معاملات براساس الگوی هارمونیک یک رشته تجزیه و تحلیل برای دارایی های مالی در تحلیل تکنیکال است که معامله گران و تحلیلگران برای پیشبینی حرکات آتی قیمت یک دارایی از آن استفاده میکنند. قیمت یک دارایی در امواجی حرکت میکند که میتواند به الگوهای خاصی برای شناسایی روندها تفکیک شوند. در نهایت، شناسایی الگوهای هارمونیک مختلف و توانایی تفسیر صحیح آنها میتواند شما را قادر سازد در مناسب ترین زمان وارد بازار شوید (البته بسته به استراتژی معاملاتی که برای استفاده از این الگوها اعمال می کنید).
یکی از الگوهای هارمونیک، و شاید محبوبترین الگو در بین تمام الگوهای هارمونیک که به معاملهگران الگوهای هارمونیک در تصمیمگیری طی معاملات قدرت میدهد، الگوی گارتلی است. امروزه مشخص شده است که الگوی گارتلی در تعیین زمان وقوع کاهش یا افزایش قیمت بسیار موثر است. همچنین میتوان از آن در معاملات ابزار مشتقه و در همه انواع دارایی ها ، از جمله سهام ، فارکس، ارزهای دیجیتال و کالاها استفاده کرد.
تاریخچه الگوی گارتلی
این نام از هارولد گارتلی، در اوایل قرن بیستم گرفته شده است که به عنوان یکی از اولین تحلیلگران تکنیکال شناخته میشود. او کشف کرد که راهی برای معامله گران وجود دارد که بتوانند حرکت های آتی قیمت را بر اساس تحلیل روندهای تاریخی پیش بینی کنند. او ایده الگوی گارتلی را در سال 1935 در کتاب خود با عنوان الگوهایی در بازار سهام مطرح کرد.
در دهه 1970، اسکات کارنی، الگوی گارتلی را یک قدم فراتر برد و مفهوم نسبتهای فیبوناچی را به این الگو اضافه کرد. نسبت های فیبوناچی، که به نام یک ریاضیدان قرن سیزدهم، لئوناردو فیبوناچی نامگذاری شده اند ، اعدادی هستند که در سراسر طبیعت یافت می شوند و اعتقاد بر این است که اهمیت بالایی در طبیعت و ریاضی دارند.
کارنی کشف کرد که این نسبتها را میتوان در تحلیل تکنیکال و تحلیل الگوهای هارمونیک به کار برد و نسبتهای فیبوناچی را برای الگوی گارتلی در تلاش برای عینیتر کردن و بهبود قابلیت اطمینان از آن به کار برد. از زمان استفاده کارنی از نسبتهای فیبوناچی، الگوهای هارمونیک به یکی از مهم ترین مکاتب فکری در تحلیل تکنیکال تبدیل شده اند.
انواع الگوی گارتلی
- الگوی گارتلی صعودی – در این نوع الگوی گارتلی، پس از تکمیل الگو، انتظار می رود قیمت دارایی افزایش یابد.
- الگوی گارتلی نزولی – در این نوع الگوی گارتلی، پس از تکمیل الگو، انتظار میرود قیمت دارایی کاهش یابد.
شما می توانید از هر دو نوع الگوی گارتلی صعودی و الگوی گارتلی نزولی، برای زمان بندی موثر ورود خود به بازار استفاده کنید و در نتیجه سودآوری خود را به حداکثر برسانید .
در اصل، هر دو نوع الگوی گارتلی دقیقاً یکسان عمل می کنند و به دنبال نسبتهای فیبوناچی خاص یکسانی هستند. به عبارت دیگر، هر دو نوع اساسا تصاویر آینه ای از یکدیگر هستند.
هنگام تصمیمگیری در معاملاتی که با استفاده از الگوی گارتلی انجام میشود. توجه به این نکته بسیار مهم است که تمام قسمتهای الگو از نسبتهای فیبوناچی در دستورالعملهای تعریف شده پیروی میکنند، در غیر این صورت، الگوی گارتلی درست تشخیص داده نشده است. در واقع اگر موج های تشکیل دهنده آن از قوانین و نسبتهای فیبوناچی تعیین شده پیروی نکنند قدرت پیشبینی الگو برای پیشبینی حرکات قیمت در آینده میتواند به میزان قابل توجهی کاهش یابد .
الگوی گارتلی صعودی
این الگو از نقطه X شروع شده است که از آن قیمت دارایی با شدت به نقطه A افزایش می یابد. سپس، یک برگشت به نقطه B با نسبت 0.618 XA انجام می شود . سپس، قیمت دوباره تا نقطه C با نسبتی بین 0.382 و 0.886 افزایش می یابد. در نهایت، در مقایسه با نقطه X، قیمت به نقطه D با نسبت 0.786 کاهش می یابد. علاوه بر این، نسبت بین نقاط B و D باید 1.272 یا 1.618 باشد.
الگوی گارتلی نزولی
این الگو از نقطه قیمت X شروع شده است که از آن نقطه قیمت به شدت به نقطه A کاهش می یابد. سپس، یک برگشت به نقطه B، با نسبت 0.618 انجام می شود. قیمت دوباره به نقطه C با نسبتی بین 0.382 و 0.886 کاهش می یابد. در نهایت، در مقایسه با نقطه X، قیمت به نقطه D با نسبت 0.786 افزایش می یابد. علاوه بر این، نسبت بین نقاط B و D باید 1.272 یا 1.618 باشد.
در ادامه این روابط را به صورت ساده تر بررسی خواهیم کرد.
- X-A – این موج فقط یک حرکت قیمتی مشخص است و هیچ نسبت خاصی برای آن وجود ندارد. کاهش یا افزایش شدید قیمت، یک معامله گر تکنیکی را به این فکر می اندازد که حرکتی در حال رخ دادن است و ممکن است یک الگوی هارمونیک شروع شده باشد.
- A-B – موج A-B باید 61.8٪ از موج X-A را اصلاح کند. به عنوان مثال، اگر موج X-A یک افزایش قیمت از 0 به 100 دلار بود، A-B باید یک اصلاح در جهت مخالف که 61.8 دلار باشد بزند . مقدار در اینجا مهم نیست، بلکه بیشتر برای اهداف توضیحی استفاده می شود. بنابراین، در این مثال، نقطه B الگوی گارتلی به 38.2 دلار کاهش می یابد .
- B-C – برای اینکه الگو به عنوان گارتلی شناسایی شود، این موج باید معکوس A-B باشد و نسبت فیبوناچی 38.2٪ یا 88.6٪ باشد. اگر از مثال قبلی خود پیروی کنیم، این به معنای تغییر قیمت 23.6 دلار یا 54.8 دلار است. بنابراین، نقطه C الگوی 61.8 دلار یا 93 دلار خواهد بود.
- C-D – این قسمت انتهایی الگو است و برای اینکه الگو یک گارتلی واقعی باشد، باید 127.2٪ یا 161.8٪ نسبت پایه A-B منبسط شود. توجه به این نکته مهم است که اگر B-C 38.2٪ بود، C-D باید 127.2٪ نسبت به A-B منبسط شود و اگر B-C 88.6٪ بود، C-D 161.8٪ AB منبسط خواهد شد. این بدان معناست که تغییر قیمت باید 78.48 دلار یا 99.9 دلار باشد و نقطه D به 21.4 دلار یا 0.1 دلار کاهش می یابد.
- X-D – این محاسبه می تواند جایگزین محاسبات CD توضیح داده شده در بالا شود. این مورد بیان می کند که نقطه D الگوی گارتلی باید 78.6% موج X-A را اصلاح کند .
تعیین نقطه ورود
در این استراتژی، در پایان مرحله C-D الگوی گارتلی ، هنگامی که قیمت به نقطه D رسید، وارد معامله خواهیم شد.
در مورد الگوی گارتلی صعودی، شما باید در نقطه D الگو به دنبال فرصت خرید باشید. با این پیش بینی که قیمت پس از رسیدن به نقطه D در حال آماده شدن برای یک موج صعودی است ، شما به دنبال این فرصت خرید هستید.
به طور مشابه، در الگوی گارتلی نزولی، هنگام معامله با این الگو به دنبال یک فرصت فروش در نقطه D خواهیم بود. در مورد الگوی نزولی، شما با این فرضیه وارد این معامله فروش می شوید که قیمت پس از برخورد به نقطه D و تکمیل الگو، صعود خود را متوقف می کند و شروع به ریزش میکند.
هنگام ورود به معامله با استفاده از این الگوها، تحلیلگران تکنیکال اغلب از معاملات خودکار برای جلوگیری از خطای انسانی، حداقل تا آنجا که ممکن است، استفاده میکنند. از این رو، با استفاده از ترکیبی از الگوی گارتلی و نسبت های فیبوناچی، شما به عنوان یک تحلیل گر تکنیکال می توانید سقف یا کف مورد انتظار برای دارایی X را ارزیابی کرده و بر اساس آن برای ورود به یک معامله برنامه ریزی کنید.
تعیین حد ضرر
تعیین حد ضرر با الگوی گارتلی نسبتاً ساده است. اگرچه الگوهای هارمونیک روشی عینی برای معامله در بازارها در اختیار شما قرار میدهند، هیچ تضمینی وجود ندارد که این الگوها دقیقاً مطابق مباحث تئوریک به وقوع بپیوندند. از این رو، همچنان این احتمال وجود دارد که شما یک پیشبینی نادرست داشته باشید، بنابراین باید همیشه یک حد ضرر داشته باشید تا ضرر را به حداقل برسانید.
هنگامی که یک الگوی گارتلی صعودی را معامله میکنید، زمانی که قسمت C-D الگو تکمیل شد و قیمت به نقطه D رسید، با این پیش بینی که قیمت از این نقطه به بازمیگردد وارد معامله خرید می شویم. ما میتوانیم حد ضرر خود را فقط چند نقطه قیمتی پایینتر از نقطه D قرار دهیم . همچنین قرار دادن حد ضرر زیر سطح قیمتی نقطه X به عنوان یک حد ضرر بهتر در معاملات گارتلی عمل میکند. با تنظیم حد ضرر برای معامله خود در این سطح ، خطر خارج شدن زودهنگام از معامله را به حداقل میرسانید.
به همین ترتیب، هنگام معامله با الگوی گارتلی نزولی، زمانی وارد یک معامله فروش میشوید که پایه CD الگو تکمیل میشود و قیمت به نقطه D میرسد. پس از رسیدن به آن نقطه قیمت شروع به ریزش میکند. با این حال، اگر این اتفاق نیفتد و قیمت پس از نقطه D به افزایش خود ادامه داد، این نشانهای است که فرضیه تحلیلی شما اشتباه بوده و این یک الگوی واقعی نزولی گارتلی نیست.
بنابراین، شما باید با حداقل ضرر ممکن از معامله خارج شوید و می توانید با قرار دادن حد ضرر خود فقط چند نقطه بالاتر از نقطه D در هنگام معامله این کار را انجام دهید. با این حال، به دلایلی که در بالا ذکر شد، قرار دادن حد ضرر شما در قیمتی نقطه X به عنوان یک حد ضرر مناسب در معاملات الگوی گارتلی نزولی عمل خواهد کرد.
تعیین هدف سود
هدف از سرمایهگذاری در دارایی های مختلف کسب درآمد است. بنابراین تحلیلگران تکنیکال هدفی برای کسب سود برای خود تعیین میکنند.
به عنوان مثال، در نظر بگیرید که الگوی گارتلیای را شناسایی کردهاید ، و دارایی را در نقطه D خریداری کردهاید . طبق تحلیل ، شما انتظار افزایش قیمت را دارید. هنگام استفاده از استراتژی معاملاتی گارتلی ، هدف سود 127.2٪ از حرکت از نقطه X به نقطه A (XA) را تعیین میکنیم.
در زیر نحوه تصمیم گیری در مورد سطوح سود هنگام معامله با الگوی گارتلی آورده شده است.
- شما فاصله بین نقطه X و نقطه A را برای الگو اندازه گیری خواهید کرد.
- هنگامی که فاصله بین این دو نقطه را داشته باشید، این فاصله را در 1.272 ضرب می کنید.
این فاصله محاسبه شده از مرحله 2 فاصله ای است که می توانید انتظار داشته باشید قیمت از نقطه D در جهت صعودی حرکت کند.
با تمام مواردی که در بالا گفته شد، همیشه میتوانید از ابزار فیبوناچی در جهت شناسایی اهداف سود برای معامله خود در هنگام معامله با الگوی گارتلی استفاده کنید .
مزایای الگوی گارتلی تجارت
- در شرایط نسبی، الگوی گارتلی به راحتی قابل شناسایی بر روی نمودار قیمت است.
- الگوی گارتلی برای پیشبینی نوسانات کوتاهمدت در نمودار قیمت عالی عمل میکند.
- با پیروی از قوانین معاملاتی الگوی گارتلی، میتوان احساسات معامله گر را از معاملات حذف کرد.
- تشخیص الگوی گارتلی بر اساس نسبتهای فیبوناچی ساده است که به راحتی قابل یادآوری و ترسیم است.
- هنگام معامله با این الگو، ذهنیتهای گمراهکننده در مورد تعیین اهداف حد ضرر و سود به میزان زیادی کاهش مییابند.
معایب الگوی گارتلی معاملاتی
- قابلیت اطمینان الگوی گارتلی در صورتی که نسبت های فیبوناچی استفاده شده در شکل گیری آن کامل نباشد، به طور قابل توجهی کاهش مییابد.
- الگوی گارتلی برای پیشبینی سرمایه گذاریهای بلندمدت به اندازه پیشبینی معاملات کوتاه مدت مناسب نیست.
- در مقایسه با روشهای مختلف معاملاتی دیگر در تحلیل تکنیکال، گنجاندن این الگو در استراتژی معاملاتی میتواند برای مبتدیان کمی پیچیده باشد.
- برای معاملات با استفاده از الگوی گارتلی ، ممکن است به یک پلتفرم نموداری پیشرفته نیاز داشته باشید.
- معامله این الگو مستلزم صبر، تمرین و مطالعه فراوان است.
سخن پایانی
یکی از الگوهای اصلی در معاملات هارمونیک یعنی الگوی گارتلی، سابقه ای طولانی در محافل معاملاتی تحلیل تکنیکال دارد. این الگو یکی از قابل شناسایی ترین و همچنین قابل اعتمادترین الگوها در معاملات الگوهای هارمونیک است. در واقع، میتوان آن را پدر بزرگ همه الگوهای معاملاتی هارمونیک در نظر گرفت.
مهم است به یاد داشته باشید که هنگام استفاده از الگوی گارتلی به مقدار زیادی از صبر و عینیت نیاز دارید، زیرا بسیار رایج است که در واکنش به حرکات بازار احساسی عمل کنید . احتمال موفقیت شما در معامله و در زمان تصمیم گیری بر اساس قوانین این الگو بسیار بالا می رود و باید به شدت نسبت به نسبت ها و قوانین حساس باشید.
نظر خود را با ما در میان بگذارید