تراز تجاریBalance of trade

تراز تجاری

اختلاف میان ارزش صادرات و ارزش واردات در یک دوره زمانی مشخص را تراز تجاری یا Balance of trade می‌گویند و آن را با NX هم نشان می‌دهند. تراز تجاری در واقع نشان‌دهنده‌ی خالص صادرات است. اگر ارزش صادرات کالا و ارائه خدمات یک کشور بیش از واردات آن باشد، تراز تجاری آن مثبت است و در این حالت می‌گویند آن کشور “مازاد تجاری” دارد. اگر هم ارزش واردات کالا و دریافت خدمات یک کشور بیش از صادرات آن باشد، تراز تجاری آن منفی می‌شود و می‌گوییم آن کشور “کسری تجاری” دارد و کشور دچار “شکاف تجاری” است .

فرمول کلی محاسبه‌ی تراز تجاری به این شکل است:

NX=EX-IM

صادرات=EX

واردات=IM

تراز تجاری=NX

آیا همه‌ی کشورها تراز تجاری دارند؟

تمام کشورها و اقتصادها دارای تراز تجاری هستند و حتی کشورهای دارای اقتصادهای فوق‌العاده ضعیف هم تولید کالا و ارائه‌ی خدمات در سطح خودش دارد و بخشی از آن‌ها را به سایر کشورها صادرات می‌کند. از سوی دیگر، همه کشورها بخشی از نیازهای خود را در قالب کالا و خدمات وارد می‌کنند. به عنوان مثال کشوری با اقتصاد فوق‌العاده بسته‌ای مانند کره شمالی هم دارای صادرات و واردات است و تراز تجاری دارد.

مهم‌ترین تفاوتی که در تراز تجاری کشورهای با اقتصاد باز و بسته است، در شفافیت آن است. کشورهای دارای اقتصاد بسته عموماً واردات و صادرات خود را به صورت شفاف اعلام نمی‌کنند. از طرفی بسیاری از فعالیت‌های کشورهای با اقتصاد بسته نزد اکثر جوامع و حکومت‌های دنیا مقبولیت ندارد و مورد پذیرش آن‌ها نیست، مانند برخی فعالیت‌های نظامی ایشان. این عوامل دست به دست هم می‌دهد و باعث می‌شود این قِسم کشورها اقتصاد خود را بسته‌تر نگه دارند و به شفافیت اقتصادی تن ندهند.

پس این اطلاعات در اختیار اقتصاددان‌های دنیا و بازرگانان قرار نمی‌گیرد و تمایل اکثر آن‌ها به کار کردن با این کشورها از بین می‌رود. از طرف دیگر بانک‌ها و مؤسسات مالی دنیا نمی‌توانند به این کشورها وام بدهند، زیرا توان بازپرداخت آن‌ها را نمی‌توانند بسنجند. این‌گونه است که این اقتصادها مدام بسته‌تر و کوچک‌تر و منزوی‌تر می‌گردند.

عوامل مؤثر بر تراز تجاری

  – هزینه‌های تولید (زمین، نیروی کار، سرمایه و غیره): هرچه هزینه‌ی تولید در کشور پایین‌تر باشد، امکان افزایش کیفت و کمیت تولید بیشتر می‌شود و شرکت‌ها و بنگاه‌ها راحت‌تر می‌توانند مازاد تولید خود را صادر کنند و این امر اثر مثبت بر تراز تجاری دارد. هزینه‌ی تولید از نوع مستقیم و غیرمستقیم شامل این موارد است: میزان راحت بودن اخذ مجوزهای تولید، امکان گرفتن وام‌های کم‌بهره، هزینه‌های مربوط به استخدام نیروی کار، هزینه‌های خرید، راه‌اندازی، تعمیر و نگهداری دستگاه‌های خط تولید و … .

 – در دسترس بودن مواد اولیه و کالاهای واسطه‌ای: برای تولید هر محصول یا ارائه‌ی خدمات، نیاز به چندین ماده اولیه و کالای مصرفی متفاوت است، که هر کدام از این موارد باید از بازار مخصوص به خود تأمین شود. اگر امکان فراهم آوردن این مواد اولیه سخت باشد، پروسه‌ی تولید به صورت مستقیم و غیرمستیم تحت‌الشعاع قرار گرفته و هزینه‌ی مالی و زمانی تولید بالا می‌رود. طبعاً این موضوع باعث فرسایشی شدن توان تولیدکنندگان و کاهش تولید و صادرات و منفی شدن تراز تجاری می‌گردد.

– تغییرات نرخ ارز: طبق نظریه‌های کلاسیک اقتصادی، سیاست کاهش ارزش پول ملی از جمله راه‌های مؤثر برای مقابله با کسری تجاری معرفی می‌شود. با افزایش نرخ ارز خارجی (به عنوان مثال در ایران: دلار)، مخارج مصرف‌کنندگان داخلی از کالاهای خارجی به مصرف کالاهای داخلی منتقل می‌شود.

به همین دلیل تمایل به کالاهای خارجی کم‌تر گردیده و واردات کاهش پیدا می‌کند. هم‌چنین به دلیل بالا رفتن نرخ ارز، بازرگانان و تولیدکنندگان منفعت خود را در صادرات می‌بینند، زیرا با این کار ارز خارجی گرفته و در داخل کشور تبدیل به ارز ملی می‌کنند و ثروت بیشتری به دست می‌آورند. با افزایش صادرات و کاهش واردات، تراز تجاری بهبود می‌یابد.

 – مالیات و محدودیت تجارت: تنظیم مالیات یکی از ابزار و سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها است. اگر کشوری تصمیم بگیرد مالیات تولید را افزایش بدهد، کم‌کم تمایل به تولید کاهش پیدا خواهد کرد و بازوی تولید ضعیف خواهد شد. زمانی که تولید داخل کم شود، بازرگانان واردات محصول را افزایش می‌دهند و تراز تجاری کاهش پیدا خواهد کرد. هم‌چنین وضع تعرفه‌ها و محدودیت‌ها توسط دولت و گمرک، می‌تواند باعث کاهض و افزایش واردات و صادرات گردد.

به عنوان مثال در ایران تعرفه‌ی واردات خودرو بسیار سنگین است. ذهنیت سیاست‌گذاران ایران این است که این موضوع باعث گران شدن خودروهای خارجی و تمایل به استفاده از خودروهای تولید داخل خواهد شد. زمانی که حکومت متوجه شد حتا از این گرانی خودروی خارجی هم به مقصود خود نمی‌رسد، اقدام به ممنوعیت واردات خودروهای خارجی نمود، تا به ظن خودش از تولید داخلی حمایت کرده باشد.

 -موانع غیر تعرفه‌ای مانند محیط زیست، بهداشت و استانداردهای ایمنی: کشورها و جامعه‌ی بین‌المللی همواره سیاست‌ها و استانداردهای خاصی را مد نظر قرار می‌دهند و شرکت‌ها را ملزم به رعایت آن می‌کنند. به عنوان مثال سیاست کاهش آلودگی کارخانه‌های فولاد سازی، استانداردهای مربوط به کاهش آلایندگی و افزایش ایمنی خودروهای سواری. در کشورهای پیشرفته این استانداردها دائماً به روز شده و شرکت‌ها مجبور به تن دادن به آن‌ها هستند. هرچه این سیاست‌ها سختگیرانه‌تر و بعضاً پیچیده‌‍تر و غیرمعقول‌تر گردند، تمایل شرکت‌ها به فعالیت در آن حوزه کم‌تر شده و موجب کاهش تولید و افزایش هزینه‌ی تولید و بالتبع کاهش صادرات و منفی شدن تراز تجاری می‌گردد.

-در دسترس بودن ارز خارجی کافی برای واردات: کشورها و بنگاه‌های اقتصادی برای تأمین برخی کالاهای خود ناچار به واردات هستند. اگر دسترسی به ارز خارجی برای پرداخت به تولیدکننده‌ی خارجی سخت و اندک باشد، مشکلات فراوانی در داخل کشور ایجاد می‌گردد. شرکت‌ها نمی‌توانند برخی مواد اولیه‌ی خود را تأمین کنند و تولید محصول نهایی‌شان سخت، زمان‌بر و کُند می‌شود. پس نیاز مصرف‌کنندگان داخلی به موقع تأمین نمی‌شود و این اتفاق هم موجب اختلال در بازار و عرضه و تقاضا می‌گردد و هم بازرگانان چاره را در واردات آن محصول نهایی، که در داخل به موقع تولید نمی‌شود، می‌بینند و تراز تجاری این‌گونه کاهش پیدا می‌کند.

 -میزان عرضه و تقاضا: اگر تقاضای یک محصول در داخل کشور به اندازه و خوب باشد، تولیدکننده صلاح خود را در قطع صادرات و فروش به بازارهای داخلی می‌بیند. به این طریق از سختی‌ها و پیچیدگی‌های صادرات و نقد کردن مطالبات هم راحت می‌شود. هم‌چنین اگر تقاضا برای آن کالای خاص در داخل کشور کم شود، تولیدکننده تلاش می‌کند مازاد تولید خود را برای بازارهای خارجی صادر کند.

 -ایدئولوژیک بودن حکومت‌ها: اصولاً هرچه کشورها و حکومت‌ها (و حتا بنگاه‌های اقتصادی خصوصی) دارای تعصبات و پافشاری‌های ایدئولوژیکی بیشتری باشند، این امر می‌تواند موجب تغییرات آهسته و پیوسته‌ای در نحوه و میزان صادرات و واردات و سپس تراز تجاری آن‌ها داشته باشد.

علت این امر هم آن‌جاست که این کشورها مجبورند جدا از منافع صرفاً اقتصادی، منافع ایدئولوژیکی و اخلاقی مخصوص به خودشان را هم تأمین کنند. پس موانع و خطوط قرمز بیشتری خواهند داشت، اهداف‌شان از یک خط هم‌راستا تبدیل به چند خط غیرهم‌راستا خواهد شد و هم‌چنین تضاد منافع ممکن است درون‌شان ایجاد شود. همه‌ی این موارد باعث تغییر و ایجاد اصطکاک در برخی واردات، صادرات و مصرف‌هایشان بگردد.

 -رخدادهای غیرقابل پیش‌بینی و غیرمترقبه: همواره ممکن است اتفاقاتی بیافتد که کشورها و بنگاه‌ها توان پیش‌بینی آن را نداشته‌اند و این امر موجب نوسان‌های شدید اقتصادی گردد. به عنوان مثال وقوع پاندمی کرونا در سراسر جهان، یکی از ریسک‌های غیرسیستماتیک در سال‌های اخیر بود که همه‌ی بازارها را شدیداً متلاطم کرد. فراگیری این پاندمی موجب کاهش نقل و انتقالات در سراسر دنیا شد، هزینه‌ی حمل با کشتی و هواپیما بسیار گران شد، مواد اولیه‌ی بسیاری از کارخانه‌ها به موقع تأمین نشد، تقاضا برای بسیاری از داروها و مواد غذایی رشد فوق‌العاده‌ای کرد و … .

همه‌ی این اتفاقات باعث برخورد موج‌های سهمگین و کُشنده به پیکر اقتصادها و بنگاه‌ها گشت و صادرات و واردات را بسیار تحت تأثیر قرار داد و نمودار تراز تجاری تمام کشورها را دچار نوسانات و تغییرات شدید و کم‌سابقه‌ای نمود.

تراز تجاری فردانامه

مزایای تراز تجاری مثبت

 -کاهش نرخ بیکاری: با برقراری شرایط مناسب جهت صادرات، شرکت‌ها متمایل به تولید بیشتر خواهند بود. این امر سبب می‌شود که شرکت‌های تولیدی و خدماتی بیشتری نیز تأسیس شوند و در نهایت میزان استخدام نیروی کار هم بیشتر می‌شود.

-افزایش ارزش سهام شرکت‌ها: افزایش میزان تولید شرکت‌ها و افزایش تعداد شرکت‌های تولیدی، باعث رشد سودآوری شرکت‌ها می‌گردد. هرچه سودآوری شرکت‌ها بیشتر گردد، می‌توانند هزینه‌ی بیشتری برای پوشش ایرادهای‌شان بکنند و مبلغ بیشتری را هم به تحقیق و توسعه و بهبود خطوط تولید اختصاص دهند و ادامه‌ی سودآوری شرکت را تضمین نمایند. این امر موجب جذاب‌تر شدن سهام آن شرکت نزد سرمایه‌گذاران می‌شود و باعث افزایش ارزش آن شرکت در بازار سرمایه و رشد کلیت بازار سرمایه‌ی آن کشور می‌گردد.

-رونق اقتصاد: هرچه تراز تجاری مثبت‌تر گردد، موجب ثروتمندتر شدن بنگاه‌های اقتصادی و دولت‌ها می‌شود. این‌گونه دولت مالیات بیشتر و بهتری دریافت خواهد کرد و این مالیات خرج توسعه‌یافتگی و بهبود زیرساخت‌های همان کشور خواهد شد. در عین حال بنگاه‌هایی که به دلیل صادرات بیشتر و بهتر، ثروتمندتر شده‌اند، این ثروت را خرج پیشرفت همان شرکت و آینده‌ی آن و خرج رفاه و آسایش کارکنانش خواهند کرد. این‌گونه چرخ اقتصاد بیشتر، بهتر و مدام‌تر خواهد چرخید و رونق اقتصادی پایدار ایجاد خواهد شد.

-تقویت ارزش پول ملی: هرچه تراز تجاری مثبت‌تر باشد، یعنی صادرات بیشتر انجام گرفته است. هرچه صادرات بیشتر بوده باشد، دریافت ارز خارجی، دلار برای ایران، بیشتر می‌گردد. کشور و بنگاه‌های اقتصادی برای خرج کردن دلار، باید آن را در داخل کشور به فروش برسانند تا بتوانند توسط آن مخارج خود را تأمین کنند. این‌گونه عرضه‌ی دلار در بازار افزایش پیدا می‌کند و کم‌کم می‌تواند از تقاضا پیشی بگیرد و موجب کاهش قیمت دلار و تقویت ارزش پول ملی گردد.

از سوی دیگر، تراز تجاری به عنوان یکی از عوامل تشکیل‌دهنده‌ی درآمد ملی (یا تولید ملی) محسوب می‌شود و مقدار مثبت آن سبب فزونی در درآمد سرانه مردم کشور می‌گردد. هم‌چنین دولت‌ها را به سمت توسعه اقتصادی و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها سوق می‌دهد. هرچند مدیریت درآمدهای ارزی ناشی از تراز تجاری مثبت، نیازمند مدیریتی آینده‌نگر و کارآمد است که از منابع مالی خود به درستی استفاده کند.

تراز تجاری مثبت بهتر است یا منفی؟

هیچ کدام. تراز تجاری به تنهایی نشان‌دهنده‌ی خوب یا بد بودن اقتصاد نیست. ممکن است بسیاری کشورها دارای تراز تجاری مثبت باشند، اما صرفاً مقطعی و زودگذر بوده باشد و نتواند تأثیر مهم و پابرجایی بر اقتصاد آن بگذارد. به عنوان مثال کشورهای نفت‌خیز. این کشورها ممکن است در مقاطع زمانی خاصی که قیمت نفت اوج می‌گیرد، تراز تجاری‌شان فوق‌العاده مثبت شود و تا سال‌ها حتا مثبت بماند. اما نمی‌توان نتیجه گرفت این موضوع برای اقتصادشان مفید بوده است یا نه. زیرا این صادرات ناشی از تولید مولد و مفید و بر پایه‌ی دانش نیست، بلکه صرفاً یک شانس و ثروت بادآورده است. در مورد همین کشورها هم حتا باز تفاوت وجود دارد.

به عنوان نمونه ایران، عربستان و امارات. ایران نتوانست از موقعیت و درآمدی که به دست آورده بود بهترین استفاده را بکند و در نتیجه‌ی این تراز تجاری مثبت در سال‌های گرانی نفت، هیچ آینده‌ی محکمی را نتوانست پِی‌ریزی کند. اما برعکس امارات، توانست از این سود سرشار پایه‌های اقتصادش را بازتعریف و محکم بنا کند، درهای اقتصادش را باز کند و با زیرساخت‌های خوبی که ساخت، کشورهای خارجی را متقاعد به سرمایه‌گذاری بلندمدت و سازنده در کشورش کرد. این اتفاقات موجب افزایش گردشگری و سرازیر شدن ارز به کشورش هم شد.

مورد دیگر عربستان، سال‌ها عربستان هم مانند ایران دچار بی‌تدبیری در استفاده از سود سرشار ناشی از صادرات نفتش بود. اما کم‌کم با الگو قرار دادن کشوری مانند امارات، توانست ارتباطاتش با دنیا را بهبود دهد، به بازارهای دیگر جهانی راه پیدا کند، به آهستگی درهای کشورش را به روی دنیا باز کند و کمی بتواند اقتصادش را از نفت محوری نجات دهد. این‌گونه است که تراز تجاری به تنهایی نمی‌تواند نشان دهد کدام کشور در اقتصاد موفق بوده است و کدام ناموفق.

مادر در دو مقاله تراز تجاری مهرماه و تراز تجاری آذرماه  کشور را به صورت موردی بررسی کردیم.

 سخن آخر

تراز تجاری یک سنگ محک است برای سنجش میزان موفقیت اقتصاد کشورها. اما شایان ذکر است که لزوماً کشور دارای مازاد تجاری، کشور موفق و رو به رشدی نیست و هم‌چنین کشوری که کسری تجاری دارد، کشور ضعیف‌تر و بی‌آینده‌تری نیست. تراز تجاری به تنهایی نشان‌دهنده‌ی وضع اقتصاد نیست، بلکه باید با عوامل دیگر هم‌زمان سنجیده شود و برای بررسی خود آن هم بهتر است روند تغییرات تراز تجاری را نگاه کرد.

طبق پژوهش‌هایی که انجام شده، از تراز تجاری می‌توان روند فرار مغزها در کشورهای غیر توسعه‌یافته را هم پیش‌بینی کرد. تجربه نشان داده هرچه تراز تجاری منفی‌تر شود، سرعت فرار مغزها بیشتر می‌گردد و در عین حال هرچه فرار مغزها بیشتر می‌گردد، شیب تراز تجاری کاهش پیدا می‌کند. همین امر نشان‌دهنده‌ی تأثیرات فوق‌العاده زیاد اقتصاد، و به عنوان یک مصداق آن تراز تجاری، بر آینده و حال مردم و کشور است.

اصولاً در نگاه کوتاه‌مدت تراز تجاری راه‌گشایی خاص و فوری‌ای انجام نمی‌دهد، بلکه عاملی است برای اقتصاددانان و سیاست‌گذاران کشورها، که بتوانند نتیجه‌ی اقدامات و تصمیمات سیاسی و اقتصادی گذشته‌شان را در این آینه ببینند. هم‌چنین تصمیمات آینده‌شان را با پیش نظر داشتن این عامل اتخاذ کنند.

منبع : اینوستو پدیا

امتیاز شما به این مطلب
میانگین امتیاز ها از 10 نفر 4.2/5
آخرین مقالات
نظر خود را با ما در میان بگزارید