الگوهای هارمونیک، یکی از انواع الگوهای رایج در معاملهگری بازار سرمایه است. این الگوها مواردی هستند که آن قدر در طول تاریخ بازارهای سرمایه اتفاق افتادهاند، که تبدیل به الگوهایی جهانشمول و همیشگی شدهاند. توسط این الگوها میتوان هم نقطهی مناسب جهت ورود به سرمایهگذاری را پیدا کرد و هم میتوان به معاملهگری و نوسان گرفتنهای کوتاهمدتی پرداخت. یکی از انواع الگوهای هارمونیک، الگوی ABCD است، که در این مقاله به این الگو میپردازیم.
الگوی ABCD چیست؟
این الگو یکی از سادهترین، رایجترین و در عین حال کاربردیترین الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال است. این الگو حرکت بازار را در 4 نقطهی A، B، C و D مورد بررسی قرار میدهد. ساختار این الگو بر این اساس است که حرکت بازار در این بازهی مورد بررسی ما، در 2 جهت روی میدهد، که یکی از این موجها اصلاح و مابقی روند هستند. در واقع بازار در این لحظات به صورت زیگزاگی است.
ساختار شماتیک حرکت بازار در این الگو اینگونه است:
ساختار این الگو دارای حرکت 3 موج متوالی توسط 4 نقطه است. موج اول و سوم روند هستند و موج دوم اصلاح است. همانطور که در شکل نشان داده شده، این الگو هم میتواند برای روند صعودی باشد: یعنی AB موج اول صعودی است، در موج BC اصلاح رخ میدهد و سپس در موج CD ادامهی روند صعودی قبلی رخ میدهد.
فلسفه الگوی ABCD
یکی از مهمترین ستونها و بنیادهای تحلیل تکنیکال، در این نکته است که “بازار تمایل دارد حرکات قبلی خود را تکرار کند“. اساساً همین نکته است که تحلیل بر مبنای الگوهای هارمونیک شکل میگیرد، زیرا در دفعات بیشماری این الگوها رخ دادهاند و نتیجههای شبیه به هم دادهاند.
الگوی ABCD ناشی از نظم و هارمونی حاکم بر بازار است. در واقع بیانکنندهی این قضیه است که بازار معمولاً برای پیمودن یک مسیر، روند نیاز به استراحت و اصلاح دارد و بازار مقداری از روند را که طی کرد (موج اول: AB) وارد اصلاح میشود (موج دوم: BC) و سپس ادامهی روند اصلی خود (موج سوم: CD) را طی میکند. به نوعی میتوان گفت قیمت سهام در این اصلاحی که رخ میدهد، کمی استراحت کرده و انرژی لازم برای ادامهی حرکت اصلی خود را فراهم میکند.
در واقع این نگرش بیشباهت به رفتار انسان هم نیست. زمانی که قرار باشد ما مثلاً یک مسافت طولانی را طی کنیم، در این بین نیاز به استراحت هم داریم. زمانی را توقف میکنیم، خستگی حرکت قبلی را در کرده و برای شروع به ادامهی مسیر انرژی جمع میکنیم. سهام هم همینطور است. پس از گذشت زمانی از روندی که طی میکند، سهام انرژی لازم برای ادامهی مسیر را ندارد. مدتی وارد اصلاح میشود.
بسیاری از معاملهگران در همین اصلاح از سهم خارج شده و خریداران تازهنفس جایگزین آنها میشوند. این خریداران هم طبیعتاً توقع کسب سود دارند، پس جلوی حرکت و رفتارهای اصطکاکی آیندهی قیمت را خواهند گرفت و اینگونه انرژی لازم سهام برای شروع ادامهی روند اصلی فراهم میشود.
نحوه کار الگوی ABCD
همانطور که بالاتر بیان کردیم، اساس الگوی ABCD این است که هنگامی که درون یک روند هستیم (موج AB)، پس از مدتی وارد اصلاح میشویم (موج BC) و سپس مجدداً وارد ادامهی روند (موج CD) اصلی خواهیم شد. اما جدا از این، حرف مهمی که این الگو میزند این است که بین این موجها نوعی رابطه برقرار است.
الگوی ABCD معتقد است بین اندازهی این 3 موج حرکتی، یعنی AB، BC و CD، ارتباط معناداری وجود دارد و هر کدام بر حسب دیگری قابل اندازهگیری است. به عبارت دیگر بین CD و AB ارتباط وجود دارد و CD ضریبی از AB است. بین AB و BC و همچنین بین BC و CD نیز ارتباط وجود دارد، ولی این ارتباط را بیشتر در مبحث فیبوناچی استفاده میکنیم و از بحث خارج حاضر است.
انواع الگوی ABCD
1. الگوی AB=CD
2. مشتقات الگوی ABCD
الگوی AB=CD
این الگو هم در روندهای صعودی صادق است و هم در روندهای نزولی. کارکرد آن در هر دو روند را بررسی میکنیم.
الگوی AB=CD صعودی
همانطور که از نام این الگو پیداست، در این الگو اندازهی موج اول صعودی یا AB برابر با اندازهی موج سوم یا CD است. یعنی میزان اصلاح در موج دوم یا BC هر میزان که باشد، روندی که پس از آن شروع میشود اندازهی همان روند اول است.
بازار تمایل دارد حرکتهای موفق سابقش را تکرار کند. به همین دلیل است که AB=CD رخ میدهد. در یک موج صعودی، حرکت قیمت از A به B سود خوبی را به معاملهگران این روند داده است. پس معاملهگران انتظار دارند پس از اتمام اصلاح و با شروع حرکت قیمت از C تا D، مجدداً همان سود را کسب کنند. بنابراین سهامداران قبلی و همچنین نوسانگیران جدید که در این نقطه وارد سهم شدهاند، معاملات جدید خود را در راستای کسب همان سود قبلی انجام میدهند.
این همگرایی و همافزایی معاملهگران، باعث سوق دادن قیمت به سمت نقطهی D و نهایتاً کسب سودی مساوی با سود AB میشود، پس AB=CD ایجاد میشود.
شکل بالا نشاندهندهی 2 مدل حرکت بازار است. در هر 2 نمودار، روند اصلی صعودی است. قیمت از نقطهی A افزایش پیدا کرده و به نقطهی B میرسد. زمانی را از B تا C اصلاح کرده و انرژی کسب کرده. سپس از C به سمت D در راستای ادامهی روند صعودی اول افزایش پیدا کرده.
تفاوت این 2 نمودار در میزان اصلاح موج BC است. اندازهی اصلاح (کاهش قیمت) در نمودار الف، کمتر از اندازهی اصلاح در نمودار ب است. یعنی درصد افت قیمت B تا C در نمودار الف، کمتر از درصد افت قیمت B تا C در نمودار ب است. اما برای هر دوی این نمودارها با اصلاحهای متفاوت، الگوی AB=CD برقرار بوده است. یعنی همانطور که نشان داده شده، میزان افزایش قیمت از A تا B به اندازهی X% است و میزان افزایش قیمت از C تا D هم همان X% است. به عبارت دقیقتر در الگوی AB=CD، میزان اصلاح مهم نیست و تمرکز ما فقط بر مساوی بودن اندازهی رشدهای AB و CD است.
همین رفتار معاملهگران باعث میشود که در اکثر روندهای صعودی و نزولی نمودارها، شاهد روندهای دوپلهای و متقارن منطبق بر الگوی AB=CD باشیم که فقط در میان این دو روند، یک اصلاح موقتی رخ داده است.
باید دقت کرد که دلیلی ندارد خط AB و CD با هم موازی باشند. تنها نکتهای که برای آنها باید صادق باشد، برابر بودن فاصلهی عمودی این دو خط است، یعنی همان اندازهی تغییرات قیمت. (بحث اندازه و فاصلهی افقی AB و CD در الگوی ABCD زمانی مطرح میشود.
در شکل زیر خط AB و CD شیبهای بسیار متفاوتی دارند و موازی نیستند، ولی طبق الگو، اندازهی حرکت CD برابر با اندازهی AB است.
الگوی AB=CD نزولی
این الگو در روندهای نزولی هم دقیقاً مانند روندهای صعودی کاربرد دارد. معاملهگران بازارهای دوطرفه، مانند فارکس، هم میتوانند از صعود قیمت سود کسب کنند و هم از سقوط قیمت. به همین دلیل الگوی AB=CD در روندهای نزولی هم مانند روندهای صعودی حائز اهمیت است.
این الگو بیان میکند که پس از موج اول در یک روند نزولی، موج اصلاحی رخ میدهد و پس از آن دوباره موجی ایجاد میشود که ادامهدهندهی همان روند نزولی اول است.
همانطور که در نمودار شماتیک بالا شاهد هستیم، قیمت سهم با روند نزولی AB از A تا B کاهش پیدا کرده. سپس وارد فاز اصلاحی (اصلاح لزوماً به معنی نزول قیمت نیست، بلکه به معنی اصلاح کردن روند اصلی است. اگر روند اصلی صعودی باشد، با اصلاح نزولی میشود و اگر روند اصلی نزولی باشد،با اصلاح صعودی میشود) شده و توسط حرکت اصلاحی BC، قیمت از B به C افزایش پیدا کرده. پس از کسب انرژی، مجدداً روند اصلی شروع میشود و قیمت از C به سمت D کاهش پیدا میکند.
در اینجا هم الگوی AB=CD عمل میکند و میزان کاهش قیمت A تا B، که معادل y% است، دقیقاً در کاهش قیمت C تا D تکرار میشود و به همان میزان y% افت قیمت رخ میدهد.
در اینجا هم مانند روند صعودی، میزان اصلاح (حرکت BC) اهمیتی ندارد و در هر صورت اندازهی تغییر پس از اصلاح (حرکت CD)، به اندازهی تغییر قبل از اصلاح (حرکت AB) است، AB=CD.
نمونههای واقعی از الگوی AB=CD
نمودار زیر مربوط به جفت ارز پوند-دلار است. قیمت از نقطه A = 1.918 به نقطه B = 2.012 رفته و در طی این حرکت قیمت 4.9% رشد داشته است. سپس در حرکت اصلاحی BC، قیمت از B تا نقطه C = 1.968 اصلاح میکند. طبق الگوی AB=CD، رشد نمودار از نقطه C تا D باید اندازهی AB، یعنی 4.9% باشد.
1.968 × 1.049 = 2.064
قیمت واقعی در نقطه D، 2.065 است. بنابراین نمودار طبق الگوی AB=CD حرکت کرده است.
نمودار زیر مربوط به جفت ارز یورو-پوند است. در موج اول روند نزولی، قیمت از نقطه A = 0.92503 به نقطه B = 0.91560 رسیده است. طی این روند قیمت حدوداً 1% افت داشته است. در موج اصلاحی قیمت از نقطه B تا نقطه C = 0.91925 اصلاح کرده است. طبق الگوی AB=CD، اندازهی CD باید برابر با AB و به اندازه 1% افت قیمت باشد.
D = 0.91925 × 0.99 = 0.91
قیمت واقعی نقطه D هم در نمودار تقریباً همین شده است.
استفاده از AB=CD توسط ابزارهای فیبوناچی
ابزار فیبوناچی اکسپنشن یا پروجکشن (Expansion/Projection Fibonacci)، که بعضاً به آن انعکاسی یا بازتابی هم میگویند، ابزاری است که به طور خاص، برای اندازهگیری و نشان دادن الگوی AB=CD در نمودارها طراحی شده است. فیبوناچی اکسپنشن یک ابزار با 3 نقطهی متفاوت است ،که آنها را باید به ترتیب بر روی نقاط A ، B و C قرار دهیم. سپس این ابزار تارگت الگوی AB=CD را در نمودار سهام به ما نشان میدهد.
نحوه کار این ابزار به این صورت است که فاصله نقاط A و Bرا اندازه میگیرد، سپس معادل همان اندازه را از نقطه C امتداد میدهد تا به تارگت نقطه D برسد. این نقطه را معمولاً با FE100.0 نشان میدهیم، که مخفف عبارت Fibonacci Expansion %100 است. مزیت دیگر این ایزار این است که نیازی ندارد میزان اصلاح در BC را محاسبه و لحاظ کنیم، نرمافزار خودش نقطه D را صرفاً بر اساس AB حساب میکند.
شکل زیر مربوط به نمودار قیمتی جفت ارز ین-دلار است. همانطور که مشخص است 3 نقطهی A، B و C را به نرم افزار دادهایم و برحسب آنها، نقطهی D را برای ما نشان داده است. نمودار هم دقیقاً پس از رسیدن به همین نقطهی D شروع به ریزش میکند و این تأیید بیشتری است برای محاسبات ما.
نمودار زیر نمونهای دیگر از الگوی AB=CD است. در اینجا روند اصلی یک روند نزولی است که چندبار پیاپی وارد فاز اصلاح شده و قیمت افزایش پیدا کرده و سپس مجدداً به روند اصلی خود برگشته و نزولی شده. معاملهگر میتوانست هربار با استفاده از AB=CD نقطهی اتمام اصلاح را پیدا کند و در نقاط D و F پوزیشن شورت اتخاذ کند و با سود مناسبی از معامله خارج شود.
اندازهی بُرداری AB و CD
باید توجه داشت که منظور از اندازهی AB، میزان تغییر نسبی آن در طول حرکت از A به B است، یعنی درصد تغییرات قیمت. اما برای بازار جفت ارزهای فارکس، چون معمولاً نوسانات بسیار کوچکی در حد 1% دارد، برای آن جایز است که تغییر عددی قیمت را به عنوان اندازهی AB لحاظ کنیم. اما به عنوان مثال برای بازار سهام ایران که ممکن است نوسانات عددی قیمت زیادی داشته باشد، صرفاً باید درصد تغییرات قیمت را در AB=CD لحاظ کنیم.
این موضوع موجب میشود که در ظاهر نمودارمان، طول خط AB و CD بعضاً بسیار متفاوت باشند، اما این اصلاً مهم نیست و این الگو در اینجا هم کارکرد خود را از دست نمیدهد.
نمودار زیر مربوط به سهم کاگبن (آبگینه) است:
واضح است که اندازهی عددی خطوط AB و CD تفاوت بسیار ملموسی دارند، اما مهم یکسان بودن درصد تغییراتشان است. قیمت از A تا B 45% ریزش داشته بوده است و پس از آن تا نقطهی C بالا میرود و سپس مجدد تا D افت میکند. برای پیدا کردن محل D، کافی است C را 45% کاهش دهیم. در تصویر هم مشخص است که دقیقاً نمودار به این نقطه واکنش نشادن داده و پس از برخورد به آن قیمت بالا رفته است، پس قطعاً محاسباتمان برای تخمین این نقطه درست بوده است. در حالی که خطوط AB و CD هیچ شباهتی از حیث اندازه ندارند.
معامله با الگوی AB=CD
اصولاً 2 رویکرد در معامله از طریق این الگو وجود دارد:
1. معامله درون الگو
2. معامله پس از اتمام الگو
معامله درون الگو AB=CD
این روش بیشتر برای معاملهگران کوتاهمدتی و نوسانگیران است. در این روش سعی میکنیم با شناخت الگو و عملکردهای آن، بتوانیم سود کسب کنیم.
ساختار شماتیک الگو را به این صورت در نظر میگیریم:
اولین روش معامله توسط این الگو این است که پس از اتمام روند AB، زمانی که روند اصلاحی BC شروع شد، نمودار را رصد میکنیم و آمادهی معامله میشویم. وقتی قیمت سهام از نقطه B به نقطه C رسید و اصلاح تمام شد و ادامهی روند اول شروع شد، اقدام به باز کردن معامله میکنیم و تارگت سود را رسیدن به نقطه D قرار میدهیم.
این سطح را در شکل پایین با نام سطح 1 نشان دادهایم:
دومین روش معامله توسط الگوی AB=CD، کمی محافظهکارانهتر است. مبنای این روش به این شرح است:
طبق این الگو پس از اینکه روند AB به اتمام رسید، سهم وارد فاز اصلاح شده و قیمت از نقطه B تا نقطه C اصلاح میکند. پس از آن نوبت موج ادامهدهندهی روند اصلی، یعنی CD میشود. زمانی که نمودار از C به سمت D شروع به حرکت کرد، یعنی ادامهی روند اولیه (AB) استارت خورد، نمودار را رصد کرده و آمادهی معامله میشویم. زمانی که روند جدید (CD) از سطح متناظر با B، یعنی سطح قیمتی تاچ شده در روند اول (AB)، عبور کرد، در این لحظه وارد معامله میشویم و حد سود را در نقطهی D و حد ضرر را در نقطهی C قرار میدهیم.
این سطح را در شکل پایین با نام سطح 2 نشان دادهایم:
در روش دوم، یعنی صبر کردن تا عبور نمودار از تارگت اول و سپس در سطح 2 وارد معامله شدن، نیاز به صبر و حوصله بیشتری دارد و بخشی از سود را هم در این روش از دست دادهایم، سود مربوط به حرکت از C تا نقطهی ورود فعلی. اما مزیتی که نسبت به روش اول و ورود به معامله در سطح 1 دارد، این است که ریسک آن بسیار کمتر است. وقتی حرکت CD بتواند از سطح تارگت روند اولیه در B عبور کند، به معنای تأیید بر صحت روندی است که شروع شده و اطمینان وقوع الگوی AB=CD بسیار بیشتر است.
شکل زیر مربوط به جفت ارز یورو-دلار است:
بهترین موقعیت خرید در شکل نشان داده شده. پس از عبور روند CD از سطح قیمتی B و تثبیت روند توسط یک کندل فوقالعاده قدرتمند و صادر شدن سیگنال خرید توسط MACD.
معامله پس از الگوی AB=CD
در این روش صبر میکنیم تا الگوی AB=CD کاملاً اجرا و تمام شود، سپس اقدام به معامله میکنیم. حرف اساسی الگوی AB=CD این بود که اندازهی تغییر CD برابر با اندازهی تغییر AB خواهد بود. پس طبق این الگو، زمانی که CD به اندازهی AB حرکت کرد و به تارگت نهایی روند رسید، قاعدتاً روند باید متوقف شود. یعنی پس از رسیدن نمودار به سطح D، باید شاهد چرخش حرکت نمودار در خلاف جهت روندهای AB و CD باشیم. اگر AB و CD 2 موج صعودی بودند، پس روند بعد از D باید نزولی باشد. اگر هم AB و CD نزولی بوده باشند، پس روند بعد از D باید صعودی بشود.
همانطور که در ساختار شماتیک بالا نشان داده شده است، طبق الگوی AB=CD پس از اتمام الگو باید چرخش روندی رخ بدهد در خلاف جهت روند اصلی اولیه.
به عنوان مثال در شکل زیر، که در مباحث بالاتر هم استفاده کردیم، پس از تمام AB=CD و اتمام روند نزولی، نمودار پس از رسیدن به نقطهی D چرخش کرده و روند صعودی شده است و معاملهگران میتوانستند سود بسیار مناسبی از آن بگیرند.
نمودار زیر مربوط به سهم فولاد است. نمودار پس از اتمام الگوی AB=CD، چرخش روند انجام داده و نزولی شده و درصد بسیار زیادی از رشد قبلی را از دست داده است.
استفاده از همپوشانی 2 الگوی ABCD
در بعضی موقعیتها میتوان به صورت همزمان از 2 الگوی AB=CD استفاده کرد. این عمل را همپوشانی مینامند. این موضوع برای اوقاتی است که در یک نمودار از 2 الگوی (در موارد دیگر اندیکاتورها، خط روندها، اعداد فیبوناچی و …) AB=CD جهت تعیین نقاط و یا روندها استفاده کنیم.
نمودار زیر مربوط به پتروشیمی بندرعباس است:
در این نمودار تلاش داریم نقطه D یا انتهای روند اصلاحی را پیدا کنیم. 2 مدل نگاه میتوانیم داشته باشیم:
1. قیمت از (A) تا (B) نزول کرده و سپس اصلاح کرده و به (C) رسیده و پس از آن مجدداً نزول خود را ادامه داده تا نقطهی (D).
2. قیمت از A تا B نزول کرده و سپس اصلاح کرده و به C رسیده و پس از آن مجدداً تا D نزول کرده.
اگر (AB)=(CD) و AB=CD را لحاظ کنیم و به این روش (D) و D را تخمین بزنیم، میبینیم که فاصلهی بسیار اندکی باهم دارند و میتوان آنها را یکسان فرض کرد. این همپوشانی باعث قدرت و احتمال بیشتر صحت محاسبهی نقطهی برگشت میشود و همانطور که مشخص است نمودار به این قیمت به درستی واکنش نشان داده و روند پس از آن صعودی شده.
نمودار زیر مربوط به نماد کمنگنز است. از طریق AB=CD محل تخمینی D را پیدا میکنیم. سپس از طریق (AB)=(CD) هم مخل تخمینی پایان روند (ABCD) و نقطه (D) را پیدا میکنیم. همانطور که در نمودار نشان داده شده، این دو عدد بسیار به هم نزدیک هستند و این همپوشانی باعث تقویت نقطهی تخمینی ما برای شروع برگشتن بازار است.
مشتقات الگوی ABCD
الگوی AB=CD در اصل یکی از انواع الگوهای ABCD است و سایر این الگوها بر مبنای اعداد فیبوناچی مطرح میشود. در اصل با توجه به اصول فیبوناچی، اعتقاد بر این است که حرکت نمودار از C تا D، تابعی از حرکت اولیهی از A تا B است.
CD=xAB
یکی از اعداد نسبت فیبوناچی، عدد 100% و بنابراین 1 است. پس الگوی AB=CD برای حالتی است نسبت فیبوناچی روی 100% باشد. نسبتهای اصلی فیبوناچی اینها هستند:
38.2%، 50%، 61.8%، 78.6%،100%، 127% و 161.8%
به دلیل وسعت مطالب و آمیختگی مشتقات الگوی ABCD با فیبوناچی، سایر روابط احتمالی موج CD و AB (روابط ناشی از سایر نسبتهای فیبوناچی)، مستقلاً در نوشتههای مربوط به فیبوناچی پرداخته میشود. در این مقاله به صورت تخصصی به فیبوناچی پرداخته شده است.
ABCD زمانی
نکتهای که معمولاً در تحلیل تکنیکال از آن غافل میشوند، توجه به بُعد زمان است. همهی تحلیلگران در ذهنشان سود را با توجه به زمان به دست آوردن آن میسنجند و آن موقع است که متوجه میشوند موفق بودهاند یا نه. به عنوان مثال در بازار ایران، آیا میتوان مطلقاً گفت 20% سود، نتیجهی خوبی ست یا خیر؟ قطعاً همه میسنجند که این20% در چه مدت زمانی حاصل شده است.
به عنوان مثال 20% سود در بورس ایران در طی یک سال، خیلی بد است، زیرا میشد همین مقدار سود را از سرمایهگذاری در بانک به دست آورد، که مطلقاً هیچ ریسک و استرسی را متحمل نمیشدیم و هیچ تلاشی هم لازم نبود انجام دهیم. اما اگر بگوییم مثلاً در 3 ماه این سود را به دست آوردهایم، آن موقع میگوییم پس موفق بودهایم.
الگوهای ABCD برای بررسی و اندازهگیری زمان در نمودارها هم کاربرد دارد. همانطور که در خطوط بالاتر توضیح دادیم، الگوی AB=CD یکی از انواع الگوهای ABCD است، که مبنای آن در سطح فیبوناچی 100% است. ما در این بخش از مقاله به الگوی AB=CD زمانی میپردازیم و سایر نسبتهای آن را در مقالات فیبوناچی میخوانیم.
الگوی AB=CD زمانی
این الگو هم دقیقاً مانند AB=CD قیمتی است. ابتدا یک روندی شروع میشود و از قیمت A به سمت قیمت B رفته. سپس روند مدتی اصلاح میکند و از B به قیمت C میرسد. از C مجدداً حرکتی در راستای روند اولی (AB) شروع میکند و قیمت تا سطح D میرسد. طبق الگوی AB=CD زمانی، اعتقاد بر این است که زمان حرکت CD با زمان حرکت AB مساوی خواهد بود.
معیار محاسبه در الگوی AB=CD زمانی، شمارش کندلها خواهد بود. همانطور که در AB=CD قیمتی از درصد اختلاف قیمتها برای سنجش و مقایسه استفاده میکردیم، در AB=CD زمانی هم تعداد کندلهای AB و CD را میشماریم و معتقدیم تعداد آنها باید برابر باشد.
در این مدل تعداد کندلهای (زمان طی شده) AB با تعداد کندلهای CD برابر است.
نمودار زیر مربوط به جفت ارز ین-دلار است. تعداد کندلهای طی شده در حرکت قیمت از A به B، مساوی تعداد کندلهای طی شده در حرکت از C به D است. به عبارت دیگر زمانهای AB=CD.
نمودار پایین برای دلار-پوند است و در این نمودار هم تعداد کندلهای AB و CD برابر هستند.
برای شمردن کندلها لازم نیست حتماً خودمان آنها را یکییکی بشماریم. در نرمافزارها و سایتهای تحلیل تکنیکال، ابزاری برای شمردن فاصلهی بین کندلهای A و B و همچنین تعیین نقطهی D برحسب این تعداد کندلها وجود دارد.
سخن آخر
الگوهای ABCD، از الگوهای کلاسیک و بسیار پرکاربرد در تحلیل تکنیکال به شمار میروند. در عین حال استفاده از این الگوها هم نسبتاً ساده است. کارایی و فراگیری این الگوها زمانی بیشتر میشود که آن را همزمان با دیگر ابزارهای تکنیکال استفاده کنیم. به عنوان مثال در حرکت نمودار در کانالها، میتوانیم برای تعیین نقاط شکست کانال از این الگوها هم تأییدیه بگیریم. همچنین این الگوها برای تأیید شکست حمایت و مقاومتها میتواند مفید باشد.
منبع: تردیمو