چگونه خط روند رسم کنیم؟

چگونه خط روند رسم کنیم؟

چگونه خط روند رسم کنیم؟

خط روند

در بازارها معمولاً شاهد نظم خاصی هستیم، که اعتقاد تحلیل تکنیکال بر این است که این نظم‌ها تکرارشونده هستند و می‌توانند مبنای تحلیل و ترید ما باشند. اگر سطوح کلیدی کف و سقف نمودار را به هم وصل کنیم، شاهد خطوطی خواهیم بود که نام آن‌ها “خط روند” است. این خطوط نقش سطوح حمایت و مقاومت دینامیک (متحرک) را برای نمودار ایفا می‌کنند و معامله‌گران در هنگام رسیدن چارت به آن قیمت، انتظار برگشت قیمت به روند اصلی و ادامه‌ی روند اصلی را دارند. در این نقاط برخورد، انتظار داریم عرضه و تقاضا تحرکات جدی و مهمی را تجربه کنند که اثر آنها بر ادامه‌ی روند مهم است.

فلسفه خط روند

خط روند در واقع سود مورد انتظار معامله‌گران را در طول زمان نمایش می‌دهد. به‌عبارتی در خط روندهای صعودی، خط روند بیان‌گر محل سود معامله‌گرانی است که پوزیشن خرید و نگهداری باز کرده‌اند و (در بازارهای دوطرفه) خط روند نزولی بیان‌گر محل سود معامله‌گران دارای پوزیشن فروش است. هم‌چنین خط روند هم برای حالت صعودی و هم برای حالت نزولی، محل ورود و خروج به معامله و کم و زیاد کردن میانگین پوزیشن‌ها است.

این سود انتظاری ممکن است برابر با نرخ بهره بانکی (کم‌ترین و امن‌ترین سود)، نرخ رشد متوسط بازار (نرخ افزایش یا ریزش شاخص) و یا هر مقدار دیگری باشد که ناخودآگاه تبدیل به سود مورد انتظار معامله‌گران گشته است (اصولاً برای بازار سرمایه‌ی ایران، مسکن و خودرو و دلار و سود بانکی از رقبای مقایسه‌‎ای بورس هستند).

هرچه شیب خط روند تندتر باشد، یعنی انتظار معامله‌گران برای کسب سود بیشتر است. در این حالت کف بازار مرتباً بالا و بالاتر می‌آید، زیرا معامله‌گرانی که نگران جا ماندن از بازار هستند سعی می‌کنند هر بار خریدهای خود را اندکی زودتر و گران‌تر از موعد قبل انجام دهند و میانگین خریدهای قبلی خود را بالاتر بیاورند. فروشندگان (نگهدارندگان سهام از قبل) نیز که انتظار کسب سود دارند، حاضر به فروش ارزان‌تر از این مقدار نیستند و وقتی روند را صعودی می‌بینند حاضر نیستند به‌راحتی و در قیمت‌های پایین و با سودهای کم سهام خود را عرضه کنند.

بنابراین قسمت عرضه‌ی بازار ضعیف و ضعیف‌تر خواهد شد، که این ناشی از طمع سهام‌داران است و قسمت تقاضای بازار مدام تقویت و سنگین‌تر خواهد شد، که این هم ناشی از طمع افرادی است که سهام را ندارند و می‌خواهند بخرند (یا سهام را دارند و می‌خواهند بیشتر بخرند و اضافه کنند) تا از سودهای آتی جا نمانند. برآیند نیروهای فوق موجب می‌شود کف بازار با یک شیب تقریباً ثابت و مشخص مرتباً بالاتر بیاید و خط روند صعودی تشکیل گردد. عیناً قرینه‌ی همین رفتار در روندهای نزولی هم شکل می‌گیرد و باعث می‌شود سقف‌ها مدام پایین و پایین‌تر بیایند و خط روند نزولی را شکل بدهند.

خط روند صعودی

در بازارهای صعودی هر قله یک پله بالاتر از قله‌ی قبلی قرار می‌گیرد و همین‌طور هر دره‌ یک پله بالاتر از دره‌ی قبلی واقع می‌شود. در بسیاری مواقع اگر کف‌ها (دره‌ها) را به هم وصل کنیم، مشاهده می‌شود که این کف‌ها باهم هم‌راستا شده و بر روی یک خط صاف مورب قرار می‌گیرند. به این خط اصطلاحاً “خط روند صعودی” یا Up Trend می‌گوییم، که نقش یک محدوده حمایتی را برای چارت ایفا می‌کند. این خط در واقع میزان اشتیاق و شتاب بازار به صعود را نشان می‌دهد و هرچه شیب آن تندتر باشد، یعنی قدرت و شتاب صعود بازار بیشتر است. این خط محل احتمالی تشکیل دره‌های بعدی را نشان می‌دهد.

چگونه خط روند رسم کنیم؟

خط روند نزولی

در بازارهای نزولی هر سقف یک پله پایین‌تر از سقف قبلی قرار می‌گیرد و همین‌طور هر کف نیز یک پله پایین‌تر از کف قبلی واقع می‌شود (هرچند اجباری در پایین‌تر بودن هر کف نسبت به کف قبلی نیست). اگر سقف‌ها (قله‌ها) را به هم وصل کنیم و این سقف‌ها باهم هم‌راستا شده و بر روی یک خط صاف مورب قرار بگیرند، به این خط اصطلاحاً “خط روند نزولی” یاDown Trend می‌گوییم، که نقش یک محدوده مقاومتی را برای چارت ایفا می‌کند. این خط میزان شتاب بازار در نزول را نشان می‌دهد و هرچه شیب آن تندتر باشد، یعنی قدرت و شتاب افت بازار بیشتر است. این خط محل احتمالی تشکیل سقف‌های بعدی را نشان می‌دهد.

چگونه خط روند رسم کنیم؟

اعتبار خط روند

یکی از مؤلفه‌های مربوط به اعتبار خط روند، تعداد برخورد سطوح قیمتی به آن و بازگشت از آن است. هرچه تعداد این برخوردها و واکنش مثبت نشان دادن بالاتر باشد، خط روند مهم‌تر و محکم‌تر است و دارای اعتبار بیشتری خواهد بود. حداقل تعداد برخوردها برای اعتبار حداقلی خط روند، 3 نقطه است. (زیرا برای 2 نقطه، هر دو نقطه‌ای را که به هم وصل کنیم قطعاً تشکیل خط خواهند داد و این چیزی را اثبات نمی‌کند و از بدیهیات ریاضی است)

در یک بازار صعودی حتماً باید هر دره یک پله بالاتر از دره‌ی قبل باشد، اما الزامی به وجود این نکته برای قله‌ها وجود ندارد. به‌همین‌دلیل خط روند صعودی حتماً باید بر روی دره‌ها رسم شود، نه قله‌ها. فلذا ترسیم خط روند صعودی بر قله‌ها اصلاً الزامی ندارد و نیاز نیست، ولی ممکن است بعضاً چنین نظمی بر روی قله‌ها هم (علاوه بر دره‌ها) برقرار باشد و این اتفاق موجب کلاسیک‌تر شدن و اعتبار بیشتر بخشیدن به آن خط خواهد شد. تصویر زیر نمودار دلار آمریکا به فرانک سویس است.

چگونه خط روند رسم کنیم؟

همان‌طور که در این نمودار می‌بینیم، خط روند صعودی از وصل کردن کف‌ها به هم تشکیل شده است و کاملاً صحت و اعتبار دارد، اما سقف‌ها خیلی پایبند به بالاتر از سقف قبلی بودن نیستند و بعضاً این مورد را دارند و بعضی وقت‌ها هم ندارند. اما این نکته مهم نیست و چیزی از اعتبار و صحت خط روند رسم شده کم نمی‌کند.

هم‌چنین برای خط روند نزولی، خطی که رسم می‌کنیم باید اتصال‌دهنده‌ی سقف‌ها به هم‌دیگر باشد و در آن سقف‌ها در یک راستا قرار داشته باشند و الزامی به پایین‌تر قرار گرفتن کف‌های متوالی نیست. هرچند اگر کف‌ها هم متوالیاً پایین‌تر بیایند، اعتبار خط روند افزایش پیدا می‌کند و به الگو و تحلیل کلاسیک بیشتر منطبق می‌گردد.

خطوط روند اگر شیب بسیار تند یا بسیار کندی داشته باشند، عمر کوتاهی داشته و نمی‌توانند در بلندمدت دوام بیاورند. هرچه شیب خطوط روند به 45 درجه (یعنی یک به یک) نزدیک‌تر شوند، بهترین و باثبات‌ترین شرایط را برای یک روند پایدار در بلندمدت پدید می‌آورند و از اعتبار بالاتری برخوردار خواهند ماند.

در این صورت (نزدیک شدن زاویه خط روند به 45 درجه) می‌توانیم به خط روند، اعتبار زمانی طولانی‌تری هم بدهیم و از آن برای نوسان‌گیری استفاده‌ی بهتر و بیشتری بکنیم. به‌این‌صورت که هربار که چارت در حال نزدیک شدن به خط روند بود، احتمال واکنش آن به خط روند بیشتر خواهد بود و ما می‌توانیم برای پوزیشن گرفتن آماده باشیم و به محض مشاهده‌ی اولین بازگشت، اقدام به معامله کنیم.

هنگام ترسیم خط روند باید حتماً تمامی پیوت‌های مجاور به هم را به یک‌دیگر متصل نمود و پریدن از روی یک قله یا دره و اتصال سایر قله‌ها و دره‌ها به یک‌دیگر صحیح نمی‌باشد. به‌عنوان‌مثال خط روند ترسیمی در تصویر زیر اشتباه است، زیرا یک دره‌ی مهم را جا انداخته است. نمی‌توان دره شماره 2 را جا انداخت و دره‌های شماره 1 و 3 را به یک‌دیگر متصل نمود.

چگونه خط روند رسم کنیم؟

این خط قرمزی که رسم شده هیچ‌گونه خاصیت حمایت و مقاومتی ندارد و هیچ اعتباری به‌عنوان خط روند ندارد و نباید انتظار داشته باشیم چارت پس از رسیدن به این خط، واکنش مثبت نشان بدهد.

چگونه خط روند رسم کنیم؟

حال در این شکل بالا، خطوط روند صحیح رسم شده است و می‌توان انتظار داشت که چارت در قسمت خط‌چین مربعی، بر روی خط روند سبز رنگ واکنش مثبت نشان بدهد و از آن نقطه رو به بالا برگردد. اعتبار خط روند آبی رنگ هم در آن است که پس از شکسته شدن، تبدیل به سطح مقاومتی شده است و چارت پس از نقطه 3 به همین خط روند آبی رنگ برخورد کرده و برگشته است.

اهمیت گپ در اعتبار خط روند

موضوع دیگری که در باب اعتبار خط روندها اهمیت دارد و اصولاً به آن پرداخته نمی‌شود، نکته‌ای است مربوط به فاصله‌ی چارت از خط روند. اصولاً هرچه چارت از خط روند فاصله‌ی بیشتری بگیرد، چه به لحاظ زمانی و چه به لحاظ قیمتی، اعتبار خط روند کاهش پیدا می‌کند. علت این‌که تحلیل‌گران و معامله‌گران این نکته را نمی‌دانند یا به آن توجه نمی‌کنند یا آن را نادیده می‌گیرند، ترس آن‌ها از قبول تئوری مخالف آن‌ها است! اصولاً سهام‌دار خیلی دوست ندارد حالتی از چارت را مد نظر قرار دهد که نشان‌گر تضعیف تئوری خودش، مبنی‌بر گران و گران‌تر شدن سهام باشد!

چگونه خط روند رسم کنیم؟

نمودار بالا مربوط به چارت رمزارز الگورند به تتر است. در نقطه A اولین کف خط روند را داریم. نقطه B دومین کف است و نقطه C سومین کف خط روند. همان‌طور که مشاهده می‌شود نمودار بعد از نقطه C، به هر دلیلی، فاصله‌ی زیادی از خط روند گرفته است و شتاب حرکت C تا D نسبت به قبل خیلی زیاد شده است. همین‌جا اولین زنگ خطر صادر می‌شود و نمودار تا نقطه D اوج می‌گیرد. تحلیل‌گر می‌بایست در همان نقطه D دیگر خط روند ABC را غیرمعتبر می‌کرد و ادامه‌ی رسم آن را کنسل می‌کرد. حال ادامه‌ی سناریوی تحلیل‌گر را بررسی می‌کنیم.

بعد از نقطه D که قیمت ریزش پیدا می‌کند، تحلیل‌گر احتمالاً انتظار داشته که قیمت تا نقطه E بریزد و پس از برخورد به خط روند واکنش مثبت نشان دهد و دوباره به روند صعودی قبل برگردد، اما این‌گونه نمی‌شود و قیمت زودتر از رسیدن به نقطه E برمی‌گردد و حرکت صعودی می‌شود. احتمالاً تحلیل‌گر این‌جا خوشحال است از این‌که قیمت تا E و تا خط روند ریزش نداشته، اما این باید زنگ خطر بعدی برای تحلیل‌گر می‌بود. زیرا اگر نمودار می‌توانست در نقطه E خط روند را لمس کند و دوباره صعودی بشود، اعتبار خط روند مجدداً تا حدودی برقرار می‌شد. اما از آن‌جایی‌که این نکته اتفاق نیافتاد، خط روند دیگر کاملاً از اعتبار ساقط گردید.

در ادامه قیمت تا F صعود می‌کند و پس از آن ریزش شروع می‌شود. در این‌جا تحلیل‌گر خوش‌خیال منتظر است که چارت پس از برخورد با خط روند و رسیدن به نقطه G واکنش مثبت نشان بدهد و صعود کند، اما ضربه‌ی نهایی این‌جا وارد می‌شود و قیمت با قدرت به زیر خط روند نزول می‌کند. در این‌جا اگر از این تحلیل‌گر بپرسیم که چرا این‌چنین شد؟ می‌گوید قیمت در نقطه G نتوانست تقاضا را تقویت کند و نمودار ریخت. در حالی که این خیال خام است و خط روند خیلی وقت پیش در نقطه D، که حتی روی خط روند هم نیست، فِیل شده است و دیگر اعتباری نداشته است!

چگونه خط روند رسم کنیم؟

در نمودار بالا شاهد این هستیم که حد فاصل بین AB و C گپ قیمتی بسیار زیادی ایجاد شده است و قیمت خیلی از خط روند فاصله گرفته که با بیضی‌های توخالی نشان داده شده است و این موضوع باعث کاهش بسیار زیاد اعتبار خط روند می‌گردد. چارت پس از فراز و نشیب‌هایی بلاخره در نقطه C به خط روند برخورد می‌کند. اما پس از آن هم، چارت فاصله‌ی زمانی زیادی را طی می‌کند تا به خط روند برخورد کند که با فلش نشان داده شده است.

رخ دادن این 2 گپ قیمتی و زمانی در طول خط روند، باعث می‌شود که تأیید محکمی باشد بر بی‌اعتباری این خط روند. همان‌طور هم که واضح است چارت سهم در نقطه D کوچک‌ترین واکنش حائز اهمیتی در برخورد با خط روند نشان نمی‌دهد و قیمت خیلی نرم و بدون استرس پس از D می‌ریزد و کاملاً خط روند را نادیده می‌گیرد.

عاملی که باعث می‌شود اثرگذاری منفی این گپ‌ها در نمودارها از بین برود، جبران آن در اثر تعدد برخورد و واکنش مثبت به خط روند است. یعنی اگر در طول خط روند گپی دیدیم که اعتبار آن را خدشه‌دار می‌کرد، اگر پس از این گپ، نمودار بازهم به خط روند برخورد کند و واکنش صحیح نشان بدهد و قیمت پس از آن برخورد برگردد، اعتبار خط روند مجدداً احیا شده و قابل اتکا خواهد شد. نمودار زیر همان نمودار دلار به فرانک است که در سطور بالاتر از آن استفاده کردیم. در این نمودار شاهد هستیم که بین نقطه اول و نقطه دوم خط روند، فاصله‌ی زمانی بسیار زیادی است و در این فاصله هیچ برخوردی با خط روند وجود ندارد.

چگونه خط روند رسم کنیم؟

این فاصله‌ی زمانی بین دو برخورد به خط روند، اعتبار خط روند را کاهش می‌دهد. اما شاهد این هستیم که پس از این برخورد دوم، تعداد برخوردها و واکنش‌های مثبت بسیار زیاد می‌شود و همین امر باعث می‌شود اثر منفی گپ زمانی اولیه از بین برود و خط روند برای ادامه مسیر دارای اعتبار بالایی بشود.

شکست خط روند

برای این‌که بگوییم یک روندی رسماً شکسته شده است، باید یک سری اصول و قواعد رعایت شود. نخست آن‌که خط روند با قدرت شکست شود؛ یعنی قیمت در مواجهه با خط روند کاملاً بی‌رحمانه رفتار نماید. هرچه زاویه‌ی شکست خط روند تندتر باشد، عملکرد بازار بعد از شکست بهتر خواهد بود و نشانه‌ی محکم‌تر و معتبرتری است بر شکسته شدن روند.

هم‌چنین کندلی که خط روند را می‌شکند هرچه بلندتر باشد و بیشتر به مارابوزو شبیه باشد، به شکست اعتبار بیشتری می‌بخشد (در این بخش و برای شروع معامله با استراتژی شکست خط روند، هرچه با انواع کندل‌ها آشناتر باشیم و به آن‌ها تسلط بیشتری داشته باشیم، آگاهانه‌تر و با خیال جمع‌تری می‌توانیم برای شکست خط روند تأیید بگیریم و گرفتن پوزیشن، با ریسک کم‌تری همراه خواهد بود).

اگر پس از شکست خط روند نزولی، الگوی 3 سرباز سفیدپوش رخ بدهد، اعتبار شکست بالاتر خواهد رفت و احتمال رشد شارپ صعودی بسیار بالا است. هم‌چنین اگر پس از شکست خط روند صعودی، الگوی 3 کلاغ سیاه ایجاد بشود، اعتبار شکست خط روند و افت شارپ نمودار بسیار بالا می‌رود.

دوم آن‌که برای این‌که بگوییم یک خط روند شکسته شده است، به یک کندلِ شکست و یک کندل تثبیتی (حمایتی) نیاز داریم؛ یعنی خط روند با یک کندل قدرتمند باید شکسته شود و با یک کندل دیگر از جنس همان کندل، تثبیت شود.

چگونه خط روند رسم کنیم؟

در شکل بالا شاهد این هستیم که خط روند با کندل شماره 1، که کندل بسیار بلند و پرقدرتی است، شکسته شده. در ادامه هم کندل 2 ایجاد شده که آن هم از جنس همان کندل 1 و بسیار قدرتمند است. به‌عبارتی هرچه کندلِ شکستِ خط روند قوی‌تر باشد، اعتبار شکست بیشتر است و می‌توانیم منتظر اتخاد استراتژی‌های معامله‌گری بر اساس شکست خط روند باشیم. اما اگر دیدیم خط روند با کندل‌های بسیار معمولی و چیزی از جنس همان کندل‌های قبلی‌اش شکسته شد، احتمالاً این شکست معتبر نخواهد بود و یا لااقل می‌توانیم حدس بزنیم پس از این شکست، رشد شارپ و موقعیت‌های ورود برای سود عالی‌ای رخ نخواهد داد.

در بسیاری موارد هم پس از شکست خط روند، چارت یک بازگشتی به خط روند خواهد داشت و آن را لمس خواهد کرد و بعد مجدداً به مسیر شکست برگشته و مسیرِ شکستِ خط روند را ادامه می‌دهد. به این فرایند “پول‌بک” می‌گوییم. به آن لحظه‌ای هم که در پول‌بک، چارت خط روند را لمس می‌کند و پس از آن جدا شده و به مسیر اصلی‌اش ادامه می‌دهد، “بوسه وداع” گفته می‌شود.

چگونه خط روند رسم کنیم؟

در عکس بالا شاهد این هستیم که خط روند نزولی شکسته شده است. پس‌ازآن پول‌بک رخ می‌دهد و در نقطه‌ای که با فلش نشان داده شده، چارت بوسه‌ی وداع را انجام می‌دهد و سپس رشد اصلی و شارپ خود را شروع می‌کند.

خط روند پس از شکست

اگر خط روندی معتبر باشد، پس از شکسته شدن می‌تواند نقش سطوح حمایت و مقاومتی ایجاد کند. شکل زیر نشان‌دهنده‌ی یک خط روند نزولی معتبر است که پس از شکسته شدن و جدا شدن چارت از آن، این خط در ادامه نقش سطح حمایتی ایفا می‌کند و چارت پس از رسیدن و برخورد به آن واکنش نشان داده و به سمت بالا برمی‌گردد. تبدیل خط روند به سطح حمایت و مقاومتی، هم می‌تواند در خطوط روند صعودی رخ بدهد و هم در خطوط روند نزولی.

چگونه خط روند رسم کنیم؟

اما ذکر این نکته مهم است که نباید زمان خیلی زیادی از شکست گذشته باشد تا بتواند نقش حمایت و مقاومتی داشته باشد. به‌عبارتی عدم وجود گپ زیاد پس از شکست خط روند، عاملی است که نشان‌دهنده‌ی تداوم اثرگذاری خط روند پس از شکست است. در نمودار زیر شاهدیم که خط روند ABCD کاملاً صحیح و معتبر است، اما کمی بعد شکسته می‌شود و نمودار به زیر آن سقوط می‌کند.

درست است که پس از شکست خط روند، سطح خط روند از حالت حمایت می‌تواند به حالت مقاومت تبدیل گردد (و بالعکس)، اما زمانی که نمودار از ABCD عبور کرده و پس از آن چندین و چند روند دیگر را تجربه کرده است و گپ زمانی و قیمتی بسیار زیادی از آن گذشته است، دیگر صحیح نیست که هم‌چنان ادامه‌ی خط روند شکسته شده را مد نظر داشته باشیم و منتظر باشیم قیمت به آن سطوح واکنش نشان بدهد. در همین چارت شاهدیم که ظاهراً قیمت در نقطه X یک واکنش و برگشتی نسبت به ادامه‌ی خط روند ABCD داشته است، اما این کاملاً غلط و فِیک است!

اتفاقی که در نقطه X افتاده است یا کاملاً شانسی و اتفاقی بوده است، یا در اثر تعدد هواداران این نظریه، که قیمت باید در این نقطه به خط روند ABCD واکنش نشان بدهد، و جمع واکنش احساسی این عده باعث شده تقاضا در این نقطه تحریک شود و مقداری زیاد گردد و قیمت این‌جا واکنشی نشان بدهد. اما این واکنش کاملاً ناپایدار و بی‌ربط به خط روند بوده و بلافاصله پس از آن ادامه‌ی راه اصلی خود را رفته و خط روند را نادیده گرفته است.

چگونه خط روند رسم کنیم؟

علت این‌که بعضی تحلیل‌گران از این قِسم استدلال‌ها استفاده می‌کنند و خط روندهای گذشته را تا زمان‌های بسیار طولانی استفاده می‌کنند (و مغالطه‌هایی از این دست، که علت نگه داشتن پوزیشن‌شان را با هر آسمان ریسمان بافتنی توجیه می‌کنند و استدلال‌های عجیبی می‌آورند که در هیچ کلاس تحلیل تکنیکالی یافت نمی‌شود!) و به آن‌ها به‌عنوان سطوح حمایت و مقاومت چنگ می‌زنند، این موضوع سهلِ ممتنع است: پذیرفتن زیان!

اصولاً پذیرفتن زیان و رعایت حد ضرر، در عین این‌که به لحاظ تئوریک آسان است و همه اهمیت آن را می‌دانیم و آن را قبول داریم، اما متعهد به آن بودن در معاملات، بسیار سخت است! و بسیار ضرر باید کرد تا تحلیل‌گر پخته شود و بتواند به این مرحله برسد که پذیرش زیان برایش مقدور و حتی شیرین و آموزنده باشد!

تغییرات شیب خط روند

هرچه شیب خط روند بیشتر گردد، شتاب و قدرت کوتاه‌مدت خط روند بیشتر می‌شود. اصولاً زیاد شدن شیب ناگهانی خط روندها بیان‌گر این است که جَوگیری و معامله از روی احساس، طمع یا ترس، بین معامله‌گران زیاد شده است و منطقی در معاملات وجود ندارد. در واقع اگر بدون دلایل بنیادی، شیب خط تند و تندتر بشود، این اتفاق پایدار نخواهد بود و به زودی شیب کم خواهد شد تا به صفر برسد و روند معکوس شود.

اما باید توجه داشت که برای پایدار بودن و اعتبار بالا داشتن، معکوس شدن شیب خط روند هم نباید با سرعت بالایی باشد و این اتفاق هم ملزم به این است که شیب آهسته آهسته به سمت عکس حرکت کند و جَوزدگی اخیر معامله‌گران را جبران نماید. به‌همین‌دلیل در فرایند جبران این افزایش مداوم شیب‌ها، اتفاق آزاردهنده‌ای که می‌افتد این است که پروسه‌ی اصلاح پس از این افزایش شیب‌ها، طولانی و فرساینده خواهد بود. به‌عبارتی اگر در یک روند صعودی شیب خطوط روند مدام افزایش پیدا کند، بدون دلایل بنیادی، اصلاح و افت قیمتی‌ای که شروع می‌شود بسیار طولانی و فرسایشی خواهد بود.

هم‌چنین در یک روند نزولی، اگر افزایش شیب بی‌دلیل داشته باشیم، قطعاً ناشی از ترس و استرس سهام‌داران است و پس از این دوره‌ی نزول، دوره‌ی اصلاحی که پس از آن رخ خواهد داد (دوره‌ی افزایش قیمت) بسیار زمان‌بر و آهسته و فرسایشی خواهد بود.

چگونه خط روند رسم کنیم؟

به‌عنوان نمونه، نمودار بالا مربوط به شاخص کل بورس ایران است، از ماه دی سال 98 تا فروردین 1401. همان‌طور که نشان داده شده چارت در 3 مرحله صعود پشت سر هم را تجربه می‌کند و این 3 مرحله مدام شیب‌شان در حال افزایش است. شیب خط روند I بیشتر شده و به II رسیده. شیب خط روند II بیشتر شده و به III رسیده. طوری‌که شیب خط روند در III در حال نزدیک شدن به قائمه و 90 درجه است! طبیعی است که هرچه دیواری که از آن بالاتر می‌رویم شیب بیشتری داشته باشد و به قائمه نزدیک‌تر باشد، وقتی از آن سقوط می‌کنیم وحشتناک‌تر خواهد بود و درد بیشتری را تجربه خواهیم کرد.

هرچه شیب خط روند به صورت پیوسته افزایش پیدا کند، قیمت بیشتر دچار حباب خواهد شد و زمان ترکین آن نزدیک‌تر می‌شود. وقتی در مرداد 99 حباب بورس می‌ترکد و تخلیه می‌شود، قیمت‌ها شدیدترین ریزش‌های درصدی و زمانی در تاریخ بورس ایران را تجربه می‌کنند. ولی هم‌چنان اصلاح تمام نمی‌شود و تا به امروز (که فروردین 1401 است) 19 ماه طول کشیده و اصلاح و درجا زدن هم‌چنان ادامه دارد. در واقع افزایش بی‌منطق شیب خطوط روند، باعث می‌شود اصلاح طولانی‌تر و فرسایشی‌تر بشود.

اما اگر در یک روند مثلاً صعودی، شیب‌ها در حالت استاندارد (نزدیک به 45 درجه) باشد و در همین حدود بمانند، پس از پایان این دوره‌ی صعودی، دوره‌ی نزول خیلی نرم و البته چابک از راه خواهد رسید و افت قیمت‌ها فرسایشی و زمان‌بر نخواهد بود. یعنی پس از آخرین خط روندهای صعودی، کم‌کم خط روندهای بعدی شیب‌شان کم شده تا به صفر برسد و پس از آن شیب منفی خواهند گرفت و بدون اذیت کردن زیاد، اصلاح خواهند کرد و در سریع‌ترین زمان ممکن به حالت نرمال و تعادل خواهند رسید.

خط روند داخلی

این خطوط دقیقاً همانند خطوط روند صعودی و نزولی‌ای هستند که بیان کردیم، با این تفاوت که الزاماً قواعد کلاسیک اعتبار خط روند را ندارند. به‌عنوان‌مثال اگر بتوانیم کف‌های متوالی یک چارت را به هم وصل کنیم و در یک راستا باشند و روند کلی نمودار صعودی هم نباشد، باز این خط روند کاربرد دارد و آن را خط روند داخلی می‌گوییم. اعتبار این خط روندها هم به تعداد برخورد چارت به آن و واکنش مثبت نشان دادن به آن است. هرچه چارت (چه کف و چه سقف) بیشتر به آن برخورد کند و برگردد، آن خط اعتبار بیشتری دارد.

چگونه خط روند رسم کنیم؟

چگونه خط روند رسم کنیم؟

شکل‌های بالا نشان‌دهنده‌ی نمودارهایی هستند که در آن روند اصلی‌ای وجود ندارد و نمودار رِنج است، ولی می‌توان در کف‌ها خط روند رسم کرد و از آن برای پیدا کردن نقاط بهینه‌ی ورود به معامله استفاده کرد. زیرا این خط روند نقش حمایتی مناسبی ایفا کرده است و چارت پس از برخورد با آن واکنش نشان داده و به بالا برگشته و قیمت افزایش پیدا کرده است.

سخن آخر

استفاده از استراتژی‌های معامله با خط روند، استراتژی معامله بر روی خط روند و استراتژی معامله با شکست خط روند، یکی از ساده‌ترین و تمیزترین استراتژی‌های معاملاتی است که عده‌ی بسیار زیادی از معامله‌گران قدیمی سال‌هاست که از همین روش استفاده می‌کنند. این استراتژی در عین آن‌که ظاهر بسیار ساده‌ای دارد و بنیانش فقط بر چند خط صاف قرار دارد، اما پیچیدگی‌های خاصی هم دارد که جز با تمرین و تجربه حاصل نمی‌شود. نباید تحلیل تکنیکال را با نقاشی و صرفاً خط‌کشی اشتباه گرفت.

هرچند مبنای این استراتژی بر مینیمال و خلوت بودن است، اما بهتر است از ابزار مناسب دیگر، من‌جمله کانال‌ها و اندیکاتورها و فیبوناچی، برای تأیید گرفتن استفاده کرد.

شما میتوانید برای درک بهتر این مقاله، در کلاس تحلیل تکنیکال مقدماتی  شرکت کنید.

امتیاز شما به این مطلب
میانگین امتیاز ها از 0 نفر 0/5
آخرین مقالات
نظر خود را با ما در میان بگزارید

ثبت نام/ورود به پنل کاربری

دسترسی به تمام امکانات وبسایت خبرنامه و اطلاعات و فعالیت های کاربری.

ارسال کد