موضوع مورد بحث و مطالعه ما در این مقاله ؛ سهام یا اوراق بهاداری است که توسط شرکت ها منتشر می شوند و در بازارهای مالی قابل معامله می باشند. در این مقاله مفهوم این مولفه مالی را بررسی خواهیم کرد و خواهیم دید اساساً شرکت ها و بنگاه های اقتصادی از چه روی نسبت به انتشار این اوراق اقدام میکنند. با مطالعه تاریخ اقتصاد در قرن نوزدهم و بیستم به اهمیت این ابزار مالی پی میبریم و می فهمیم که این ابزار سرمایه گذاری و تامین مالی چگونه باعث شکوفایی اقتصاد جهان در دو دهه گذشته شده است.
قبل از هر چیز بهتر است با انواع مختلف شرکت های سهامی رایج در کشورمان مطابق با متن قانون آشنا شویم .
شرکت سهامی عام
شرکت سهامی عام شرکتی است بازرگانی (ولو اینکه موضوع عملیات آن، امور بازرگانی نباشد) که سرمایه ي آن به سهام تقسیم شده و بخشی از این سرمایه از طریق فروش سهام به مردم تأمین میشود. در شرکت سهامی عام، تعداد سهامداران نباید از سه نفر کمتر باشد و مسئولیت سهامداران، محدود به مبلغ اسمی سهام آنهاست. در این شرکت ها ، عبارت «شرکت سهامی عام» باید قبل از نام شرکت با بعد از آن، بدون فاصله با نام شرکت در کلیه ي اوراق و اطلاعیه ها و آگهی هاي شرکت به طور روشن و خوانا قید شود.
شرکت سهامی خاص
شرکتی است بازرگانی (ولو اینکه موضوع عملیات آن، امور بازرگانی نباشد) که تمام سرمایه آن منحصراً توسط مؤسسین، تأمین گردیده و سرمایه ي آن به سهام، تقسیم شده و مسئولیت صاحبان سهام، محدود به مبلغ اسمی سهام آنهاست. تعداد سهامداران نباید از سه نفر کمتر باشد و عنوان «شرکت سهامی خاص» باید قبل از نام شرکت یا بعد از آن بدون فاصله با نام شرکت، به طور روشن و خوانا قید شود.
سهم چیست ؟
سهم، برگه یا اوراق بهاداری است که نشان دهنده مالکیت بخشی از یک شرکت است . این اوراق به دارنده آن حق ادعا نسبت به بخشی از دارایی ها و سود شرکت را می دهد که برابر با مقدار سهامی است که در اختیار دارند . به مجموعه واحدهای سهم ، “سهام” میگویند .
سهام شرکت ها عمدتاً در بورس های اوراق بهادار خرید و فروش می شود و پایه و اساس پرتفوی بسیاری از سرمایه گذاران حقیقی و حقوقی را شکل میدهند. معاملات این اوراق باید با مقررات دولتی بورس اوراق بهادار مربوطه مطابقت داشته باشد .
درک سهام
شرکت ها و بنگاه های اقتصادی اوراقی را منتشر میکنند که این اوراق ارزششان از ارزش شرکت مربوطه مشتق شده است. آن ها سهام را منتشر میکنند (میفروشند) به این دلیل که بدین وسیله میتوانند فعالیت های تجاری خودشان را تامین مالی کنند. دارنده سهام ( خریدار سهام ) بخشی از شرکت را خریداری میکند و بسته به نوع سهامی که در اختیار دارد، ممکن است نسبت به بخشی از دارایی ها و درآمدهای آن ادعایی داشته باشد.
به عبارت دیگر، سهامدار بعد از خرید این اوراق، مالک شرکت منتشر کننده اوراق سهام است. مالکیت بر اساس تعداد سهامی است که شخص در اختیار دارد. میزان مالکیت هر خریدار سهام نسبت به تعداد کل سهام منتشر شده تعیین می شود. به عنوان مثال، اگر یک شرکت دارای 1000 سهم باشد و یک نفر مالک 100 سهم باشد، آن شخص مالک 10 درصد از دارایی و درآمد شرکت خواهد بود.
در واقع این شخص که هم میتواند یک شخص حقیقی مانند افراد جامعه باشد و هم میتواند یک شرکت یا بنگاه اقتصادی باشد به اندازه 10 درصد در دارایی و سود و زیان آتی شرکت منتشر کننده اوراق سهیم است.
به صورت مفهومی شخصیت سهام داران منفک از شخصیت بنگاه اقتصادی است. در واقع شرکت ها نوع خاصی از سازمان هستند زیرا قانون با آنها به عنوان اشخاص حقوقی رفتار می کند. به عبارت دیگر، شرکتها مالیات میدهند، میتوانند وام بگیرند، میتوانند دارایی را در تملک خود داشته باشند، میتوانند مورد شکایت قرار بگیرند و غیره. این ایده که یک شرکت یک «شخص» است به این معنی است که شرکت مالک داراییهای خود است. یک دفتر شرکتی پر از صندلی و میز متعلق به شرکت است و نه به سهامداران.
این تمایز بسیار نکته مهمی است زیرا دارایی شرکت از نظر قانونی از دارایی سهامداران جدا شده است که مسئولیت شرکت و سهامدار را محدود می کند. اگر شرکت ورشکسته شود، یک قاضی ممکن است دستور فروش تمام دارایی های آن را صادر کند اما دارایی های شخصی سهامداران آن شرکت در خطر نیست. دادگاه حتی نمیتواند سهامدار را مجبور به فروش سهام خود کند، اگرچه ارزش سهام شما بعد از ورشکستگی یاد شده به شدت کاهش بیاید. به همین ترتیب، اگر یک سهامدار عمده ورشکست شود ، شرکت نمیتواند دارایی های شرکت را برای پرداخت بدهی سهام دار مذکور بفروشد.
آنچه سهامداران در واقع مالک آن هستند، سهام صادر شده توسط شرکت است و شرکت مالک دارایی های خودش است. بنابراین اگر شما مالک 33 درصد از سهام یک شرکت هستید، این ادعا که شما مالک یک سوم آن شرکت هستید از نظر مفهومی نادرست است. درعوض این صحیح است که بگوییم شما مالک 100% یک سوم سهام شرکت هستید. سهامداران نمی توانند آنطور که می خواهند با یک شرکت یا دارایی های آن رفتار کنند. یک سهامدار نمی تواند یک صندلی از شرکت بردارد و ببرد زیرا شرکت مالک آن صندلی است نه سهامدار. این موضوع به عنوان “جدایی مالکیت و کنترل” شناخته می شود.
مالکیت سهام به شما این حق را می دهد که در مجامع سهامداران رای دهید، در مورد توزیع سود شرکت و زمانی که تقسیم می شود نظر بدهید و به شما این حق را می دهد که سهام خود را به شخص دیگری بفروشید.
اگر شما مالک اکثریت سهام انتشار یافته باشید، قدرت رای شما افزایش مییابد به طوری که میتوانید بهطور غیرمستقیم جهت شرکت را با تعیین هیئت مدیره آن کنترل کنید.
هیئت مدیره مسئول افزایش ارزش شرکت است و اغلب این کار را با استخدام مدیران حرفه ای مانند مدیر عامل انجام میدهد.
برای اکثر سهامداران عادی، ناتوانی در مدیریت شرکت چندان مسئله بزرگی نیست. اهمیت سهامدار بودن در این است که شما مستحق بخشی از منافع آتی شرکت هستید، که همانطور که خواهیم دید این موضوع پایه و اساس ارزش سهام است. هرچه سهام بیشتری داشته باشید، سهم بیشتری از سود دریافت می کنید. با این حال، بسیاری از شرکت ها، سود سهام پرداخت نمیکنند و در عوض سود را دوباره برای رشد شرکت در خود شرکت سرمایه گذاری میکنند. اما همچنان، این سود انباشته همچنان در ارزش سهام شرکت منعکس می شود .
دو نوع اصلی سهام در دنیا وجود دارد
سهام عادی و سهام ممتاز
سهام عادی معمولاً به مالک حق رای دادن در مجامع سهامداران و دریافت هر گونه سود سهام پرداخت شده توسط شرکت را میدهد.
سهامداران ممتاز اگرچه نسبت به سهامداران عادی در دریافت منافع آتی شرکت اولویت دارند اما عموماً حق رای ندارند. برای مثال، صاحبان سهام ممتاز، سود سهام را قبل از سهامداران عادی دریافت میکنند و در صورت ورشکستگی و انحلال شرکت، پرداخت ارزش باقیمانده و سود به ایشان اولویت دارد.
شرکت ها میتوانند هر زمان که نیاز به جمع آوری وجه نقد اضافی باشد، سهام جدید منتشر کنند. این فرآیند مالکیت و حقوق سهامداران فعلی را کاهش میدهد که بابت همین موضوع، شرکت ها اوراقی را تحت عنوان حق تقدم به فروش میرسانند که مانع از رقیق شدن درصد مالکیت سهامداران قبلی می شود. شرکت ها همچنین میتوانند در بازخرید سهام شرکت کنند که به نفع سهامداران فعلی است زیرا باعث افزایش ارزش سهام آنها میشود. در این واقع این کار باعث کمتر شدن تعداد اوراق بهادار مربوط به شرکت در بازار میشود .
سهام توسط شرکت ها برای افزایش سرمایه به منظور رشد تجارت و توسعه شرکت یا انجام پروژه های جدید منتشر میشود . تمایزات مهمی بین این که آیا کسی سهام را در زمان انتشار مستقیماً از شرکت خریداری میکند (در بازار اولیه) یا از سهامدار دیگری (در بازار ثانویه) وجود دارد. وقتی شرکت سهام منتشر می کند، در ازای دریافت پول این کار را انجام می دهد و از این طریق منابع و وجوه مالی مورد استفاده خود را تامین میکند.
تفاوت سهام و اوراق بدهی
اوراق بدهی از چند جهت با سهام تفاوت اساسی دارند. اولاً، دارندگان اوراق قرضه طلبکار شرکت هستند و مدعی بهره و همچنین بازپرداخت اصل سرمایه هستند. در صورت ورشکستگی شرکت، بستانکاران نسبت به سایر ذینفعان اولویت قانونی دارند. از سوی دیگر، در دوران ورشکستگی سهامداران آخرین افراد در صف دریافت منافع شرکت هستند و اغلب در صورت ورشکستگی، چیزی دریافت نمی کنند، بر اساس موارد ذکر شده می توان فهمید که سهام عادی از ریسک بیشتری نسبت به سهام ممتاز برخوردار است و همچنین سهام ممتاز هم نسبت به اوراق بدهی ریسک بیشتری دارد . بدین ترتیب بازده مورد انتظار سرمایه گذاران سهام عادی نسبت به سهام ممتاز و اوراق بدهی بیشتر است .
سخن پایانی
سهام نشان دهنده مالکیت بخشی از یک شرکت است. این نوع اوراق با اوراق بدهی که بیشتر شبیه وامی است که توسط طلبکاران به شرکت در ازای پرداخت های دوره ای بهره و اصل پول داده می شود متفاوت است. یک شرکت سهام را برای جذب سرمایه از سرمایه گذاران برای پروژه های جدید یا گسترش عملیات تجاری خود منتشر میکند. امروزه تامین مالی در دنیا با روش ها و ابزارآلات متفاوتی انجام میشود تا افراد دارای منابع و افراد خواهان منابع تعاملات بهینه تری در بازار های مالی با هم داشته باشند.
منبع:CFI
شما میتوانید برای دیدن کلاسهای آموزشی فردانامه به آموزش بورس سایت فردانامه مراجعه فرمایید.