5 نکته قبل از معاملات این هفته
1) دلار در یک مسیر رشد قیمت ناشی عدم عرضه افتاده است. در اینگونه رشدها، سمت عرضه خشک می شود و سمت تقاضا برای خرید مجبور می شود مدام قیمت خرید را بالاتر ببرد. به اصطلاح کف بازاری ها بازار خالی و بدون معامله بالا می آید. علت این موضوع هم مشخص است. دو موضوع باعث خشک شدن سمت عرضه شده است. فشارهای جدید بین المللی در قطع کردن جریان های ارزی منطقه ای از عراق و امارات و اقدامات بانک مرکزی.
بانک مرکزی با قبضه کردن عرضه در صرافی ملی، بقیه بازیگران بازار را دست خالی گذاشته است و همچنین با اصرار بر دلار 28500 تومانی سمت عرضه حواله را بدون عرضه کننده گذاشته است. زمانی که شرایط این شکلی می شود تخمین سقف و هدف رشد بسیار سخت می شود. در واقع در صورت تداوم شرایط فعلی دلار تا هر قیمتی می تواند رشد کند. اما فعلا احتمالا به دلیل رسیدن به مرز روانی 50 هزار تومان احتمالا کمی اینجا استراحت کند ولی مادامی که مشکل سمت عرضه حل نشده است و دلار حالت نایابی داشته باشد، قیمت سقف ندارد.
2) بازارها عمدتا در کوتاه مدت مومنتوم محور هستند و دارایی را می خرند که برنده بوده است. مثلا اگر کسی از مهرماه تا الان را به عنوان دوره ی بررسی قرار دهد و به نتیجه می رسد طلا و دلار دارایی های نسبت به سایر دارایی ها، برنده بودند و بازده بهتری ساخته اند. به همین دلیل تمایل به خرید و نگهداری این دارایی های برنده بیشتر می شود. حتی اگر لازم باشد در کوتاه مدت دارایی بازنده ای مثل سهام فروخته می شود و به دارایی برنده تبدیل می شود.
آیا این تصمیم نتیجه خوبی خواهد داد و مثلا تابستان آتی فروشنده سهام و خریدار دلار عملکرد بهتری نسبت به دیگران خواهد داشت؟! در بسیاری مواقع اینگونه می شود و خریدار دارایی برنده موفق عمل می کند. اما ساختار بازگشت به میانگین در بازار بسته ای مثل بازار ایران باعث می شود پول چرخش بخوردن و همه ی دارایی ها چه برنده چه بازنده در بلندمدت در محدوده ای نزدیک به هم بازده بدهند. خلاصه اش اینکه الان با وجود رشد دلار، سهام تکان نمی خورد چون ممکن است ملت سهام بفروشند و دلار بخرند. اما در بلندمدت معمولا همه چیز جبران می شود. لذا از واگرایی سهام و دلار در کوتاه مدت نباید تعجب کرد.
3) این یک هفته اخیر خیلی در مورد دلار 28500 تومانی و اینکه کدام شرکت ها اجبار دارند به این نرخ دلارشان را بفروشند صحبت شده است. همانگونه که می دانی در حال حاضر بسیاری از شرکت ها دیگر با این نرخ کار نمی کنند. اما بازار به این موضوع وزن بسیار بالایی می دهد و در حالی که حتی بسیاری از شرکت های صادراتی در سامانه نیما به نرخ رقابتی ارز می فروشند اصلا در تصمیم گیری فروش یا نگهداری سهام آن را در نظر نمی گیرد. حتی نمادی مثل #فزر کلا پا به پای دلار و طلای آزاد حرکت می کند را هم بازار می فروشد. به نظرم خیلی نباید دنبال دلیل بنیادی عمیقی برای عدم رشد بازار گشت. موضوع کاملا وابسته به ریسک انتظاری است.
4) کمیسیون تلفیق بند افزایش سقف نرخ خوراک را از بودجه حذف کرد و تصمیم گیری در این مورد را به دولت واگذار کرده است. همانگونه که می دانید نرخ خوراک طبق فرمول ناقص در حال حاضر چیزی در حدود 17 سنت است که با دلار 28500 می شود هر مترمکعب 4845 تومان و با دلار 35 هزار تومانی می شود 5950 تومان و بازهم همانگونه که می دانید چشم انداز نرخ گاز در هاب های بین المللی کماکان نزولی است و احتمالا این 17 سنت در سال آینده تا محدوده ی 14 سنت افت کند. در واقع سازمان برنامه بودجه را در تبصره ی 14 با نرخی بسته که امکان پذیر نیست. به نظر می رسد علت حذف بند 7000 تومان از بودجه هم همین عدم تحقق آن بوده است.
5) یک چیزی باب شده است که نرخ دلار را 28500 فرض می کنند و نرخ ریالی معامله شده در بورس کالا را بر آن تقسیم می کنند و مثلا می گویند شمش 660 دلار در هر تن معامله شده است. این دیگر چه شعر من درآوردی است که باب کرده اید. شما خانه ای که در آن زندگی می کنید را هم بر دلار 28500 تومان تقسیم می کنید و قیمت دلاری اش را محاسبه می کنید؟ بعد با همین اشتباه هم می خواهند به وزارت صمت مشاوره بدهند. یه بنده خدایی از سر ندانستن نرخی را گفته که تاریخ مصرف آن بسیار کوتاه است. شما چرا خودتان را خراب می کنید.