بازده پرتفوی
ملاک سنجش موفقیت اشخاص در بورس، بازدهی پرتفوی ایشان است. مناسب بودن این عامل است که میتواند عامل تعیینکنندهی بقای سهامداران در بازار سرمایه باشد. اگر سهامدار از بازده پورتفویش راضی باشد، حتا ترغیب میشود سرمایههایی را که خارج از بورس دارد هم وارد این بازار نماید، اما اگر نتواند بازده مناسبی کسب کند، سهامش را فروخته و به بازارهای دیگر خواهد برد.
انتخاب پورتفوی سهام مناسب جهت سرمایهگذاری سودآور، یکی از مسائلی است که همواره در بازارهای مالی مورد توجه بوده است. اگر سرمایه گذار در انتخاب سهام به طور منطقی تصمیمگیری نماید، میتواند در وهلهی اول به بازدهی بیش از میانگین بازار بورس و سپس در بلندمدت به بازدهی بالاتر از سایر بازاهای موازی (دلار، طلا و …) دست یابد. در ادامه به بررسی دقیقتر مفهوم “بازده پورتفو” میپردازیم.
پورتفوی سرمایهگذاری
به جمیع مواردی که به سرمایهگذاری اختصاص میدهیم، “پورتفوی سرمایهگذاری” گفته میشود. هر شخصی خواه ناخواه موارد متعددی را برای سرمایهگذاری انتخاب میکند و بخشی از دارایی خود را در آن موضوع سرمایهگذاری میکند. بیهوده نیست اگر بگوییم سرمایهگذاری و تشکیل پورتفو، صرفاً محدود به پول و اقتصاد نیست، بلکه در تمام عرصههای زندگی انسان جای دارد!
انسانها معمولاً چندین دوست در گروههای دوستی مختلف با ویژگیهای مختلف دارند! انسانها در طول تاریخ معمولاً چندین فرزند به دنیا میآورند! مردم همواره دنبال تهیهی پلن بی و سی هستند! اشخاص مذهبی دعاهای متنوعی میخوانند، معمولاً تفریحات مختلفی داریم، کتابها و فیلمهایی از ژانرهای متفاوت میخوانیم و میبینیم و … . شاید ظاهر و ماهیت این موارد خیلی مختلف باشد، اما به نظر میتوان برای آنها این مفهوم “تشکیل پورتفوی سرمایهگذاری” را هم توجیه کرد.
در بحث سرمایهگذاری اقتصادی هم معمولاً پورتفو تشکیل میدهیم، در چندین موضوع سرمایهگذاری میکنیم، با ریسکها و افق نگاههای متفاوت. سعی میکنیم در کنار هر کسب و کاری که داریم، موقعیتهای سودساز دیگری را هم پیدا کنیم و مقداری در آن سرمایهگذاری کنیم. بارها پیش آمده که دوستانمان به صورت مستقیم و غیرمستقیم دربارهی بازدهی زمینهی کاریمان سؤال کردهاند و خواستهاند راهنمایی کنیم که چگونه در این بیزینس وارد شوند و اندکی سرمایهگذاری کنند.
معمولاً گزینههای رسمی و علنی سرمایهگذاری در ایران این موارد هستن: سهام، طلا، دلار، زمین، سپردهی بانکی، اوراق دولتی و اوراق مشارکت غیردولتی (در کشورهایی که دارای پول ارزشمندی هستند، نگهداری همان پول ملی هم یک گزینهی سرمایهگذاری است). موارد نوپای دیگری هم هستند، مانند سرمایهگذاری در رمزارزها، که هنوز در بین مردم خیلی جدید و ناشناخته اند و استفادهی محدودی از آن میشود. اما گزینههای غیررسمی دیگری هم هستند، که متأسفانه به دلیل سیستم اقتصادی ضعیف کشور ایجاد شدهاند، مانند ساختمان (خانه و …) و خودرو و … . معمولاً افرادی که سعی میکنند منطقی، آگاهانه و بدون طمع سرمایهگذاری کنند، سعی میکنند پولشان را در ترکیبی از این موارد سرمایه کنند.
ارتباط بازده و ریسک
در سال 1950 “هری مارکویتز” (Harry Markowitz) مدل اساسیای را برای تشکیل پرتفو ارائه کرد که مبنایی برای تئوریهای مدرن تشکیل پرتفو قرار گرفت. قبل از مارکویتز هم سرمایهگذاران با مفاهیم ریسک و بازدهی پرتفوی آشنا بودند، اما آن را اندازهگیری نمیکردند. سرمایهگذاران از قبل هم بلد بودند که باید در سرمایهگذاری تنوع ایجاد کرد و نباید”همهی تخم مرغ هایشان را در یک سبد بگذارند”، اما مارکویتز اولین کسی بود که ارتباط بازدهی پرتفوی و ریسک را محاسبه و آن را با روش علمی بیان و اثبات کرد.
قانون مقدس و شماره یک مدیریت سرمایه، ایجاد تنوع در آن است. ما نسبت به آینده مطمئن نیستیم و همچنین از صحت و سقم پیشبینیهایمان اطمینان کامل نداریم. پس باید برای کاهش ریسک، دست به ایجاد تنوع در گزینههای سرمایهگذاری خود بزننم. به عبارت دیگر تشکیل یک پرتفوی متنوع، میزان ریسک را تا حد زیادی کاهش میدهد. به عنوان مثال در بحران اقتصادی سال 1987 آمریکا، فقط 5 درصد صندوقهای مشترک سرمایهگذاری متضرر شدند. علت این امر هم در رعایت اصول علمی تشکیل پرتفوی و مدیریت ریسک بوده است.
انتخاب پرتفوی بهینه یکی از موضوعات مهم در ادبيات مالی محسوب میشود، كه هدف آن حداكثر كردن بازده و حداقل نمودن ريسك سرمایهگذاری است. به طور کلی میتوان گفت که هرچه میزان بازده انتظاری پرتفوی بیشتر باشد، باید ریسک بیشتری را هم پذیرفت. هرچند عوامل بسیاری در این ساز و کار مؤثرند، اما به طور کلی این گزاره صحیح است، ولی کامل نیست. فارغ از ریسکهای سیستماتیک که آن را از قبل متناسب با بازده انتظاریمان در نظر میگیریم، از سایر عوامل تأثیرگذار بر بازده پرتفوی میتوان به ریسکها و بازدههای غیرسیستماتیک اشاره کرد، مانند شانس (رشد و نزولهایی که هیچ دلیل قابل درکی ندارد)، وقوع پاندمی، حمایتهای دولت جدید از بازار سهام و … .
ارتباط زمان و بازده سرمایهگذاری
اگر نگاهمان به عنوان فردی است که شغل ما سرمایهگذاری است، واجب است که به لحاظ زمانی هم بازدههای سرمایهگذاریهایمان را از هم تفکیک کنیم. اصولاً هرچه افق نگاهمان را در سرمایهگذاری بلندتر کنیم، بازده سرمایهگذاریمان هم حتماً بیشتر خواهد شد. پیششرط مهم این استراتژی این است که سهام معتبر و دارای رشد پایداری انتخاب کنیم که مطمئن باشیم حتماً در آینده هم سهم بازار دارد و اینکه وزن سرمایهگذاری را متناسب با ریسک تعیین کنیم.
جِرِمی سیگِل (Jeremy Siegel)، یکی از تحلیلگران ارشد بازار سهام آمریکا، در کتاب خود با نام “آینده برای سرمایهگذاران”، بازده شرکتهای اصلی شاخص S&P500 را از زمان تأسیس این شاخص (1957) تا پایان سال 2003 مورد تجزیه و تحلیل قرار داده. چه سهامی بهترین عملکرد را داشته؟ گروه تلویزیونهای رنگی؟ تولیدکنندههای داروهای جدید و دانشبنیان؟ گروه کامپیوتری؟
هیچ کدام! بهترین سهام از صنعتی که دارای رشد سریع بوده، نیست. بهترین سهام در حوزهای بوده که همیشه و در همهی زمانها مشتریان وفادار خود را دارد و خواهد داشت: گروه تولیدکنندهی سیگار فیلیپ موریس، آلتریا گروپ (Altria Group). بازده کل فیلیپ موریس سالیانه 19.75% بوده، که این بازده سالانه در بازار سهام آمریکا فوقالعاده عجیب، درخشان و غیرقابل دسترسی است!
راز بازده این مدیریت درخشان در رشد پایدار، همراه با حفظ مزیت رقابتی و نگاه بلندمدت است.
محاسبه بازده پرتفوی
برای محاسبهی بازده پرتفوی سرمایهگذاری ابتدا باید به تعیین موارد مصداق آن پرداخت، مواردی که در آن سرمایهگذاری کردهایم. همانطور که بالاتر اشاره کردیم، به لحاظ کلی گزینههای متعددی برای سرمایهگذاری موجودند (سهام، طلا، دلار و …). برای اینکه محاسبات و توضیحمان کاملتر باشد، فرض میکنیم در تکتک این زمینهها اقدام به سرمایهگذاری کردهایم. پس ما چندین پرتفوی میتوانیم داشته باشیم که هر کدام مربوط به یک زمینه است.
به عنوان مثال ما برای سرمایهگذاری در طلا، میتوانیم طلای آب شده، سکه و طلای زینتی بخریم (که هم کالای مصرفی است و هم سرمایهای)، برای سرمایهگذاری در زمینهی رمزارزها میتوانیم چندین رمزارز را خریداری و نگهداری کنیم (معاملات کوتاهمدتی رمزارز جزو سرمایهگذاری حساب نمیشود). مجموع سرمایهگذاریهای ما در هر کدام از این موارد، میشود پرتفوی طلا، پرتفوی رمزارز و غیره. برای سایر موارد هم همین منوال برقرار است، یعنی در هر حوزهی سرمایهگذاری (طلا، سهام، دلار و …) میتوانیم یک پرتفوی تشکیل دهیم. پس طبیعتاً بازده هر کدام از این پرتفوها باید به صورت جداگانه حساب شود.
پس بازده تمام سرمایهگذاریهای ما، مجموع حاصل جمع بازده تمام پورتفوهای ما است:
… + بازده پرتفوی رمزارز + بازده پرتفوی طلا + بازده پرتفوی سهام = بازده کل پرتفوهای سرمایهگذاری
بازده سهام
تشکیل سرمایه مهمترین عامل پیشرفت اقتصادی است. توسعهی سرمایهگذاری و فراهم کردن بسترها و امکانات مناسب، از یک سو موجب جذب سرمایههای غیر کارا و هدایت آنها به بخشهای مولد اقتصادی میشود و از سوی دیگر با توجه به جهتگیری سرمایهگذاران موجب ورود سرمایهی بیشتر به صنایعی خواهد شد که از سود بیشتر یا خطر کمتری برخوردارند. این ساز و کار در نهایت سبب تخصیص بهینهی منابع مالی کشور خواهد شد.
کسب بازده از سهام، اصلیترین عامل خرید و نگهداری سهام است است. همچنین یکی از ملاکهای سنجش عملکرد یک شرکت، بررسی بازده سهام آن شرکت است. فلذا بازده سهام نه تنها برای سهامداران حقیقی و حقوقی، بلکه برای سنجش عملکرد خود آن شرکت هم بسیار مهم است، زیرا مهمترین و اصلیترین عامل ایجاد، فعالیت و تداوم یک فعالیت اقتصادی (شرکت، بنگاه، مغازه و …)، کسب سود از آن فعالیت است.
اگر مدیران و صاحبان یک شرکت (سهامداران) عملکرد شرکتشان را بررسی کنند و ببینند نه تنها در گذشته سودآوری خوب و مناسبی نداشته، بلکه در آینده هم چشمانداز مناسبی برای کسب سود ندارد، چه دلیل دیگری میتواند تضمینکننده و توجیهکنندهی تداوم آن شرکت باشد؟! پس کسب سود، عامل اصلی و اولیهی ذات و فلسفهی یک فعالیت اقتصادی است.
بازده پرتفوی سهام
بازده کل سرمایهگذاری را بیان کردیم و اکنون تمرکزمان را بر بازده پرتفوی سهام میگذاریم. معمولاً راههای کسب بازدهی در بازار سهام این موارد هستند:
1. افزایش قیمت سهام
2. دریافت سود نقدی
3. استفاده از حق تقدم
4. استفاده از سهام جایزه
در مقالهی “نسبت بازده کل سهام” تکتک این موارد را به صورت مفصل بررسی و فرمول هر کدام را محاسبه کردیم و در نهایت هم بازده کل پرتفوی سهامی را به این شکل نشان دادیم:
بازده استفاده از حق تقدم + سود نقدی دریافتی + هزینههای معامله – قیمت خرید سهام – قیمت فروش سهام = بازده کل سهام
این فرمول محاسبهی بازده یک سهم است. پرتفوی بورسی ما شامل تعدادی اوراق بهادار است که هر کدام شرایط منحصر به فرد خودش را دارد. پس مجموع بازدهی پرتفوی بورسی ما، حاصل جمع بازده تمام اوراق بهادار موجود در سبدمان است:
… + بازده کل سهم 2 + بازده کل سهم 1 = بازده کل پرتفوی بورسی
(برای روانتر شدن این نوشته، هر اوراق بهادار قابل معامله در بازار بورس را سهم مینامیم)
راههای افزایش بازده سرمایهگذاری
1. تنوع بخشیدن به پرتفوی: متنوع سازی پرتفوی یکی از کلاسیکترین و مقبولترین راههای افزایش بازده (و کاهش ریسک) است. همان جملهی معروف که “همهی تخم مرغها را در یک سبد نچینید”. تمام فلسفه و راهکاراین استراتژی در همین جمله به سادگی بیان شده است. ما با تنوع بخشیدن به سهمهای مان، ریسک کاهش ارزش پرتفوی را به شدت کم میکنیم. اما باید این را هم بدانیم که برای این کار، باید بازدهی مورد انتظارمان را هم تا سطح معقولی کاهش دهیم. به نوعی با این کار تا حدودی بازدهیمان را به سمت بازدهی شاخص کل نزدیک خواهیم کرد.
عدهای به اشتباه تنوع بخشیدن به پرتفوی را صرفاً در افزایش تعداد سهام میدانند، در حالی که وزن سهامی که برای متنوع سازی میخریم هم مهم است و طبق این استراتژی، بهتر است برای کاهش ریسک، به سهامی که ریسک بیشتری دارد، وزن کمتری اختصاص دهیم.
2. افزایش دانش و تجربه اندوزی: نمیشود در دریا شنا کرد و خیس نشد. باید مدام مطالعه کنیم. نظر افراد مختلف را بشنویم. ایدههای جدید را بخوانیم. تحلیل متخصصهای دیگر را بخوانیم. کتابهایی که معرفی میکنند را تا حد امکان مطالعه کنیم. از تجریباتمان هم درس بگیریم. اشتباهاتمان را بپذیریم و سعی کنیم همیشه گوشهی ذهنمان باشد تا آن را تکرار نکنیم.
3. سرمایهگذاری با دید بلندمدت: در صورتی که با بررسی دقیق و علمی روی سهام مناسبی سرمایهگذاری کرده باشیم، هرچه دید سرمایهگذاریمان را بلندتر کنیم، پوشش خطاها و ریسکها بیشتر میشود. به عنوان مثال در ایران که تورم افسارگسیخته است، هرچه افق نگاهمان بلندتر باشد، ضررهای ناشی از تورم بالا را بهتر میتوانیم رد کنیم. زیرا شرکتها بالاخره در بلندمدت مجبورند همهی هزینهها و فروشهایشان را بیشتر با نرخ تورم متناسب سازی کنند و سودهایشان شامل تورم هم خواهد شد و این در بازده نهایی آن سهام خودش را نشان میدهد.
4. تعیین استراتژی و چارچوب سرمایهگذاری: هنگام خرید یک سهام، باید بدانیم آن را به چه علت و با چه بازده انتظاریای خرید میکنیم. علت خرید آن سهم بر چه اساس است؟ با دلیل اقتصادی و علمی میخریم یا صرفاً بر اساس جَو بازار یا شایعات؟ با تحلیل تکنیکال به این نتایج رسیدهایم یا بنیادی؟ تارگت قیمتی که برای آن تعیین کردهایم چه قدر است؟ حد ضرر و حد سود را مشخص کردهایم؟ و … . بهتر است این موارد را هم حتماً یک جایی بنویسیم تا بعداً بتوانیم به آن رجوع کنیم.
5. بررسی و چک کردن مداوم پیشفرضها و علت خرید سهم: اگر سهم را با هر نوع تحلیلی خریدهایم، به پیشفرضهای آن تحلیل پایبند باشیم. اگر با نگاه بنیادی خریدهایم، گزارشهای ماهانه و فصلی را حتماً رصد کنیم و ببینیم که آیا طبق فرضیات و پیشبینیهای ما حرکت کرده است یا نه. اگر تکنیکالی خریدهایم، نمودار را مدام رصد کنیم و در صورتی که از روند مورد نظرمان خارج شد، حتماً به حد ضرر پایبند باشیم.
6. به روز رسانی تحلیل و علت خرید: ممکن است فرضیات محاسبه و پیشبینی ما عوض شود، به عنوان مثال قیمت کامودیتیها رشد شدیدی کند، واردات خودرو به صورت ناگهانی آزاد شود، اتفاقات سیاسی یا نظامی ناگهانی رخ بدهد و … . هر کدام از این رخدادهای ناگهانی، که قبلاً آن را پیشبینی نکرده بودیم و به نوعی ریسک غیرسیستماتیک هستند، که اتفاق افتاد، باید مجدداً به تحلیل و علت خرید سهممان رجوع کرده و در صورت نیاز پیشفرضها یا تارگت و حد ضررها را اصلاح کنیم.
7. مشورت گرفتن از متخصصان این حوزه: هرچهقدر هم که در این حوزه دانش داشته باشیم، بهتر است تحلیل افراد متخصص دیگر را هم بخوانیم. شاید آنها متوجه نکتهای شده باشند که از چشم ما دور مانده باشد. یا نوعی تحلیل کنند که بفهمیم تحلیل ما برای آن سهم اشتباه بوده است.
پیشنهاداتی برای افزایش بازده پرتفوی بورسی
فارغ از استراتژی (تکنیکال، بنیادی، رانت و …) هرکس برای خرید سهام، بهتر است همواره این موارد را هم در پرتفوی مان داشته باشیم، تا در صورت جهشهای ناگهانی بازارهای موازی، بتوانیم مقداری از سود آن را هم کسب کنیم:
1. طلا: خرید صندوقهای سرمایهگذاری (ETF) مبتنی بر طلا در بازار بورس. این صندوقها متناسب با نرخ طلای داخلی (بر حسب اُنس جهانی و دلار) حرکت میکنند و در صورت صعود قیمت جهانی طلا، میتوانیم از افزایش قیمت این صندوقها بازده کسب کنیم. حتا اگر انس جهانی هم افت کند، چون در ارزش این صندوقها دلار هم لحاظ شده (و اصولاً دلار در ایران نزولهای طولانی و پایدار ندارد)، در بلندمدت ضرر نخواهیم کرد.
2. دلار: طبق وعدههای دولت، قرار است صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) مبتنی بر دلار هم راهاندازی شود. در این صورت خرید و نگهداری دائمی این صندوق میتواند یک سپر در برابر افت ارزش پول ملی باشد. همچنین دردسرهای خرید و فروش اسکناسی دلار را هم ندارد.
3. وجه نقد: بهتر است همیشه بخشی از پول را به صورت نقد (یا در صندوقهای درآمد ثابت) نگه داریم، تا در صورت جهشهای سریع بازار، بتوانیم از آن استفاده کرده و سهام مناسب و شارپی بخریم.
4. صندوقهای سرمایهگذاری مشترک: در ده سال اخیر بازدهی بسیاری از این صندوقها از شاخص کل هم بسیار بیشتر بوده. میتوان بخشی از سرمایه را به خرید صندوقهای امن و قوی اختصاص دهیم. اینگونه رسیکمان را هم کاهش دادهایم.
سخن آخر
عوامل متعددی هستند که بر بازده پرتفوی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم میگذارند. بسیاری از آنها تحت کنترل مستقیم ما نیستند و نمیتوانیم آنها را از پیش محاسبه و راههای غلبه بر آن را پیدا کنیم. حتا بعضاً تا زمانی که رخ ندهند، نمیدانیم همچین عواملی هم میتوانستهاند بر بازده پرتفوی ما اثر بگذارند. اما میتوانیم عوامل تحت کنترل خودمان را به نحوی مدیریت کنیم، که در بلندمدت تأثیر همهی عوامل مزاحم و ریسکهای غیرسیستماتیک را خنثی کنیم. آن چیزی که از محاسبهی بازده پرتفوی مهمتر است، آموختن و تمرین کردن راه کسب بازده است.
نظر خود را با ما در میان بگذارید