اهرم اختیار معامله
همواره بخشی از معاملات بازارهای مالی، با استفاده از ابزار اهرم انجام میشود. این نوع معاملات توسط خریدارانی است که اعتقاد به رشد بازار در آیندهای نزدیک دارند و به دنبال استفاده از این فرصت مطلوبیت قیمتها هستند.
اما با توجه به عدم قطعیت موجود در بازارها و ریسکهایی که سرمایهگذاران متحمل میشوند، بسیاری از این معاملات با زیان بسته میشوند.
به عنوان مثال، بازار سهام ایران در سال 98 و 99 اتفاقات عجیبی را پشت سر گذاشت. در سال 98 رشدی عجیب شروع شد و تا میانهی 99 ادامه پیدا کرد و در تابستان 99 بازار دچار یک ریزش وحشتناک و تاریخی شد. سرمایهگذاران بسیاری پس از مشاهدهی صعود سال 98، به گمان ادامهدار بودن آن، در سال 99 هم از اهرم و اعتبار استفاده کردند.
نتیجه ناگفته پیداست! افراد زیادی از فعالان و قدیمیهای بازار بورس را در آن دوران دیدیم که زیانهای عجیبی متحمل شده و نابود شدند.
این تجربهی تلخ باعث ایجاد یک ترس همگانی در میان مردم شد، مبنی بر خطرناک و غیرقابل اعتماد بودن بازارهای مالی، حرفی که هم درست است و هم غلط! یکی از عوامل بسیار مهم در بازارهای مالی، بحث بازار آپشن است. در این مقاله قصد داریم به یکی از ویژگیهای جالب این بازار بپردازیم، یعنی اهرم.
اهرم (Leverage) چیست؟
ما توسط اهرم میتوانیم در حجم معاملات بالاتری، نسبت به دارایی واقعیمان ترید کنیم.
اهرم ابزاری است که توسط آن میتوانیم از بدهی (سرمایه استقراضی) به منظور انجام یک سرمایهگذاری استفاده نماییم. به این طریق بازده سرمایهگذاری ما چند برابر میشود. در این تعریف باید دقت نمود که منظور از بازده، صرفاً سود نیست. بازده ممکن است هم مثبت و هم منفی باشد.
بسیاری از سایتها و منابع در تعریف اهرم آوردهاند که: “اهرم ابزاری برای افزایش سود است”، یا نوشتهاند که “چگونه با اهرم بیشتر سود کنیم؟”و حتی “اهرم ابزاری است برای افزایش سود”! این تعریف کاملاً غلط است. اهرم ابزاری برای افزایش سود نیست! اهرم ابزاری برای افزایش سود و ریسک به طور همزمان است!
این مدل تعاریف از اهرم، در بهترین حالت ناشی از ناآگاهی نگارندگان آن مطلب است! امروزه هم که بسیاری از سایتها و کانالها اقدام به تبلیغ برای جذب مشتری فارکس و رمزارز میکنند، از این مدل تعاریف غلط و ناقص، برای گول زدن مشتریان و جذب سرمایهی مردم زیاد استفاده میکنند.
هیچ سودی (ریوارد) بدون ریسک نیست. قطعاً شنیدهاید که ” نمیشه توی دریا شنا کنی، بدون اینکه خیس بشی!” این ضربالمثل یک مثال عالی برای مفهوم ریسک به ریوارد است.
به بیانی دیگر میتوان گفت که اهرم، حجم معاملهی ما را میتواند بالا ببرد و در عین حال، نسبت ریسک به ریوارد را ثابت نگه میدارد. به عنوان مثال ما 1 میلیون تومان دارایی داریم. از اهرم 5 برابر استفاده میکنیم. در این صورت به طور همزمان سود و ریسک ما 5 برابر میشود. پس همچنان نسبت ریسک به ریوارد ما ثابت است.
مفهوم اهرم در حسابداری و مدیریت مالی
گروهی از نسبتهای مالی وجود دارد، که کارکرد آنها بررسی بدهی یک شرکت در مقابل شرایط سودسازی آن است. این نسبتها میزان ریسک مالی و بدهی شرکت را در برابر سودی که میسازند محاسبه میکند. به این مفهوم که شرکت چهقدر بدهی متحمل شده است تا بتواند سود فعلی را ایجاد کند.
در حسابداری و مدیریت مالی اصطلاحی وجود دارد با عنوان “بسیار اهرمی” (High Leveraged). این عنوان اشاره به سرمایهگذاری یا شرکتی دارد که مجموع بدهی آن، بیشتر از حقوق صاحبان سهام است.
در مقالهی “اهرم عملیاتی“، به بررسی تعدادی از انواع اهرمهای مالی پرداختهایم.
اهرم در کال مارجین (Call Margin)
اگر با بازار فارکس آشنا باشید، قطعاً عبارت “کال مارجین” به گوشتان خورده است. اگر هم فعال بازار فارکس باشید، احتمال فوقالعاده زیاد حداقل یک بار در فارکس کال مارجین شدهاید! معنی لغوی کال مارجین، چیزی شبیه به اخطار حاشیه یا فراخواندن حاشیه است. اما معنی اصلی آن چیست؟
معنی لغوی اما دقیق کال مارجین، “اخطار اتمام اعتبار” یا “اتمام اعتبار” است. منظور از مارجین (Margin) پولی است که نزد کارگزار است. زمانی که با اهرم اقدام به معامله میکنید، اگر پوزیشن شما به حد ضرری برسد که سرمایهی شما صفر شود، شما کال مارجین میشوید و کارگزار پوزیشن شما را میبندد و پول خود را برمیدارد.
چرا این اتفاق میافتد؟ به دلیل اهرم. با ورود معامله به مقداری ضرر، اهرم باعث چندین برابر شدن این ضرر میشود. حتا شاید مقدار درصدی این ضرر بسیار ناچیز باشد، اما وقتی این ضرر ضرب در درجهی اهرم میگردد، ممکن است بسیار بزرگ و خطرناک شود. به همین دلیل هرچه اهرم بالاتر باشد، با نوسانهای کمتری ممکن است معاملهگر را غرق کند.
نکتهی شایان ذکر اینکه معاملهگران در بعضی بازارها مجبور به استفاده از اهرم هستند، مانند فارکس. علت این امر هم در محدودیت ارزش معاملات است. مینیموم ارزش پوزیشنی که تریدر در فارکس میتواند باز کند، بعضاً او را مجبور به استفاده از اهرم در معاملات میکند. پس گاهی اوقات اهرم یک عامل اجباری است و نه اختیاری.
ماهیت اهرمی قرارداد اختیار معامله
همانطور که پیشتر در مقالهی “معاملات آپشن چیست؟” توضیح دادیم، اختیار معامله (Option Contract) یا آپشن، به دارندهی آن حق (نه تعهد و الزام) خرید یا فروش یک دارایی مشخص با قیمت مشخص در تاریخ از پیش تعیین شده را میدهد.
این اختیار بسته به اینکه حق خرید یا فروش دارایی را داشته باشد، “اختیار خرید” یا “اختیار فروش” نامیده میشود. هزینهی قرارداد اختیار معامله، به عنوان پرمیوم شناخته میشود. مالک این اختیار، میتواند حق خود را با خرید یا فروش دارایی در زمان مقرر اِعمال کند.
قرارداد اختیار معامله، به خودی خود دارای ماهیتی شبیه به معاملات اهرمی است! حتا اگر هیچ اهرمی هم درون آن استفاده نکرده باشیم! بیایید با یک مثال این موضوع را بررسی کنیم:
قیمت روز سهام الف در بازار، 1000 تومان است. شخص دوم تعدادی از این سهام را دارد و قصد دارد اختیار خرید 100.000 عدد از این سهم را با قیمت اِعمال 1100 تومان به فروش برساند. قیمت اختیار (Premium) این معامله 1 میلیون تومان و تاریخ سررسید 1 سال بعد است.
فرض کنیم شخص اولی اقدام به خرید این اختیار میکند. این موضوع را در سررسید بررسی کنیم:
میلیون تومان 110 = 1100 × 100.000 = قیمت اِعمال (Strike)
قیمت بازاری سهام در سررسید، مثلاً 1300 تومان است. در تاریخ سررسید که شخص دوم قصد فعال کردن اختیار خرید را دارد، باید مبلغ 110 میلیون تومان به شخص دوم بپردازد و صاحب سهام شود. سپس هر سهم آن را به قیمت 1300 تومان میتوان بفروشد و 20 میلیون تومان سود ناخالص میکند:
میلیون تومان 20 = (1100 – 1300) × 100.000 = سود ناخالص
میلیون تومان 19 = 1.000.000 – 20.000.000 = هزینه اِعمال – سود ناخالص= سود خالص
پس شخص اول از این معامله، 19 میلیون تومان خالص سود میکند.
اما واقعیت ماجرا این است که شخص اول، فقط با پرداخت 1 میلیون تومان در 1 سال پیش، امتیاز معاملهای به ارزش 110 میلیون تومان را برای خود خرید! درست است که همان 1 سال پیش این 110 میلیون تومان را پرداخت نکرد، اما این امتیاز و قدرت را برای خودش ایجاد کرد، که با پرداخت فقط 1 میلیون تومان، حقِ معاملهای 110 میلیون تومانی در سال آینده را برای خود بخرد! و بتواند 19 میلیون تومان سود کند.
شخص اول در لحظهی بستن قرارداد اختیار، شاید هیچ مقداری از این 110 میلیون تومان را نداشته باشد، اما میتواند سال آینده در صورتی که برایش ارزشمند بود (قیمت سهام بالا رفت) این مبلغ را فراهم کند و سود ببرد.
پس میبینیم که قراردادهای اختیار، نوعی سازوکار شبیه به اهرم درون خود دارند! شما میتوانید با پرداخت مبلغی اندک (پرمیوم)، اختیار معاملهای بزرگتر و پتانسیل کسب سودی زیادتر را برای خود فراهم کنید.
اهرم در قرارداد اختیار معامله
وجود این نوع اهرم (Leverage) در عرصهی اختیار خرید و فروش، باعث افزایش قدرت خرید و پتانسل سودآوری است. به این طریق میتوانیم موقعیتهای مالی برجستهتری را با سرمایهی محدودمان کنترل کنیم.
اهرم ابزار قدرتمندی است که سرمایهگذاران و معاملهگران از آن برای افزایش قدرت مالی خود استفاده میکنند. در معاملات آپشن، اهرم موجود در این قراردادها، میتواند بازده معاملهگر را چند برابر کند.
هنگام تعیین تعداد قراردادهای آپشن، این عامل بر سرمایهی معاملهگران اِعمال می شود و با افزایش قیمت اختیار قرارداد یا پرمیوم، این عامل هم افزایش مییابد. معمولاً آن را با عنوانهای “Multiplier” یا “افزاینده” و “Leverage Factor” یا “ضریب اهرمی” مینامند.
این عامل مزیت مهمی در بازار آپشن نسبت به سایر ابزارهای مالی است و به همین دلیل اغلب معاملهگران که سرمایهی زیادی ندارند، به این بازار روی میآورند.
درک کاربرد اثر اهرمی در اختیار معامله
سرمایهگذارانی که در بازار سهام فعال هستند، برای خرید هر سهم و معاملهای، باید به اندازهی کل ارزش سهام مورد معامله، در حساب کارگزاری وجه نقد داشته باشند. یا لااقل قبل از همان لحظهی معامله، اقدام به واریز پول نمایند. اما در معاملات آپشن، معاملهگر میتواند با مبلغ بسیار کمی، امتیاز خرید آن سهام را برای خود تهیه کند.
بر فرض یک معاملهگر 10 میلیون تومان پول نقد دارد و سهام خگستر برایش بسیار جذاب است و قصد دارد روی این سهم فعالیت کند. قیمت امروز سهم خگستر حدوداً 400 تومان است.
در حال حاضر این شخص میتواند با 10 میلیون تومان، 250 هزار سهم خگستر بخرد:
حدوداً 25.000 سهم = 10.000.000400
طبیعتاً هدف این شخص کسب سود است و میخواهد سهامش را در قیمت بالاتری بفروشید. بر فرض پس از مدتی قیمت سهم 500 تومان میشود. معاملهگر سهامش را در این قیمت میفروشد:
میلیون تومان 2.5 = (400 – 500) × 25.000 = سود معامله
پس سود سهامدار از خرید خگستر در 400 تومان و نگهداری و فروش آن در 500 تومان، میشود 2 میلیون و 500 هزار تومان.
حال فرض کنیم این معاملهگر به جای خرید سهام خگستر، میتوانست قرارداد اختیار خرید خگستر را با قیمت اِعمال 400 تومان (قرارداد بیتفاوت: ATM)، با پرداخت هزینهی پرمیوم به ازای هر سهم 40 تومان بخرد:
میلیون تومان 1 = 40 × 25.000 = هزینه پرمیوم
در این حالت معاملهگر میتوانست تنها با صرف حدوداً 1 میلیون تومان از کل 10 میلیون پولش، حق اختیار خرید همان تعداد سهام، یعنی 25 هزار تا، را برای خودش بخرد. اگر پس از مدتی قیمت خگستر به همان 500 تومان برسد، شخص میبیند که میتواند با خرید سهام خگستر که حقش را در اختیار دارد و سپس فروش آن در بازار، سود تضمین شدهای را به دست بیاورد.
از طرف دیگر، با توجه به روند صعودی سهم، این معاملهگر میتواند قرارداد اختیار خریدش را مقداری بیشتر از ارزش ذاتی و خریدش، یعنی 40 تومان، در بازار به فروش برساند:
اگر سهم روندی قدرتمند و صعودی داشته باشد، حتی ممکن است بتواند اختیارش را تا 110 تومان به ازای هر سهم خگستر هم بفروشد:
ا میلیون و 750 هزار تومان = (40 – 110) × 25.000 = سود فروش اختیار
پس در این حالت معاملهگر با تنها 1 میلیون از کل پولش، میتوانست 1 میلیون و 750 هزار تومان سود کند! یعنی 175% سود!
حال اگر این شخص تمام 10 میلیون تومانش را اختیار معامله خگستر میخرید:
میلیون تومان 17.5 = 10 × 1.75 = سود فروش اختیار
معامله بر روی یک نوع سهم، با شرایط دقیقاً برابر (قیمت خرید، فروش، زمان و …)، ولی با شرایط و سود فوقالعاده متفاوت!
محاسبه اهرم اختیار خرید
توضیحات بالا و سازوکاری که نشان داده شد، معنی درست و دقیق اهرم اختیار معامله است. اما چیزی که در برخی سایتها و منابع تحت عنوان محاسبه اهرم معرفی میشود، متأسفانه غلط و سادهانگارانه است!
در مثال بالا که قیمت هر سهم خگستر 400 تومان و قیمت پرمیوم هر یک سهم 40 تومان، با این محاسبه به غلط نتیجه میگیرند که اهرم 10 است:
10= 40040 = اهرم
اگر اهرم مساوی 10 باشد، پس سود هم باید 10 برابر باشد، یعنی:
میلیون 25 = 10 × میلیون 2.5 = سود معمولی * اهرم = سود اختیار معامله اهرمی
در حالی که طبق محاسبات ما اینگونه نشد و سود دقیق و صحیح در حالت اختیار معامله، 17.5 میلیون تومان به دست آمد، نه 25 میلیون. پس اهرم 10 نیست!
معمولاً قیمت قراردادهای اختیار معامله، به صورت یک به یک با قیمت سهام تغییر نمیکنند. به عنوان مثال اگر قیمت خگستر از 400 تومان به 500 تومان برسد، هر سهم 100 تومان سود داشته است. اما قیمت پرمیوم هر سهم، 100 تومن افزایش پیدا نمیکند و به 140 تومان نمیرسد. شاید هزینه پریمیوم در رؤیاییترین حالت به 120 تومان برسد.
محاسبه اهرم نیاز به تعیین وضعیت مالی قرارداد و همچنین تعیین ضریب پوشش ریسک دارد. در محاسبه ضریب پوشش ریسک قرارداد اختیار معامله، از “ضریب دلتا” (Delta Factor) استفاده میکنیم. همانطور که در مقاله “معاملات آپشن چیست؟” توضیح دادیم، ضریب دلتا مهمترین عامل سنجش ریسک در بازار آپشن است.
ضریب دلتا بیانگر میزان حساسیت قیمت معاملهی آپشن یا پرمیوم، نسبت به تغییرات قیمت دارایی پایه (Underlying Asset)، در این مثال سهام خگستر، است. به عنوان مثال اگر ضریب دلتا 0.2 باشد، وقتی قیمت سهم 100 تومان افزایش پیدا کند، قیمت معاملهی اختیار آن 20 تومن افزایش پیدا میکند:
تغییرات قیمت دارایی پایه × دلتا = تغییرات پرمیوم
ایراد برخی سایتها در محاسبات اهرم که بالاتر نشان دادیم، در نادیده گرفتن دلتا است. این نوع محاسبات غلط آنها، تنها در صورتی صحت دارد که دلتا برابر با 1 باشد. (دلتا بین 0 تا 1 متغیر است) هرچهقدر ضریب دلتا به 1 نزدیکتر باشد، میگوییم چسبندگی قیمت و اختیار معامله بیشتر است.
پس فرمول محاسبه اهرم با توجه به ضریب دلتا به صورت زیر است:
دلتا * پایه سهم قیمتپرمیوم قیمت = اهرم
در معاملات شدیداً پرسود، دلتا نزدیک به 1 است. در این صورت محاسبهی اهرم، حاصل قیمت سهم بر پرمیوم خواهد بود.
اهرم و ریسک در اختیار معامله
بیزنس و سود همواره در معرض خطر و ریسک هستند. مهمترین و بدترین زیان هم بدون شک از دست دادن پولی است که در آن پروژه (شرکت، مغازه و …) سرمایهگذاری کردهایم. بنابراین قبل از معامله کردن در بازار آپشن، باید تصمیم بگیریم که آن اختیار معاملهی خاص، برای مقصود و توان ما مناسب است یا خیر.
اتخاذ این تصمیم، مستلزم ارزیابی موقعیت مالی و زمانی و میزان تحمل ریسکپذیری سرمایهگذار است. سرمایهگذار باید هدف از این سرمایهگذاری، حد سود، حد زیان، ریسک مالی و هزینهی فرصت این معامله را بررسی کند و با توجه به جمیع آنها تصمیم به معاملات اینچنین اهرمی بگیرد.
ممکن است اختیار معامله نیز در معرض اینچنین خطرهایی قرار بگیرد. همواره اینگونه نیست که قیمت سهام بالا برود و بتوانیم قرارداد آپشن را با سود بفروشیم. ممکن است قیمت آن دارایی خاص کاهش پیدا کند. بنابراین نه تنها ارزش اِعمال کردن اختیار خرید را دیگر ندارد، بلکه فروش این اختیار نیز بسیار سخت و با ضرر زیاد همراه است.
استفاده از اختیار معامله که در دل خود دارای اهرم است، صرفاً در صورتی منجر به سود خواهد شد که قیمت دارایی پایه در بازار افزایش پیدا کند (یا در اختیار فروش کاهش پیدا کند). اگر قیمت دارایی در جهت نامطلوب تغییر کند، اهرم میتواند ضرر معاملهگر را هم بالاتر ببرد.
سخن آخر
معاملات آپشن ابزار بسیار مدرن و کارآمدی در بازارهای مالی است. امروزه از این ابزار صرفاً جهت کسب سود و اقدامات سودگرانه (Speculate) استفاده نمیشود. بلکه کاربردهای بسیار مهمتری هم دارد، منجمله پوشش ریسک (Hedge) معاملات دارایی، توسط خرید و فروش اختیار معاملهی آن دارایی.
همچنین استراتژیهای بسیار مهم و کاربردیای در جهت کسب سود، آربیتراژ و هِج کردن توسط آپشن تریدینگ موجود است.
اما باید دقت کرد که قابلیت اهرم در معاملات اختیار معامله، حکم یک شمشیر دولبه دارد. باید قبل از ورود به این بازار حتماً آموزشهای لازم را دیده و تمرین بسیار کرده باشید. برای بار چندم و آخر این نکته را تکرار کنیم:
قابلیت اهرمی همانطور که باعث افزایش سود میشود، ممکن است باعث افزایش زیان نیز بشود.
شما میتوانید برای درک بهتر این مقاله، در کلاس اختیار معامله شرکت کنید.