نقش کندل در پرایس اکشن
تمام فلسفهی پرایس اکشن بر قیمت کنونی است. در این روش اعتفاد بر این است که گذشتهی سهام مهم نیست و تمام تمرکز باید بر روی همین قیمتهای اخیر باشد. به همین دلیل است که در این روش استفاده از اندیکاتورها نزدیک به صفر است و تمیزترین چارت ممکن را دارا خواهیم بود.
این نکته ایجاب میکند که در این استراتژی ما از کندلها استفاده کنیم، زیرا کاملترین نوسانات عرضه و تقاضا و قیمت را به ما نشان میدهند.پس در پرایس اکشن بسیار مهم است که بتوانیم کندلها را کامل رصد کنیم و از تغییرات و شکل آن، تحلیل خود را استنتاج کنیم. این موضوع سبب میشود که شناخت کندلها و جزئیات آن اهمیت مضاعفی پیدا کند.
کندل
نمودارهای کندل استیک (شمعی، ژاپنی) از 3 بخش تشکیل شدهاند: بدنه، سایهی بالا و سایهی پایین. در کندلها بسته به تنظیمات نرمافزار مورد استفاده، بدنه (body) ی مثبت معمولاً به رنگ سبز یا سفید (توخالی) و بدنهی منفی به رنگ قرمز یا مشکی (تو پُر) است. اگر بدنه سبز یا مثبت باشد، معنیاش این است سطح پایینی بدنه، قیمت باز شدن آن سهم (رمزارز، جفت ارز) در آن روز معاملاتی است.
سطح بالای بدنه هم نشاندهندهی قیمت بسته شدن آن سهم در آن تایمفریم معاملاتی است (در بورس ایران، الزاماً آخرین قیمت معامله شده به معنی قیمت بسته شدن سهم نیست و بستگی به حجمی که معامله در آن تایمفریم انجام شده، قیمت متغیر میشود. که این موضوع را هم در تنظیمات کندل در نرمافزار میتوان تغییر داد). اگر بدنه قرمز یا نزولی باشد، سطح بالای بدنه نشاندهنده قیمت باز شدن سهم است و سطح پایین بدنه نشاندهنده قیمت بسته شدن.
سایه (shadow)، که به آن شاخ و دُم هم میگویند، بیانگر این است که قیمت حداکثر و حداقل تا چه قیمتهایی معامله شده است. بالاترین نقطهی سایه بیانگر بالاترین قیمت معامله شده در آن تایمفریم و پایینترین نقطهی سایه نشاندهندهی ارزانترین قیمت معامله شده است. به قسمتی که بالای بدنه واقع شود میگوییم شاخ و قسمتی که پایین بدنه قرار گیرد دُم نام دارد.
فلسفه کندلها
بدنهها هستند که نشانگر روندها بوده و جهت اصلی حرکت بازار را نشان میدهد. تمرکز اصلی باید بر روی بدنهی کندل باشد، زیرا سایههای بلند ناشی از نوسانات شدید زودگذر و مقطعی بازار هستند. به همین دلیل است که نام آن را سایه گذاشتهاند.
به طور کلی بدنههای بلند و کشیده نشاندهندهی روندهای قدرتمند و مهم هستند. به ویژه اگر با حجم معاملات بالا همراه باشند. یک کندل صعودی با بدنهی مستطیلی و بلند، نشانهی آن است که خریداران بازار را در دست داشته و از همان لحظات آغاز معاملات دائماً قیمت را بالا بردهاند.
حتی اگر در لحظاتی از بازار، سهم نزولی بوده و کندل را به سمت پایین کشیده، باز هم تقاضا و عطش خریداران باعث شده قیمت به بالا برگردد و روند مجدداً صعودی گردد. به همین ترتیب یک کندل قرمز نزولی بلند و کشیده، حاکی از هیجان و قدرت فروشندگان بوده که طرف عرضه را تشدید کرده و قیمت را به زیر کشیدهاند.
کندلهایی که از بدنهی کوچک و مربعی تشکیل شده باشند، یک تایمفریم معاملاتی متعادل را نشان میدهد که هیچکدام از خریداران و فروشندگان بر یکدیگر غلبهی محکم و سختی ندارند. در این کندلها خریداران و فروشندگان در رقابت با هم به نتیجهی تقریباً مساوی بسنده نموده و هیچکدام نتوانستهاند زمام بازار را در دست بگیرند (به ویژه اگر حجم معاملات پایین بوده باشد)
هنگامی که بازار در انتهای یک حرکت صعودی به محدودهی مقاومتی برخورد کند، ناگهان فروشندگان بسیاری به بازار هجوم آورده و با فروشهای سنگین باعث وارد آمدن فشار نزولی شدید بر قیمت میشوند. علت این امر این است که فروشندگان احساس میکنند بازار در این مقاومت واکنش نشان خواهد داد و قیمت خواهد ریخت و یا مدتی در محدودهی خنثی نوسان خواهد داشت، به همین دلیل است که سهام را میفروشند. این موضوع باعث تشکیل یک سایهی بسیار بلند و کوچک شدن بدنه میشود.
به همین ترتیب در انتهای یک روند نزولی، هنگامی که قیمت به سطوح حمایتی میرسد، خریداران بلافاصله وارد عمل شده و اقدام به خرید میکنند و این باعث تضعیف فروشندگان میشود. اینگونه است که یک سایهی بسیار بلند ایجاد میشود. اصولاً این سایههای بلند یکی از نشانههای برگشت بازار است.
الگوهای تک کندلی
الگوی چکش (hammer)
الگوی چکش یه الگوی بازگشتی صعودی (Bullish Reversal) است، یعنی در انتهای روند نزولی تشکیل میگردد و میتواند نشانهای از بازگشت بازار و مثبت شدن روند باشد. چکش از یک دُم بلند و کشیده و بدنهای کوچک و مربعی تشکیل شده است. در این الگو شاخی در بالای بدنه وجود ندارد، یا اگر باشد هم بسیار کوچک و قابل اغماض است. اندازهی دُم باید حداقل 2 تا 3 برابر بدنه باشد.
رنگ بدنه در این الگو مهم نیست، اما به دلیل ماهیت صعودی الگو، اگر رنگ بدنه مثبت و صعودی باشد اعتبار و قدرت و احتمال بازگشت روند بیشتر است.
الگوی چکش وارونه (Inverted Hammer)
این الگو نیز یک الگوی بازگشتی صعودی است، یعنی در انتهای یک روند نزولی واقع میشود و میتواند نشانهای از بازگشت بازار و صعود قیمت باشد. این الگو کاملاً مشابه الگوی چکش است با این تفاوت که دُم را از دست داده و در عوض شاخ بلند و کشیدهای دارد.
در این الگو هم مانند الگوی چکش، طول سایه باید 2 تا 3 برابر بدنه باشد. در اینجا هم رنگ بدنه مهم نیست، اما اگر بدنه مثبت باشد نشانهی محکمتری بر بازگشت بازار است.
اعتبار الگوی چکش به عنوان نشانهای مبنی بر برگشت بازار و صعودی شدن، به مراتب از الگوی چکش وارونه بیشتر است.
الگوی مرد به دار آویخته (Hanging Man)
این الگو یک الگوی بازگشتی نزولی (Bearish Reversal) است. این الگو در انتهای یک روند صعودی پدیدار میشود و میتواند نشانهای باشد بر انتهای روند صعودی و شروع به افت قیمت. در این الگو هم دُم بلند و کشیدهای وجود دارد که بین 2 تا 3 برابر بدنه است و شاخ وجود ندارد یا قابل اغماض است.
اگر الگوی مرد به دار آویخته نقض (Fail) شود و در کندل بعدی روند همچنان صعودی بماند، این میتواند یک سیگنال قوی برای خرید باشد.
الگوی ستارهی دنبالهدار یا شهاب سنگ یا ستارهی ثاقب (Shooting Star)
این الگو هم یک الگوی بازگشتی نزولی است و در انتهای روند صعودی نمایان میشود. این کندل عیناً وارونهی مرد به دار آویخته است و به جای دُم، شاخ دارد. رخ دادن این الگو هم بیانگر احتمال اتمام دورهی صعودی و شروع شدن فاز نزولی است.الگوی ستارهی دنبالهدار به مراتب قویتر از الگوی مرد به دار آویخته است و سیگنال محکمتری ست مبنی بر ریزش بازار و فروش سهام یا اتخاذ موقعیت فروش (در بازارهای دوطرفه).
در کل برای این 4 الگو میتوان اینگونه عمل کرد که نام هیچکدام مهم نیست. شکل اولین الگو، که چکش باشد را همیشه باید در خاطر داشت و هر وقت خودش یا معکوسش را در هر روندی (چه صعودی و چه نزولی) مشاهده کرد، به این معنی است که احتمالاً بعد از این کندل چکش، روند تغییر میکند و مخالف روند قبلی میگردد.
الگوی مارابوزو (Marubozo)
این الگو یک کندل مستطیلی با بدنهای بسیار بلند و کشیده است، که هیچگونه سایهای ندارد و یا سایهاش بسیار کوچک و قابل اغماض است. اندازهی بدنهی این کندل بین 3 تا 4 برابر میانگین بدنهی کندلهای قبلی است. این الگو میتواند در هر دو نوع روندهای صعودی و نزولی تشکیل شود و در هر دو حالت نشاندهندهی ادامهی روند جاری خواهد بود و بیانگر این است که روند جاری پر قدرت است.نکتهای که در مورد مارابوزو باید مورد توجه قرار گیرد این است که در صورتی یک کندل مارابوزو معتبر است که همرنگ و همراستای چند کندل پیشین خود باشد و اینگونه است که میگوییم در حال تأییر روند جاری است.
الگوی دوجی (Doji)
در زبان ژاپنی دوجی به معنای خطا یا اشتباه است و دلیل نامگذاری آن، نادر بودن علت رخدادی آن است. هرگاه در کندلی نقاط باز و بسته شدن قیمت بر هم منطبق باشند، به آن دوجی میگویند
الگوی دوجی قدبلند یا پایه بلند (Long-Legged Doji)
معروفترین و مهمترین دوجیها است. رخ دادن این الگو نشاندهندهی بیتصمیمی در بازار است. خریداران و فروشندگان دچار شک شدهاند و بازار به سمت مشخصی حرکت نمیکند. در این الگو شاخ و دُم کشیده و بلند و هماندازه هستند.
نوسان قیمتی در این کدل نشاندهندهی این است که به طور همزمان بیم و امیدهایی در بازار است که ناشی از اخبار یا انگیزههای متناقض میباشد که در نهایت زور هیچکدام بر دیگری غلبه نمیکند و برایند خنثی شده است. این الگو پیشبینی میکند که بازار در چند کندل آتی دچار سردرگمی و بیتصمیمی ست و در حالت رِنج (Range) به سر خواهد برد و قیمت در همین حوالی درجا خواهد زد.
الگوی دوجی سنگ قبر (Gravestone Doji)
این الگو یک الگوی بازگشتی نزولی است. اگر در یک روند صعودی، علیالخصوص در سطوح مقاومتی، این کندل ظاهر شود، نشاندهندهی توقف روند و ریزش احتمالی پس از آن است.
الگوی دوجی سنجاقک (Dragofly Doji)
این الگو یک الگوی بازگشتی است، به این ترتیب که اگر در یک روند نزولی ایجاد شود، نشاندهندهی احتمال اتمام نزول و سپس افزای قیمت است و اگر در یک روند صعودی رخ بدهد، نشاندهندهی احتمال انتهای صعود و شروع به ریزش قیمت است.
دوجیهای دیگری هم وجود دارد مانند دوجی 4 قیمت یا دوجی صلیبی یا ستارهای، که هیچکدام به تنهایی نشانهی کافیای برای استراتژی خاصی نیستند و بیشتر در استراتژیهای ترکیب کندلی کاربرد دارند.
الگوهای چند کندلی
الگوی کندل برگشتی (Reversal Bar)
این الگو یک الگوی بازگشتی است و کندلها در خلاف جهت روند اصلی شکل میگیرند. اگر در یک روند نزولی باشیم، کندل صعودی جدیدمان دارای کف قیمتی پایینتر از کف کندل قبلی است، اما بالاتر از نقطهی بسته شدن کندل قبل بسته شدهاست. این نشانگر احتمال اتمام روند نزولی و شروع صعود قیمت است. الگو را در این حالت “کندل برگشتی صعودی” (Bullish Reversal Bar) مینامیم.
اگر در یک روند صعودی باشیم، کندل نزولیای با سقف قیمتی معامله شدهی بالاتر از سقف کندل قبلی تشکیل میشود و نقطهی بسته شدن کندل جدید پایینتر از نقطهی بسته شدن کندل قبل است و این نشانهای بر تمایل برگشت روند میباشد. در این حالت الگو “کندل برگشتی نزولی” (Bearish Reversal Bar) مینامیم.
الگوی کندل برگشتی کلیدی (Key Reversal Bar)
این الگو هم یک الگوی بازگشتی است. در حالت صعودی، نقطهی باز شدن کندل جدید، پایینتر از کف قیمتی کندل قبلی ست و بالاتر از سقف قیمتی کندل قبلی بسته میشود. در حالت نزولی نیز بالاتر از سقف قیمتی کندل قبلی باز شده و پایینتر از کف قیمتی کندل قبلی بسته میشود. به عبارتی در این الگو، هنگام باز شدن کندل دوم همواره شاهد یک گپ قیمتی خواهیم بود.
الگوی دو کندل برگشتی (Two Bar Reversal)
این الگو هم مانند الگوی پوشا هم برای روند صعودی وجود دارد و هم برای روند نزولی و یک الگوی بازگشتی به حساب میآید. ظاهر این الگو به این شکل است که از دو کندل بلند و قدرتمند مارابوزو تشکیل شده، که در خلاف جهت هم هستند.
در دو کندل بازگشتی صعودی، کندل اول نزولی است و کندل دوم صعودی. در حالت نزولی هم دقیقاً برعکس همین حالت است.
خصوصیات دو کندل بازگشتی قدرتمند:
- در این الگو هرچهقدر بدنهها بزرگتر و سایهها کوچکتر باشد، اعتبار الگو بیشتر است.
- وقتی اعتبار الگو بیشتر میشود که در سطوح حمایت و مقاومت رخ بدهد.
- اگر تایمفریم چارت را به تایمفریم بالاتر تبدیل کنیم، ترکیب این کندلها تشکیل پین بار بدهد.
الگوی 3 کندل برگشتی (Three Bar Reversal)
در 3 کندل برگشتی صعودی (Bullish Three Bar Reversal)، کندل اول نزولی است. کندل دوم هم نزولی و دارای سقف قیمتی پایینتر از سقف قیمت کندل اول و کف قیمتی پایینتر از کف قیمتی کندل اول است. کندل سوم صعودی و دارای کف قیمتیای بالاتر از کف قیمتی کندل دوم است و سطح بسته شدن آن کاملاً بالای کندل دوم قرار دارد.
در الگوی 3 کندل برگشتی نزولی (Bearish Three Bar Reversal)، کندل اول صعودی است. کندل دوم هم صعودی و دارای سقف قیمتی بالاتر از سقف قیمت کندل اول و کف قیمتی بالاتر از کف قیمتی کندل اول است. کندل سوم نزولی و دارای سقف قیمتیای پایینتر از سقف قیمتی کندل دوم است و سطح بسته شدن آن کاملاً زیر کندل دوم قرار دارد.
کندل درمانده (Exhaustion Bar)
این الگو نشان از خستگی و بلاتکلیفی بازار دارد. هنگامی که گروه لیدر بازار بعد از مدتی خسته شده و قدرت خود را از دست دادهاند، گروه مقابل وارد عمل شده و بازار را به سمت مطلوب خودشان هدایت میکنند. اگر کندل اول منفی باشد و الگوی پرقدرت دوم مثبت باشد، الگو کندل درمانده صعودی (Bullish Exhaustion Bar) میشود و بالعکس میشود کندل درمانده نزولی (Bearish Exhaustion Bar).
این الگو یک الگوی بازگشتی است. هنگام رخ دادن آن، همواره با گپ همراه است و کندل دوم یک کندل بسیار قوی در خلاف جهت کندل قبل است، که نقطهی بسته شدن این کندل، نزدیک به سقف همین کندل خواهد بود. نکتهی مهم در این الگو این است که در کندل دوم، باید حجم بالایی معامله شود تا اعتبار الگو زیاد باشد.
الگوی پولبک 3 کندلی (Three Bar Pullback)
این الگو یک الگوی ادامهدهنده است و متشکل از 3 کندل است. پس از کندل روند قبلی، در ادامه 3 کندل پشت سر هم پدیدار میشوند که همراستا هستند و در جهت مخالف کندل روند هستند. این الگو بیانگر این است که این 3 کندل صرفاً پولبک بودهاند و پس از وقوع آنها، روند برمیگردد و ادامهی حرکت قبلیاش را طی میکند. اگر پولبک صعودی باشد، 3 کندل نزولی هستند و اگر پولبک نزولی باشد، 3 کندل صعودی هستند.
نکتهی مهمی که اینجا مطرح است و میتواند گیجکننده باشد، شباهت فوقالعاده زیاد این 2 الگو با الگوهای 3 سربار سفید و 3 کلاغ سیاه است. در حالی که این 2 الگوی اخیر ادامهدهنده هستند، الگوهای 3 سرباز و 3 کلاغ بازگشتی بسیار قدرتمندی هستند. تفاوت این الگوها در طول و قدرت کندلهاست.
در 3 سرباز و3 کلاغ، کندلها باید بسیار بلند و نزدیک به مارابوزو باشند و آنگاه است که روند قبلی را میچرخانند و مخالف آن روند جدیدی میسازند. حال آنکه در پولبک 3 کندلی، کندلها آنچنان قدرتمند نیستند و طول معمولیای دارند و همین موضوع است که سبب میشود اجتماع این 3 کندل نتواند روند جدیدی بسازد و نمودار دوباره برمیگردد به روند قبلی خودش.
الگوی پین بار (Pin Bar)
نام این الگو از Pinocchio Bar گرفته شده است. علت این نامگذاری هم این موارد است: 1. این الگو فریبکار و منحرفکننده است. 2. این کندل دارای بدنهی کوچک و سایهی بلندی میباشد که مانند دماغ پینوکیو است که در اثر دروغ بلند شده است.
علت فریبکاری این الگو این است که در این الگو قیمت به سطوح حمایت یا مقاومت نفوذ میکند و تریدر گمان میکند که شاید سطوح حمایت و مقاومت را بشکند و وارد فاز جدیدی شود، اما در ادامه قیمت به روند قبلی برمیگردد و صرفاً دُم یا شاخ بلندی برای کندل برجای میگذارد.
پین بار هم در روند صعودی (Bearish Pin Bar) شکل میگیرد و هم در روند نزولی (Bullish Pin Bar)، به این ترتیب که اگر در یک روند صعودی در سطح مقاومت الگوی پین بار ظاهر شد، پس از آن قیمت نزولی میشود و اگر در یک روند نرولی در سطح حمایت الگوی پین بار ظاهر شد، احتمالاً پس از آن خریداران قدرت بیشتری میگیرند و قیمت صعودی خواهد شد.
در کندل پین بار رنگ مهم نیست، اما اگر در در روند صعودی کندل پین بار قرمز یا نزولی باشد، طبیعتاً اعتبار آن بیشتر است. همچنین در روند نزولی اگر پین بار صعودی باشد بهتر است.
خصوصیات پین بار قدرتمند:
- وقتی اعتبار پین بار بیشتر میشود که در سطوح حمایت و مقاومت رخ بدهد.
- سایهی پین بار باید حداقل 3 برابر بدنه باشد.
- سایهی پین بار باید فراتر از محدودهی شمع قبلی باشد.
- قیمت بسته شدن در کندل پین بار، در بدنهی کندل قبلی واقع شده باشد.
- هرچهقدر در کندل پین بار، بدنه کوچکتر و سایه بلندتر باشد، اعتبار پین بار بالاتر میرود.
الگوی پوشا یا پوششی (Engulfing)
در این الگوها کندلی ظاهر میشود که بدنهی بسیار بزرگی دارد، به طوری که بدنهی یک یا چند کندل قبلی را کاملاً پوشش میدهد. این الگو یکی از قدرتمندترین الگوهای پرایس اکشن است. این الگو، الگوی بازگشتی است و در 2 مدل رخ میدهد.
الگوی پوشای صعودی (Bullish Engulfing)
این الگو در انتهای یک روند نزولی تشکیل میشود و میتواند نشانهای بر مثبت شدن بازار باشد. کندل فعلی باید مثبت باشد و بدنهاش به طور کامل بدنه (و حتا ترجیحاً شاخ و دُم) 1 یا چند کندل قبل را پوشش بدهد.
الگوی پوشای نزولی (Bearish Engulfing)
این الگو در انتهای روندی صعودی تشکیل میشود و میتواند شروع منفی شدن سهم باشد. کندل اخیر باید منفی باشد و بدنهاش به طور کامل بدنه (و حتا ترجیحاً شاخ و دُم) 1 یا چند کندل قبل را پوشش بدهد.
یک حالت دیگر هم ممکن است برای هردو نوع پوشا رخ بدهد و آن اینکه به جای یک شمع، دو یا چند شمع در کنار یکدیگر، بتوانند شمعی از قبل را پوشش بدهند. در این حالت هم قوانین الگوی پوشا بر آن حاکم است و البته قدرت و صحت این مدل از الگو از حالت اصلی کمتر است.
خصوصیات پوشای قدرتمند:
- در محدودههای مهم مانند مقاومت و حمایت تشکیل شده باشد.
- بدنهی شمع پوششی، بدنه و سایههای شمع قبلی را کامل پوشش بدهد.
- هرچه بدنهی شمع بزرگتر باشد، قدرت الگو بیشتر است.
- هرچه تعداد بیشتری از شمعهای قبلی را پوشش بدهد، قدرت الگو بیشتر است.
الگوی ابر سیاه پوشاننده (Dark Cloud Cover)
یک الگوی بازگشتی نزولی است که در انتهای روند صعودی تشکیل میشود و میتواند نشانهای بر اتمام صعود باشد. این الگو از 2 کندل متوالی تشکیل شده که کندل اول صعودی و نسبتاً بزرگ و پرقدرت است و کندل دوم نزولی و پرقدرت است. کندل دوم از نقطهای بالاتر از سقف کندل اول آغاز میشود. بدنهی کندل دوم باید حداقل نیمی از کندل اول را بپوشاند و نقطهی بسته شدن آن پایینتر از وسط کندل اول قرار بگیرد.
این الگو در اصل تضعیف شدهی الگوی پوشای نزولی است و کندل دوم آن، کندل نیمهکارهی پوشا است و اعتبار کمتری از پوشا دارد. هرچهقدر نقطهی بسته شدن کندل دوم پایینتر بیاید و قسمت بیشتری از کندل اول را بپوشاند (به پوشا بودن نزدیکتر شود) اعتبار آن بالاتر میرود.
الگوی نفوذگر (Bullish Piercing Line)
این الگو قرینهی ابر سیاه است که در انتهای یک روند صعودی رخ میدهد و میتواند نشانهای باشد برای اتمام صعود و شروع قدرت گرفتن خریداران و افزایش قیمت. کندل اول نزولی و بلند است و کندل دوم صعودی و قدرتمند. قیمت آغاز معاملات کندل دوم پایینتر از کف کندل اول است و قیمت بسته شدن آن هم بالای حداقل نیمی از کندل اول است.
این الگو هم ورژن تضعیف شدهی پوشای صعودی است و اعتبار کمتری نسبت به آن دارد.
الگوی هارامی صعودی (Bullish Harami)
هارامی در زبان ژاپنی به معنای مادر آبستن است. علت این نامگذاری در شکل این الگو است. ظاهر این الگو اینگونه است که از دو کندل تشکیل شده و کندل اول بسیار بزرگتر از کندل دوم است و کندل دوم به کاملی درون کندل اول پوشش داده میشود. به کندل اول کندل مادر یا Preceding Bar (شمع پیشین) میگویند و به کندل دوم، کندل کودک یا نوزاد میگویند.
این الگو یک الگوی بازگشتی صعودی است که در انتهای یک روند نزولی ظاهر میشود و میتواند نشانهای باشد بر انتهای افت قیمت و شروع قدرت گرفتن تقاضا و افزایش قیمت. در این الگو کندل اول نزولی و بلند و کشیده است و کندل دوم صعودی و مربعی شکل و کوچک و هرچه میزان سایههای کندل دوم کوچکتر باشد، به گونهای که تمامی بدنه و سایههای کندل دوم در بدنهی کندل اول قرار بگیرد، اعتبار الگو بالاتر میرود.
ارتفاع محل تشکیل کندل دوم هم بسیار مهم است، به این صورت که هرچه محل کندل دوم بالاتر باشد (و ترجیحاً به اواسط کندل نخست برسد) بر میزان قدرت صعودی الگو افزوده خواهد شد. الگوهای هارامیای که در آنها کندل دوم در ارتفاع پایینی تشکیل شود، قدرت بازگشت آنچنانی ندارند و موجب رِنج شدن بازار میشوند.
شایان ذکر است که الگوی هارامی به عنوان یک الگوی بازگشتی از اعتبار کمتری نسبت به الگوهای پین بار و پوشا و دو کندل بازگشتی برخوردار است.
در حالاتی شبیه به حالت زیر هم این الگو همچنان برقرار است و هرچه تعداد کندلهای بعدیای که پس از کندل مادر میآید و درون کندل اول تحت پوشش قرار میگیرند بیشتر باشد، الگوی محکمتر و متمایل به حرکت صعودی بیشتری را نشان میدهد.
الگوی هارامی نزولی (Bearish Harami)
این الگو هم دقیقاً مانند هارامی صعودی و برعکس آن است. این الگو بازگشتی نزولی است. کندل اول بزرگ و صعودی و کندل دوم کوچک و نزولی ست و نشانگر احتمال بازگشت بازار و شروع به نزول قیمت است.
الگوهای ستاره (Star)
الگوی ستاره صبحگاهی (Morning Star)
این الگو از 3 کندل تشکیل شده و یک الگوی بازگشتی صعودی است. در این الگو کندل اول یک کندل مارابوزوی قدرتمند نزولی است، کندل دوم کندلی میانه و مربعی شکل است که به آن ستاره میگوییم و کندل سوم یک کندل پرقدرت صعودی است (کندل دوم میتوان هیچ بدنهای هم نداشته باشد و دوجی صلیبی باشد). در این الگو رنگ کندل دوم مهم نیست.
بهتر است که بدنهی شمع دوم کاملاً پایینتر از هردو بدنهی شمعهای اول و سوم باشد (وجود این گپ بین کندل اول و دوم ضروری و بین کندل دوم و سوم ضروری نیست). هرچه این گپها بیشتر شود اعتبار الگو بالاتر است. همچنین باید حتماً نقطهی بسته شدن شمع سوم بالاتر از نصف ارتفاع کندل اول باشد. هرچهقدر بالای بدنهی شمع سوم بالاتر برود، اعتبار الگو شدت میگیرد.
اگر فاصلهی کندلها از هم به قدری زیاد شود که یک شکاف افقی کامل بین کندلهای اول و سوم با کندل میانی ایجاد گردد، الگوی کمیاب و قدرتمند “کودک رها شده” (Abandoned Baby) ایجاد میشود. در این الگو هیچ اشتراکی، نه در بدنه و نه سایه، بین کندلهای اول و سوم با کندل ستاره وجود ندارد.
الگوی ستاره شامگاهی (Evening Star)
این الگو دقیقاً برعکس ستارهی صبحگاهی است و نشاندهندهی احتمال تمایل بازار بر پایان دادن به روند صعودی و شروع روند نزولی است. در این الگو شمع اول صعودی و شمع سوم نزولی است.
الگوی 3 سرباز سفید (Three White Soldiers)
این الگو هم الگوی ادامهدهندهی صعودی میتواند باشد و هم الگوی بازگشتی صعودی. علت این امر هم این است که این الگو بسیار قدرتمند میباشد و اگر در انتهای یک دوره نوسان صفر و رِنج ایجاد بشود، نشانهای است بر احتمال حرکت پرقدرت صعودی بازار و حتی اگر در یک روند نزولی هم رخ بدهد، یعنی احتمالاً دورهی نزول تمام است و شاهد شروع دورهی رشد قیمت خواهیم بود.
از نشانههای لازم برای این الگو این است که این 3 کندل حتماً باید لااقل بلندتر از میانگین کندلهای پیشین باشد. نقطهی باز شدن هر کندل جدید هم باید بالاتر از نقطهی بازگشایی قبلی باشد و نقطهی بسته شدن هر کندل هم باید بالاتر از نقطهی بسته شدن کندل پیشین باشد.
الگوی 3 کلاغ سیاه (Three Black Crows)
این الگو دقیقاً برعکس الگوی 3 سرباز سفید است و نشانهی محکمی ست بر احتمال انتهای روند صعودی و یا رِنج و شروع دورهی نزولی جدید. ویژگیهای این الگو هم دقیقاً معکوس الگوی قبل است.
سخن آخر
نکتهای که باید تحت نظر قرار داد تا دقت و صحت استراتژی پرایس اکشن را بیشتر کند، این است که صرفاً با دیدن یک الگوی تک کندلی یا چند کندلی بلافاصله اقدام به معامله نکنیم، بلکه 1. روند موجود را شناسایی کنیم 2. الگوی کندلها را شناسایی کنیم 3. منتظر کندل (یا کندلهای بعدی) برای تأیید گرفتن استراتژیمان بمانیم.
در کتابها و سایتها تعداد دیگری الگو هم وجود دارد، اما اهمیت و اعتبار و فراگیریشان کمتر است، مانند اینساید بار و اوتساید بار و NR7 و … . بهتر است در استراتژی پرایس اکشن تمرکز را بر استفاده از الگوهای معتبرتری که امتحان خود را پس دادهاند و اعتبار بالاتری دارند استفاده کرد تا ریسک معاملات بیش از پیش افزوده نگردد.
برای درک بهتر این مقاله میتوانید در کلاس تحلیل تکنیکال پیشرفته شرکت کنید.