوذ میکند. این کراس اور سیگنالی قوی است مبنی بر افت قیمت و نزولی شدن روند و بنابراین خروج از سهم.
نمودار زیر، جفت ارز پوند-دلار با تایمفریم 4 ساعته است:
4 سیگنال کاملاً صحیح و پرسود به ما داده است، فقط با همین استراتژی شکست میانگین متحرکها. هروقت میانگین کوتاهمدت به زیر میانگین بلندمدت آمده، سیگنال روند نزولی و فروش (Short) داده شده. هروقت هم میانگین کوتاهمدت بالاتر از بلندمدت رفته، سیگنال خرید است.
2 مدل از کاربردیترین میانگین متحرکها، میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average) یا SMA و دیگری میانگین متحرک نمایی (Exponential Moving Average) یا EMA است. SMA به محاسبه ساده قیمتهای گذشته میپردازد. اما EMA برای محاسباتش، وزن قیمتهای اخیر و جدیدتر سهم را بیشتر محاسبه میکند و اثر بیشتری به گذشتهی نزدیک میدهد.
برای تشخیص روند کوتاهمدت بهتر است از EMA استفاده کنیم. اما برای تشخیص روند بلندمدت، تفاوت آنچنان مهم و اثرگذاری میان این 2 وجود ندارد.
اندیکاتور مکدی (MACD)
میانگین متحرک همگرایی – واگرایی (Moving Average Convergence – Divergence) یا به اختصار مکدی، یک اندیکاتور بسیار محبوب است که رابطهی میان میانگین متحرکهای دارای بازههای زمانی مختلف را تجزیه و تحلیل میکند. این اندیکاتور معمولاً به صورت 2 خط و یک هیستوگرام است.
تنظیمات دیفالت این اندیکاتور حاصل اختلاف میانگینها متحرک 26 و 12 روزه است، به علاوهی یک خط سیگنال، که آن هم میانگین متحرک 9 روزه است. در بخش قبل گفتیم که بنیان اکثر اندیکاتورها بر میانگین متحرک است.
نحوهی استفاده از این اندیکاتور برای تشخیص روند، باز هم بر همان روشی است که در بخش قبل برای میانگین متحرک بیان کردیم. اگر خط مکدی خط سیگنال را رو به بالا قطع کند، نشانهی صعودی شدن روند است. اگر هم خط مکدی خط سیگنال را رو به پایین قطع کند، نشانهای بر نزولی شدن روند است.
از طرف دیگر هیستوگرامی که در تنظیمات پیشفرض مکدی قرار دارد، حاصل تفاوت میان همین دو منحنی خط سیگنال و خط مکدی است. بنابراین اگر هیستوگرام بالای خط صفر باشد، نشانهی بالاتر رفتن خط مکدی از خط سیگنال است. پس این هیستوگرام مثبت، نشانهای مبنی بر صعودی بودن روند است.
همچنین وقتی هیستوگرام زیر صفر میآید و منفی میشود، میتواند نشانهای بر نزولی بودن روند باشد. میتوان تنظیمات پیشفرض مکدی، یعنی 9، 12 و 26 روزه را هم تغییر داد. بستگی به این دارد که نگاه معاملاتی کوتاهمدت است یا بلندمدت. اما اصولاً تجربه نشان داده که بهترین تنظیمات مکدی، همان تنظیمات پیشفرض خودش است.
نمودار زیر مربوط به محدودهی روز سقوط تاریخی بورس ایران است، 20 مرداد 1399:
16 روز معاملاتی قبل از سقوط بورس، یعنی در تاریخ 29 تیر، اندیکاتور مکدی یک تغییر روند را نشان داده بوده. خط مکدی به زیر خط سیگنال رفته بوده و هیستوگرام هم از بالای خط صفر و ناحیهی مثبت، به زیر خط صفر آمده و منفی شده. اگر کسی به این نکتهی ساده شک میکرد، شاید میتوانست خود و سرمایهاش را از آن انفجار نجات دهد!
نمودار زیر مربوط به سهم شبندر در تایمفریم هفتگی است:
به جز 2 ناحیه که میانگین متحرکها حالت موازی گرفتهاند که نشان خنثی بودن روند است، در تمام نواحی دیگر سیگنالهای صحیحی از روند داده است. زمانی که خط آبی مکدی زیر خط قرمز سیگنال آمده است، روند نزولی شده و هیستوگرام منفی شده. زمانی که خط مکدی خط سیگنال را رو به بالا قطع کرده، هیستوگرام مثبت و روند صعودی شده است.
استفادهی دیگری که از مکدی برای تشخیص روند میشود، وجود واگرایی است. زمانی که میان مکدی و نمودار قیمت واگرایی به وجود بیاید، نشانهای است مبنی بر احتمال چرخش و تغییر روند.
نمودار زیر مثالی برای تأثیر واگرای مکدی و قیمت است:
همان زمانی که نمودار قیمت نزول کرده و کف پایینتری ساخته، نمودار مکدی بالا آمده و کف بالاتری از قبل ساخته است. این واگیرای میان مکدی و قیمت، نشانهای بر تغییر روند قیمت است و پس از این واگرایی، نمودار قیمت روند صعودی جدیدی را شروع کرده.
زمانی پس از آن، در حالی که نمودار قیمت صعود کرده و سقفهای بالاتری را ایجاد کرده است، نمودار مکدی سقفی پایینتر از سقف قبلی ساخته. پس از این واگرایی، روند صعودی قیمت متوقف شده و روند جدید نزولی ایجاد شده است.
اندیکاتور RSI
اندیکاتور RSI (Relative Strength Index) یا “شاخص قدرت نسبی” یکی از رایجترین و محبوبترین اسیلاتورهای تحلیل تکنیکال است. کاربرد اصلی این اندیکاتور تشخیص مومنتوم یا قدرت روند سهام است.
نحوهی کار این اندیکاتور بر حسب میانگین قیمت در روزهای گذشته است. این اندیکاتور حاصل روزهای مثبت و منفی گذشته را حساب میکند و برحسب فرمولی که دارد، ارتباط میان آنرا محاسبه کرده و نتیجه را به صورت عددی که بین 0 تا 100 است به نمایش میگذارد.
روند کار با RSI اینگونه است که در گام اول، محدوده اشباع خرید و اشباع فروش در اندیکاتور تعیین میشود. اگر اندیکاتور مقداری بیشتر از ۷۰ را نشان بدهد، میگوییم در منطقه اشباع خرید قرار دارد. اگر هم اندیکاتور به ناحیهی 30 تا 0 وارد شود، این ناحیه را اشباع فروش مینامیم.
اکثر سایتها و منابع مینویسند که اگر روند از ناحیهی اشباع فروش خارج شد، پس نشانهی صعودی شدن روند است. همچنین اگر RSI از 70 پایینتر آمد و اشباع خرید را ترک کرد، پس این تشخیص نزولی شدن روند است. اما این حرف کاملاً غلط است!
استراتژیهای متعددی دربارهی معامله با RSI وجود دارد، که ما در اینجا به آن نمیپردازیم. در این مقاله نکتهی مهم برای ما تشخیص روند است. استراتژی ورود و خروج RSI به نواحی اشباع فروش و خرید و 30 و 70، مربوط به نحوهی معامله کردن روی سهم است، نه روند آن.
بسیار مواقع ممکن است پیش بیاید که RSI از زیر 30 بیاید و بالاتر برود، اما روند لزوماً صعودی نشده باشد. یا RSI از 70 پایینتر بیاید، اما روند همچنان صعودی مانده و نزولی نشده باشد.
کارکرد اصلی اندیکاتور RSI در تشخیص روند، مربوط به سطح 50 است. هرگاه RSI به بالای 50 نفوذ کند، میتوانیم بگوییم روند صعودی شده و هرگاه RSI به زیر 50 بیاید، روند را نزولی میبینیم.
نمودار زیر مربوط به پالایش بندر عباس است:
طبق این RSI و با تفکر رایج غلط، که فقط باید RSI از 30 بالاتر بروند تا روند صعودی را نشان بدهد و از 70 پایین بیاید تا روند نزولی باشد، این سهم از شهریور 1400 تا دی 1401 به مدت حدوداً 1 سال و نیم، این سهم حدوداً در یک ناحیهی خنثی بوده است! چون تقریباً مدام RSI بین 30 و 70 است، به جز یکی دو بار.
در حالی که در همین مدت، قیمت سهم از 500 تومان به 1000 تومان رسیده است! حالا خط 50 را به RSI اضافه میکنیم:
اکنون زمانی که RSI بالای 50 تثبیت شده است، واقعاً میتوان گفت روند صعودی است و زمانی هم که RSI در زیر سطح 50 تثبیت میشود، روند نزولی است. زمانی هم که RSI مدام در حال نوسان روی حدود 50 است، روند خنثی میباشد. پس RSI میتواند حتا اندیکاتور تشخیص روند رنج نیز محسوب شود.
کاکرد دیگر RSI به جهت تشخیص روند، استفاده از واگرایی میان آن و نمودار قیمت است، درست مانند MACD. در نمودار زیر این واگرایی و تشخیص روند پس از آن نشان داده شده است:
اندیکاتور OBV
حجم معاملات به تنهایی یک معیار ارزشمند در تحلیل تکنیکال است. اندیکاتور OBV (On Balance Volume) یا اندیکاتور حجم تعادلی، مقدار قابل توجهی از اطلاعات حجم را میگیرد و آن را در یک اندیکاتور نشان میدهد.
به نوعی میتوان گفت که این اندیکاتور به محاسبه فشار خرید یا فشار فروش میپردازد. به این طریق که حجم روزهای مثبت را با حجم روزهای منفی مقایسه میکند. در حالت ایده آل، حجم باید صحت روندها را تأیید کند. بنابراین افزایش قیمت باید با افزایش OBV و کاهش قیمت باید با کاهش OBV همراه باشد.
اگر OBV در حال افزایش است و قیمت سهم افزایش نمییابد، میتواند نشانهای از جمع شدن فنر انرژی در سهم و افزایش مومنتوم آن باشد. بنابراین ممکن است به زودی سهم حرکت صعودی شارپی را تجربه کند. اما اگر قیمت در حال افزایش است و OBV زیاد نمیشود، میتواند هشداری مبنی بر واگرایی و ضعیف بودن روند فعلی باشد. بنابراین باید به زودی منتظر چرخش روند باشیم.
نمودار زیر سهم فخوز را نشان میدهد:
زمانی که روند نزولی است، OBV هم در حال کاهش است. زمانی هم که روند صعودی میشود، بنابراین افزایش حجم رخ میدهد، پی OBV هم گارد صعودی میگیرد.
اگر هم نحوه حرکت OBV به صورت افقی بود، به این معنی است که اندیکاتور تشخیص روند خنثی داده است.
شایان ذکر است که بیشترین استفادهیOBV، به عنوان اندیکاتور تشخیص روند شارپ در فارکس است.
اندیکاتور پارابولیک سار
اندیکاتور پارابولیک سار (Parabolic SAR) عمدتاً برای سنجش جهت قیمت استفاده میشود، تا زمانی را که یک روند ارزش ورود دارد، شناسایی کند.سازندهی این اندیکاتور، همان سازندهی RSI است. این اندیکاتور از یک سری نقطه بر روی خود نمودار قیمتی استفاده میکند، که در زیر یا بالای نمودار قیمت قرار میگیرند.
به طور کلی، وقتی نقاط پارابولیک سار پایین قیمت قرار میگیرند، سیگنال صعودی بودن روند در نظر گرفته میشوند. زمانی هم که نقاط پارابولیک سار بالای قیمت سهم قرار داشته باشند، سیگنال نزولی بودن روند است. به عبارت دیگر، تغییر فاز این نقاط، از بالای نمودار بودن یا پایین آن بودن،سیگنالی برای تغییر روند است.
تصویر زیر مربوط به سهم فولاد خوزستان در همان تایمفریم و ناحیه قبلی است که مثال زدیم:
زمانی که نقاط پارابولیک سار بالای فخوز رفته است، قیمت افت کرده و زمانی هم که پارابولیک سار در زیر قیمت قرار دارد، شاهد صعودی بودن روند هستیم.
هیکن آشی
در کنار اندیکاتورهایی که برای تشخیص روند کاربرد دارند و در بالا ذکر کردیم، بد نیست اگر به هیکن آشی (Heikin Ashi) نیز بپردازیم. هیکن آشی اندیکاتور نیست، بلکه یکی از راههای نمایش روزهای معاملاتی است، مانند کندل استیک یا کندل ژاپنی یا میلهای.
اما هیکن آشی به سادگی کندلها نیست و صرفاً به قیمتهای باز و بسته شدن و بالا و پایین کار ندارد، بلکه دارای فرمولبندی مخصوص خود است و با این محاسبات خود قیمت روزانه را نمایش میدهد. معنی لغت هیکن آشی که لغتی ژاپنی است، “میانگین بار / میله” (Average Bar) است. میتوانیم آن را کندل میانگین نیز بنامیم.
فرمول هیکن آشی به این نحو است:
همانطور که مشخص است، هیکن آشی دارای پیچیدگیهای خاصی است و با کندل معمولی خیلی تفاوت دارد. هیکن آشی ظاهراً یک اندیکاتور نیست، اما در عمل هیچ چیزی از اندیکاتورها کم ندارد.
زمانی که نمودار را طبق هیکن آشی تنظیم میکنیم، روندهای صعودی را با کندل سبز و نزولی را با قرمز نشان میدهد. میتوان از هیکن آشی هم برای تشخیص روند استفاده کرد. زمانی که کندلهای هیکن آشی دارای سایه نباشند، به معنی قدرت زیاد روند است.
اگر کندلهای سبز نمودار زیاد، متوالی و بدون سایه (یا با سایهی بسیار کوتاه) بود، پس روند نزولی همچنان با قدرت پابرجا است. اگر هم در نمودار کندلهای صعودی سبز متوالی و بدون سایه داشتیم، پس روند همچنان صعودی است و بهتر است فعلاً با سهم بمانیم.
اگر هم کندلهای نمودار در یک مقطع زمانی بیشتر دارای سایه بود و بدنههای کوتاهی داشتند، پس روند خنثی است و میتوان برای ورود به سهم صبر کرد.
نمودار فخوز را باز نگاهی میاندازیم:
زمانی که روند صعودی میشود، کندلهای سبز پر و با سایههای بسیار کوتاه داریم. وقتی روند صعودی به اواخر خودش میرسد، به مرور سایهها هم بلندتر میشوند و این اخطاری است مبنی بر اتمام روند.
مستطیلهای مشکی رنگ برای زمانی است که بازار ساید است و هیچ روند خاص و مهمی نداریم. در این دوران هم شاهد کندلهای با سایههای بسیار بلند هستیم و بدنهی کندلها در این دوره کوتاه است.
بنابراین به این طریق میتوانیم از هیکن آشی هم سیگنال تشخیص روند و هم هشدار برای تغییر روند دریافت کنیم.
سخن آخر
بسیاری از سایتها و منابع به معرفی اندیکاتورهای بسیار زیادی جهت تشخیص روند میپردازند. اندیکاتورهای عجیب و شلوغ! اما لزوماً شلوغ بودن نمودار و استفاده از چندین و چند اندیکاتور نمیتواند رمز موفقیت در معاملهگری و سرمایهگذاری باشد.
بنابراین لزوماً نمیتوان تعیین کرد که بهترین اندیکاتور تشخیص روند کدام است. کافی است فقط چند تا از اندیکاتورهای کاربردی را به خوبی بلد باشیم. با همینها میتوانیم نتایج بسیار مثبتی در معاملهگری و تشخیص روندها بگیریم. اگر به مباحث تحلیل تکنیکال علاقمند هستید می توانید در دوره های آموزشی فردانامه که در دوسطح مقدماتی و پیشرفته برگزار می شود شرکت نمایید .