صورت سود و زیان
صورت سود و زیان بیانگر عملکرد مالی شرکت طی یک دورهی مالی است که درآمدها و هزینه های مرتبط با آن دوره را نمایش میدهد. دورهی مالی اغلب به صورت سه ماهه، شش ماهه، نه ماهه، یک ساله میباشند. از طریق صورت عملکرد مالی میتوان توانایی یا عدم توانایی شرکت را در افزایش درآمد، کاهش هزینه و افزایش سودآوری بررسی کرد.
صورت سود و زیان یکی از سه صورت مالی است که هر شرکت یا نهاد عمومی به طور فصلی یا سالانه به همراه سایر صورتهای مالی مثل ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد منتشر میکند. مطالعه همزمان این سه صورت مالی سبب ایجاد نگاه عمیقتر به عملکرد مالی شرکت میشود.
اقلام اصلی صورت سود و زیان
اقلام اصلی صورت سود و زیان شامل به شرح زیر است:
1.درآمدهای عملیاتی2. هزینههای عملیاتی 3. سود یا زیان عملیاتی 4. هزینه های مالی 5. سایر درآمدها و هزینههای غیرعملیاتی 6. سود یا زیان عملیات در حال تداوم قبل از مالیات 7. مالیات بر درآمد 8. سود یا زیان خالص عملیات در حال تداوم 9. سود یا زیان فعالیتهای عادی 10. اقلام غیرمترقبه 11. سهم اقلیت 12. سود یا زیان خالص
درآمد عملیاتی : به درآمدی گفته میشود که از فعالیتهای اصلی و مستمر واحد تجاری به دست آید. به طور مثال یک شرکت تولیدکنندهی محصولات پتروشیمی مبلغ دریافتی بابت فروش محصولات اصلی تولیدی اش را به عنوان درآمد عملیاتی به حساب میآورد. همچنین برای شرکتهای خدماتی، هزینهای که بابت ارائه خدمات دریافت میکنند، بخش اصلی درآمدهای عملیاتی ست.
سایر موارد درآمدهای عملیاتی : معمولاً شامل این موارد است: دریافتیهای سود سالانهی سرمایهگذاریهای شرکت در سهام (DPS)، سود ناشی از وام دادن به اشخاص یا ارگانها (دولت، شرکتها و …) و درآمد حق امتیازهای اعطایی به اشخاص یا شرکتها (معمولاً برای برندهای معتبر)
درآمد غیر عملیاتی: آن بخش از درآمد شرکت که حاصل فعالیتهای غیر مستمر و تکرارناپذیر شرکت است و در یک مقطع زمانی اتفاق افتاده است. به طور مثال فروش دارایی، سود یا زیان ناشی از سرمایهگذاری در سهام، ارز و درآمد بهره نمونههایی از درآمدهای غیرعملیاتی است.
شرکتی عملکرد بهتری دارد که بیشترین درآمدش را از فعالیت اصلی و مستمر بدست آورد تا اینکه از درآمد غیرعملیاتی غیر مستمر کسب کند.
هزینه های عملیاتی: مخارجی است که یک شرکت تجاری در طی عملیات تجاری مستمر و عادی خود متحمل میشود. مخارج عملیاتی شامل هزینهی اجاره، دستمزد، هزینه تجهیزات اداری، بازاریابی و کمیسیون، بیمه، حقوق و هزینه تحقیق و توسعه میشود. اگر تجهیزات مورد نیاز شرکت اجاره شود این هزینه به عنوان هزینه مستمر و عملیاتی محسوب میشود.
هزینههای غیرعملیاتی: هزینههایی هستند که به طور مستقیم با جریان تولید و فروش شرکت ارتباطی ندارند به طور مثال هزینه استقراض (بهره)، زیان ناشی از فروش داراییها، هزینههای ناشی از خسارات غیرقابل پیشبینی یا غیرسیستماتیک (آتشسوزی، سرقت و …)، هزینههای بازسازی، سازماندهی مجدد و کارمزدهای مبادلهی ارز، جزء هزینههای غیرعملیاتی محسوب میشوند. جزء هزینههای غیرعملیاتی محسوب میشوند.
برخی از فعالیتهای عادی (عملیاتی) شرکت به خاطر ماهیتی که دارند، به صورت جداگانه در صورت سود و زیان نوشته میشوند. این فعالیتها شامل: عملیات متوقف شده (Discontinued Operations)، اقلام غیرعادی یا استثنایی (Unusual Items) و اقلام غیرمترقبه (Extraordinary Items) هستند. به طور مثال زیان ناشی از بلایای طبیعی، هزینه تجدید سازمان، سود و زیان ناشی از فروش داراییهای ثابت مشهود و سرمایهگذاری بلندمدت، سود و زیان ناشی از حل و فصل دعاوی.
عملیات متوقف شده: توقف عملیات یک بخش از واحد تجاری تاثیر زیادی بر توانایی آن واحد تجاری در ایجاد جریان نقد آتی دارد. از این رو لازم است در صورت توقف یک بخش از فعالیت شرکت سود یا زیان ناشی از واگذاری آن بخش یا توقف فعالیت آن در صورت سود و زیان منعکس شود.
اقلام غیرمترقبه: رویدادهای غیر معمولی هستند که خارج از فعالیت عادی شرکت روی میدهند. و به ندرت اتفق میافتند به طور مثال سود و زیان ناشی از مصادره داراییها و بلایی طبیعی نمونههایی از اقلام غیر مترقبه محسوب میشوند.
شرایط شناسایی درآمد در صورتهای مالی به شرح زیر است:
1.شواهدی از توافق خریدار و فروشنده وجود داشته باشد.
2.محصول تحویل داده شده باشد یا خدمات ارائه شود.
3.قیمت مبادله تعیین شده باشد یا قابل تعیین باشد.
4.فروشنده از وصول وجه نقد مطمئن باشد.
به عبارت دیگر درآمد زمانی شناسایی میشود که تحقق یافته یا قابل تحقق باشد. همچنین اصول کلی شناسایی هزینه براساس اصل تطابق است. به این صورت که درآمدهای ایجاد شده و هزینههای به وقوع پیوسته برای ایجاد آن درآمدها باید در صورت سود و زیان یک دوره مالی گزارش شوند.
شمای کلی از صورت سود و زیان به شکل زیر است.
_____________________________________________
صورت سود و زیان منتهی به 29 اسفند
فروش خالص ***
بهای تمام شده ی کالای فروش رفته: (***)
سود ناخالص ***
هزینه ی فروش، اداری و عمومی (***)
خالص سایر درآمدها و هزینههای عملیاتی ***
سود عملیاتی ***
هزینههای مالی (***)
خالص سایر درآمدها و هزینه های غیرعملیاتی (***)
سود عملیات در حال تداوم قبل از مالیات ***
مالیات بر درآمد (***)
سود خالص عملیات در حال تداوم ***
سود عملیات متوقف شده قبل از مالیات ***
اثر مالیاتی (***)
سود خالص ***
فروش خالص: فروش خالص در واقع همان فروش ناخالصی است که پس از کسر برگشت از فروش و تخفیفات نقدی و تخفیف معیوب بودن کالا به دست میآید. هر چه اختلاف بین فروش خالص و ناخالص بیشتر باشد به معنی عدم کیفیت درآمد و احتمال فروش کالا با تخفیفات بیشتر است.
فروش خالص= فروش ناخالص – برگشت از فروش- تخفیفات نقدی کالا- تخفیف معیوب بودن کالا
بهای تمام شده کالای فروش رفته :به هزینههای مستقیم تولید یک کالا از جمله مواد مصرفی بکار رفته در تولید آن کالا (مواد مستقیم)، دستمزد پرداخت شده به نیروی کار در جهت تولید مستقیم کالا (دستمزد مستقیم) و هزینه سربار گفته میشود.
مواد مستقیم موادی هستند که در تولید مستقیم کالا نقش بسزایی دارد و جزء لاینفک و اصلی در تولید یک محصول به حساب میآیند. به طور مثال در صنعت فولادسازی مواد مستقیم و اولیه مصرفی در این صنعت سنگ آهن، زغال سنگ، آهن قراضه است و در صنعت پتروشیمی تولید متانول ماده مستقیم مصرفی آن گاز طبیعی است. در صنعت تولید مبلمان چوبی مواد مستقیم مصرفی چوب و پارچه است.
هزینههای سربار :شامل مواد غیرمستقیم، دستمزد غیر مستقیم و هزینه استهلاک ماشینآلات میباشند. مواد غیر مستقیم موادی هستند که به طور غیرمستقیم در تولید محصول به کار میروند. هزینهی سربار هزینههایی هستند که با سطوح فعالیت تجاری متفاوت است.
نمونههایی از سربار متغیر هزینه حمل و نقل، بازاریابی، لوازم اداری، هزینههای تعمیر و نگهداری، اجاره، بیمه است. به عنوان مثال در کارخانه خودروسازی کارگرانی که به طور مستقیم درگیر عملیات تولید خودرو هستند دستمزدی که دریافت میکنند در ردیف دستمزد مستقیم قرار میگیرد اما سرکارگری که به طور مستقیم درگیر عملیات تولید نیست حقوق دریافتیاش در ردیف دستمزد غیر مستقیم قرار میگیرد.
سود ناخالص: سود ناخالص پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته از فروش خالص بهدست میآید.
هزینه های فروش، اداری و عمومی:هزینهی توزیع و فروش شامل حمل و نقل، انبارداری، بازاریابی، بسته بندی و تبلیغات است. هزینه اداری و عمومی نیز شامل هزینه قبوض تلفن، هزینهی پست و رفت و آمد، هزینه لوازم التحریر، هزینه حقوق و دستمزد کارمندان اداری میشود.
سود عملیاتی یا سود قبل از کسر بهره و مالیات:سود عملیاتی سنجش قابلیت سودآوری عملیاتی واحد تجاری است که پس از کسر تمای هزینههای عملیاتی از درآمد عملیاتی بهدست میآید. به عبارت دیگر پس از اضافه کردن سایر درآمدهای عملیاتی و کسر سایر هزینههای عملیاتی از سودناخالص محاسبه میشود.
پس از کسر هزینهی مالی (بهره) از سود عملیاتی و افزودن خالص سایر درآمدها و هزینه های غیرعملیاتی به آن سود عملیات در حال تداوم قبل از کسر مالیات بهدست میآید و در نهایت پس از مالیات بر درآمد و افزودن سود عملیات متوقف شده سود خالص بدست میآید.
روشهای تعیین استهلاک :
روشهای مختلفی برای تعیین مبلغ استهلاک وجود دارد.
1. روش خط مستقیم
2. روش مجموع ارقام سنوات
3. روش مانده نزولی
4. روش میزان تولید یا کارکرد.
در روش خط مستقیم مبلغ استهلاک پذیر دارایی بر تعداد سالهای عمر مفید دارایی تقسیم میشود. در روش مجموع ارقام سنوات از تقسیم تعداد سالهای باقیمانده تا عمر مفید دارایی بر مجموع ارقام سنوات بهدست میآید.
محاسبهی بهای تمام شده کالای فروش رفته به سیستم مورد استفاده برای ثبت کالا بستگی دارد. در سیستم ادواری موجودی کالا در پایان هر دوره شمارش میشود و سپس بهای تمام شده محاسبه میشود. در سیستم دایمی یک سابقه مستمر و لحظه به لحظه از تغییرات موجودی کالا نگهداری میشود که حداقل سالی یک مرتبه اقلام موجودی کالا شمارش میشوند.
محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته
واحدهای تجاری معمولا در ابتدای سال مقداری موجودی کالا در انبار خود نگه میدارند و در طول سال نیز به ساخت و خرید کالاهای جدید اقدام میکنند. به مجموع موجودی ابتدای دوره و خریداری شده طی دوره موجودی کالای آماده برای فروش گفته میشود.
در طول دوره مقداری از این کالاها به فروش میرسد و مابقی آن به عنوان موجوی پایان دوره در ترازنامه ثبت میشود. برای محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته و اینکه چه مبلغی از فروش مربوط به کالای اول دوره یا خریداری شده طی دوره است از چندین روش برای محاسبه آن استفاده میشود
1. روش میانگین موزون
2. اولین صادره از اولین وارده (فایفو)
3. اولین صادره از آخرین وارده (لایفو)
در روش میانگین موزون بهای تمام شده هر واحد از تقسیم مجموع بهای تمام شده موجودی اول دوره و خریدهای طی دوره بر مجموع واحدهای ابتدای دوره و خریداری شده طی دوره بدست میآید.
در روش فایفو ابتدا موجودی کالاهای اولیه به فروش میرسند بنابراین با فرض روند صعودی قیمتها و شرایط تورمی بهای تمام شده کالای فروش رفته در روش فایفو چون از موجودیهای اولیه ارزانتر محاسبه میشوند بیشترین سود را نسبت به سایر روشها در اختیار قرار میدهد.
در روش لایفو واحد تجاری ابتدا موجودی های پایان دوره را میفروشند سپس سراغ موجودی اولیه میروند در شرایط تورمی این روش بهای تمام شدهی بالاتری را ثبت میکنند.
تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی:
یکی از روشهای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی استفاده از نسبتهای مالی و تحلیل آن است. نسبتهای مالی مربوط به صورت سود و زیان نسبت کارایی ( فعالیت) و نسبت سودآوری است. هرچند نسبتهای مالی با ضعفهایی همراه است که از موارد محدودیتهای این نسبتهای مالی محاسبهی آنها بر مبنای ارزش تاریخی اقلام در ترازنامه است که از کارایی آن کم میکند.
دومین محدودیت آن این است که اگر به تنهایی استفاده شوند کارایی لازم را ندارند و باید در مقایسه با شرکتهای دیگر و یا مقادیر گذشتهی خود مورد مقایسه قرار گیرند تا قابلیت تحلیل پذیری را بدست آورند.
نسبتهای فعالیت (کارایی)
این نسبت برای اندازهگیری چگونگی استفادهی شرکت از داراییهای ثابت و منابع و موجودی کالا میباشد. نسبتهای فعالیت رایج به شرح زیر میباشند:
نسبت گردش کل دارایی = درآمد فروش / میانگین کل داراییهای ابتدا و انتهای دوره
گردش موجودی کالا = بهای تمام شده کالای فروش رفته / میانگین موجودی کالا در ابتدا و انتهای دوره
گردش حسابهای دریافتنی = فروش اعتباری/ متوسط حسابهای دریافتنی
نسبت گردش دارایی توانایی یک شرکت در ایجاد درآمد از محل دارایی هایش را نمایش میدهد. هرچه نسبت گردش دارایی یک شرکت بیشتر باشد به معنی کارایی بیشتر یک شرکت در ایجاد درآمد از محل داراییهایش است. برعکس هر چه این نسبت کمتر باشد به معنی عدم کارایی شرکت در استفاده از داراییها برای ایجاد درآمد فروش است.
نسبت گردش موجودی کالا به تعداد دفعاتی اشاره دارد که یک شرکت طی یک دوره زمانی موجودی انبار خود را به فروش و سپس جایگزین میکند.
نسبت گردش حسابهای دریافتنی تعداد دفعاتی است که یک شرکت طی یک دوره زمانی مطالبات خود را دریافت میکند. شرکت با نسبت گردش حساب دریافتنی بیشتر کارایی بالاتری دارد به این معنی که دفعات وصول مطابات بالاتری دارند.

نسبتهای اهرمی
این گروه نسبتها توانایی شرکت در پرداخت تعهدات بلندمدت را بررسی میکند که مهمترین این نسبتها عبارتند از:
نسبت بدهی = کل بدهی / کل دارایی
پوشش بهره = سود قبل از بهره و مالیات / هزینه بهره
نسبت بدهی درجه ریسک پذیری شرکت را نشان میدهد به این معنی که هر چقدر یک شرکت داراییهایش را از محل بدهی و استقراض از بانک تامین کند پرریسکتر محسوب میشود و توانایی بازپرداخت بدهیاش کمتر میشود.
در واقع این نسبت درصد تامین دارایی از محل بدهی را نمایش میدهد. برای وامدهندگان این نسبت بسیار اهمیت دارد و اعتباردهی به شرکتهای با نسبت بدهی پایینتر بیشتر است.
نسبت پوشش بهره نشاندهندهی تعداد دفعاتی است که سود شرکت میتواند بهره وامهای دریافتی را پوشش دهد. هر چه این نسبت بیشتر باشد یعنی شرکت درجهی ریسک پایینتری از دیدگاه قرض دهندگان دارد.
نسبتهای سودآوری
این نسبت عملکرد کلی شرکت را ارزیابی و چگونگی سودآوری آن را تحلیل میکند و توانایی شرکت در ایجاد سود عملیاتی و خالص را نمایش میدهد. مهمترین این نسبتها حاشیه سود، نرخ بازده دارایی، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام میتوان اشاره کرد.
= حاشیه سود سود خالص / درآمد فروش
نرخ بازده دارایی = سود خالص + هزینه بهره پس از کسر مالیات / میانگین کل داراییها
نرخ بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / میانگین کل حقوق صابان سهام
حاشیه سود خالص نشاندهندهی درصد سود خالص شرکت از محل درآمد فروش آن شرکت است. به طور مثال اگر حاشیه سود 30 درصد باشد یعنی به ازای هر 1000 ریال فروش محصول 300 ریال سود خالص کسب میکند. در واقع سودخالص سود پس از کسر بهره و مالیات است.
نرخ بازده دارایی: نشان میدهد که شرکت از محل داراییهای خود چه مقدار سود کسب میکند. نرخ بازده حقوق صاحبان سهام کارایی شرکت در خلق سود خالص را نمایش میدهد.
نرخ بازده حقوق صاحبان سهام :میزان کارایی شرکت در ایجاد سود خالص برای سهامداران را بررسی میکند. به عبارتی به ازای یک واحد سرمایهگذاری سهامدار چه میزان سود خالص ایجاد میشود.
استفاده از نسبتهای مالی در تجزیه و تحلیل صورت سود و زیان یک شرکت زمانی کاربرد دارد که با نسبتهای سال قبل همان شرکت یا با نسبتهای مالی شرکتهای دیگر مورد مقایسه قرار گیرد.
منبع: اینوستوپدیا ،فایننس
نظر خود را با ما در میان بگذارید