روشهای کسب سود در بازار سرمایه
اصولاً 4 روش رایج برای کسب سود سهامداران وجود دارد:
1. افزایش قیمت سهام
2. دریافت سود نقدی
3. استفاده از حق تقدم
4. استفاده از سهام جایزه
در این مقاله به مبحث افزایش قیمت سهام میپردازیم.
بازده قیمتی سهام
به سودی که سهامدار در اثر افزایش قیمت سهامش به دست میآورد، بازده قیمتی سهام میگویند. به عنوان مثال یک سرمایهگذاری، امروز سهامی را میخرد به قیمت 1000 تومان. یک سال بعد قیمت این سهام به عدد 1500 تومان میرسد. اگر این شخص سهامش را در این تاریخ بفروشد، 500 = 1000 – 1500 تومان سود کرده است. به این مابهالتفاوت قیمت خرید و فروش، بازده قیمتی سهام میگویند.
البته همیشه اینگونه نیست که سهام را در زمان فروش، گرانتر از زمان خرید، به فروش برسانید و سود کنید. زمانی که قیمت سهم در یک بازهی زمانی افت میکند و شخص آن را به فروش میرساند، در این صورت سهامدار متضرر شده است و به همین اختلاف قیمتی، که در اینجا منفی است، بازده قیمتی سهام میگویند، ولی عدد این بازده منفی است.
در هنگام محاسبهی این بازده، طبیعتاً باید هزینههای انجام تراکنش را هم محاسبه و کسر کرد، هزینههایی مانند مالیات، کارمزد زمان خرید و کارمزد زمان فروش. در بورس ایران، مجموع این هزینهها حدوداً 1.2% از ارزش سهام است.
کارمزدهای معامله – قیمت خرید – قیمت فروش= بازده قیمتی سهام
البته اگر پلتفرم معاملاتی، قیمت فروش و قیمت خرید را با عباراتی مانند: قیمت تمام شده و قیمت واقعی نشان دهد، یعنی هزینههای معامله درون آنها محاسبه شده و لازم نیست برای محاسبهی بازده، رقم 1.2% را کسر کنیم. در این موارد:
قیمت خرید – قیمت فروش= بازده قیمتی سهام
البته حالت رایجتر (و البته صحیحتر) این است که این بازده را به تومان (یا دلار و …) بیان نمیکنند، بلکه آن را به صورت درصد محاسبه میکنند. درصدی که برای این بازده محاسبه میشود حاصل تقسیم مقدار عددی بازده، تقسیم برا قیمت خرید سهام است. در این صورت فرمول آن به شکل زیر درمیآید:
علت این که صورت این کسر را تقسیم بر قیمت خرید میکنیم هم این است که میخواهیم ببینیم نسبت به هزینهای که برای آن سهام خرج کردهایم، چه مقدار سود به دست آوردهایم.
بازده مطلوب
میتوان گفت 4 معیار برای سنجش مطلوبیت بازده قیمتی سهام وجود دارد:
1. بازده نسبت به سود بدون ریسک (اوراق قرضه و سود سپرده بانکی): معمولاً اولین وسادهترین ملاک بررسی مطلوبیت بازده سهام، مقایسهی آن با سود بدون ریسک است.
در حال حاضر سود سپردههای بانکی در ایران 20% و سود اوراق اخزا در بازار بدهی حدوداً 25% است. زمانی که شخص از فروش سهام سود کرده باشد، وقتی بخواهد میزان موفقیت خود در این سرمایهگذاری را بسنجد، در وهلهی اول و بلافاصله، بازدهاش را با این سودها مقایسه میکند، زیرا میتوانست بدون اینکه متحمل ریسکهای موجود در بازار سهام گردد، این سود حداقلی را بدون هیچ زحمت و ریسکی به دست بیاورد.
2. بازده نسبت به تورم: در وهلهی بعدی، سرمایهگذار بازده سهامش را با تورم جاری در مملکت میسنجد. او با این قیاس میخواهد ببیند که نسبت به تضعیف قدرت خرید و افت ارزش پول ملی، آیا با این بازدهای که از سهامش به دست آورده، توانسته از افت ارزش پولش پیشی بگیرد یا نه. در حال حاضر تورم سالانهی ایران حدوداً 50% است.
3. بازده نسبت به شاخص کل: این قیاس کمی تخصصیتر از 2 عامل بالا است و بیشتر در بین سرمایهگذاران دائمی بازار سهام رایج است. در این مرحله سرمایهگذار میخواهد ببیند بازدهای که به دست آورده، از بازده شاخص کل بالاتر است یا پایینتر. البته تحلیل شاخص کل بورس ایران محدودیتها، مسائل و ایرادات خاص خودش را دارد، اما نمیتوان اهمیت سنجش بازده سهام با بازده شاخص منکر شد. طبیعتاً بازده سهام (کل پرتفوی) شخص هرچه بالاتر از شاخص کل باشد، موفقیت او در کل بهتر از میانگین بازار بوده است.
4. بازده مورد انتظار سهامدار: آخرین عامل کاملاً سلیقهای و شخصی است. معمولاً هرکسی در انتها، بازده خود در بازار سهام را با بازدهای که قبلاً (یا همچنان) در شغل و مهارتهای دیگرش کسب میکرده است، خواهد سنجید. هرکس بسته به فعالیتهای اقتصادی و سودهایی که در زمان و بازار دیگری کسب کرده است، سود سهامش در بازار بورس را با آن فعالیت خواهد سنجید. این عامل یکی از بزرگترین انگیزهها برای بقا در بازار سهام است.
نقطه سربهسر
نقطهی سربهسر، قیمتی است که در آن بازده = 0 خواهد شد، به عبارتی قیمت سهام با رسیدن به این نقطه، صرفاً توانسته هزینههای خرید و فروش (کارمزد و مالیات و …) را پوشش دهد و اگر سهامدار در این قیمت سهامش را بفروشد، نه متحمل سود شده و نه زیان.
یعنی مجموع هزینهای که برای انجام معاملهی خرید و سپس فروش سهام متحمل میشویم، 1.2% از قیمت خرید سهام است. (در مقالهی نقطه سربهسر به صورت دقیقتر به این موضوع پرداختیم)
تأثیر تورم بر بازده
تورم در ایران غیرقابل چشمپوشی است. رقم آن آنقدر بالاست که ارزش پول امروزمان با ارزش پول فردا هم فرق دارد، چه برسد به زمانهای طولانی سهامداری! ما در فرمول محاسبهی بازده قیمتی سهام، قیمت لحظهی خرید و قیمت لحظهی فروش را قرار میدهیم. ممکن است من یک سهامی را امروز بخرم x تومان و چند ماه بعد آن را بفروشم y تومان. در محاسبهی بازده، تمام قیمتها را بر حسب صرفاً عدد x و y قرار میدهیم. اما در این بازهی زمانی، تورم چه کاری انجام میدهد؟
تورم باعث میشود ارزش واقعی y تومان پولی که سهامدار چندین ماه بعد در اثر فروش سهام دریافت میکند، از ارزش همان مقدار پول (y تومان) در لحظهی خرید سهام (زمانی که x تومان پول برای خرید سهم پرداخت کردیم) کمتر باشد. یعنی:
r نرخ تورم است.
t مدت زمان نگهداری سهام است.
اگر بخواهیم فرمول بازده قیمتی سهام را دقیقتر کنیم، باید افت ارزش y در اثر تورم را هم در محاسبات لحاظ کنیم. اینگونه باعث میشود در محاسبهی بازده، تورم و کاهش ارزش پول ملی را هم تا حدودی لحاظ کرده باشیم و این عدد دقیقتر از حالت تئوریک باشد (طبیعتاً در این حالت، بازده کمتر خواهد شد).
فرمول پایه:
pb = قیمت خرید سهام
ps = قیمت فروش
r = نرخ تورم
t = مدت زمان نگهداری سهام (بر حسب سال)
فرمول با تأثیر تورم:
سخن آخر
در انتهای سرمایهگذاری، حتماً همهمان بازدهای که کسب میکنیم را در ذهن خودمان خواهیم سنجید. هر کداممان با یکی از عوامل؛ تورم، شاخص و … . اگر بازده سرمایهگذاریمان پایینتر از حد انتظار خودمان یا پایینتر از تورم بود، قطعاً و بلاشک خودمان مقصریم و زمانی در جایی از سرمایهگذاریمان اشتباه کردهایم.
اما مطمئن باشیم که این اشتباه قابل جبران است. با آموزش، مطالعه، مشورت و صبوری، قطعاً میتوانیم اشتباه و ضررمان را جبران کنیم. که اگر اینگونه نبود، برای این همه سالهای بسیار طولانی، بازار بورس در کشورهای مختلف دوام نمیآورد و فعالین بورس از طریق آن و در آن، زندگی نمیکردند.
منابع: اینوستوپدیا
نظر خود را با ما در میان بگذارید