تحلیل بازار امروز 20 تیر 1401
1) کدام بازار؟! آیا واقعا می توان اسم شرایط فعلی بورس را می توان به بازار تشبیه کرد؟ سمت تقاضا به طول کامل خشکیده است. سهام تبدیل شده به آهن قراضه و ضایعات که باید منتظر باشد شاید وانتی یا سمساری پیدا شود و به قیمت مفت آنرا از شما بخرد. ارزش معاملات خرد در حدود 3400 میلیارد تومن در حالی که 800 میلیارد تراز حقیقی منفی بود.
واقعا انگار اشخاص حقیقی بازار به نتیجه رسیدن هر چه سریعتر این ضایعات را به هر قیمتی شده رد کنند برد کرده اند. چون معلوم نیست اصلا هفته دیگه سمساری در کار باشد یا در همین قیمت این هفته سهامشان را بخرد.
2) بسیاری معتقد هستند که زمانی که همه ناامید شوند زمان برگشت بازار است. از اساس با این حرف مخالفم. بازار سهام زمانی رشد می کند که تقاضا برای سرمایه گذاری در ان از عرضه سهام بیشتر باشد. یکی از فاکتورهای تاثیرگذار بر تقاضای سهام، وضعیت بنیادی شرکت هاست اما فاکتور مهم دیگر، وضعیت جریان سرمایه در کشور است.
فعلا برایند جریان سرمایه در کشور به سمت بازار سهام نیست. ما در حال تجربه یک حباب منفی در سهام هستیم که ممکن است بزرگتر هم شود اما قاعدتا مثل همه ی حباب های منفی بعد از گذشت دوره رکود هیجانی، این حباب نیز از بین خواهد رفت. همانگونه حباب مثبت سال 99 از بین رفت. در بورس ایران به دلایل مختلف معمولا قیمت همیشه با فاصله از ارزش ذاتی معامله می شود و کم پیش می آید در فاصله کم با ارزش ذاتی باشد.
3) امروز معاملات فولاد با توجه به گزارش 12 ماهه مناسب مورد توجه بود. البته خیلی ها از با تحلیل گزارش های ماهانه و گزارش های دیگر این شرکت سود در این حدود را تخمین می زدند. باید توجه کرد با تقسیم سود ومعادن و چند زیرمجموعه دیگر سود این شرکت به 275 تومن نیز افزایش پیدا خواهد کرد. اما چرا با وجود تحلیل قبلی در مورد سود این شرکت و البته گزارش فعلی که مخابره شد بازهم تقاضای سرمایه گذاری چندان قابل توجه نیست.
شاید خیلی ها سیاست تقسیم سود فولاد را به عنوان دلیل بیان کنند. اما در سال جاری که به نظر می رسد فولاد سیاست تقسیم سود بالاتری را تجربه کند نیز بازهم تقاضای سرمایه گذاری تقویت نمی شود.
به نظر می رسد نگاه سرمایه گذاری مبتنی بر جریان های نقد در این کشور چندان طرفدار ندارد و مردم یا پول خود را در سپرده قرار می دهند تا سود ماهانه ثابت بگیرند، یا اگر قرار باشد ریسک کنند دارایی را می خرند که افت قیمت نداشته باشند. همین مساله باعث ایجاد فرصت سرمایه گذاری بلندمدت می کند و حباب منفی به حدی تشدید پیدا می کند که خریدار روزهای منفی، پاداش قبول ریسکی که دیگران قبول نکرده اند را برداشت کند.
4) برخی از سهم ها بعد از مجمع بازگشایی جالبی را تجربه نکرده اند. به نظر می رسد این تجربه بیشتر در مورد نمادهایی است که تقسیم سود جالبی نداشته اند، حتی اگر رویه سال های پیش را تکرار کرده باشند. به نظر من مجموعه اقتصادی دولت بهترین سیاستی که می تواند در پیش بگیرد، سیاست تقسیم سود حداکثری در شرکت ها است.
البته می توانند بعد از تقسیم سود، افزایش سرمایه از محل اورده یا مطالبات نیز طراحی کنند و اگر شرکت ها نیاز مالی داشتند با آن افزایش سرمایه نیاز خود را مرتفع کنند. حداقل به این شکل سهامدارانی که دو سال است در مقایسه با سایر بازها بازدهی نگرفته که هیچ ضرر هم کرده اند، کمی از دردهایشان التیام پیدا کند.