1) اواخر هفته دلار داغ شد. دلیل داغی هم اخبار سیاسی پیرامون آینده ی روابط دیپلماتیک ایران و اتحادیه اروپا بود. البته افزایش فشارها بین المللی تنها محدود به این موضوع سپاه و اتحادیه اروپا نیست. هم زمان شاهد تمرکز آمریکا بر کانال های دور زدن تحریم ها هستیم. اگر در کوتاه مدت این فشارهای به سمتی برود که دسترسی به ارز را برای ایران محدود کند، دلار می تواند تا 50 هزار تومان هم برود. اما اگر وضعیت فعلی ادامه پیدا کند احتمالا تا انتهای امسال همین 44 تا 45 هزار تومان به عنوان سقف دلار حفظ شود.
تحرکات تحریمی امریکا و همچنین رفتار کشورهای منطقه (خصوصا روابط اخیر با چین) نشان می دهد که در حال تمرکز بر شاه کانالهای دور زدن تحریم ها هستند. اتحادیه اروپا پنجره را نبست تا شاید اگر طرف ایرانی خواست از فشارهای آتی دوری کند، امکان صحبت هنوز باز باشد. اما این مرحله هم چندان نمی تواند ادامه پیدا کند. به همین دلیل فارغ از اینکه در کوتاه مدت تا انتهای سال سقف دلار 44 هزار تومان باشد یا 50 هزار تومان، در میان مدت اگر تدبیری اندیشیده نشود، چشم انداز نگران کننده است.
2) مطابق انتظار تحلیلگر ها شرکت های فولادی، پتروشیمی، پالایشگاه ها (بجز #شتران) در پاییز عملکرد ضعیفی داشتند. البته در پتروشیمی ها مثلا #بوعلی یا اوره سازها مثل #شپدیس خوب بود. حتی #زاگرس هم گزارش خوبی داد. در کل پاییز فصلی نبود که از شرکت های صادراتی و کامودیتی محور انتظار سود بالا داشته باشیم. لذا اگر شرکتی در آن شرایط هم عملکرد خوبی داشته، نشان می دهد می تواند حالا با میانگین نرخ دلار بالاتر در زمستان عملکرد بسیار بهتری داشته باشد.
البته به طور کلی در دولت آقای رئیسی این صنایع کلیدی همواره تحت فشار بوده اند. به همین دلیل فکر می کنم اگر در روزهای آتی در این نمادها شاهد افت قیمت باشیم، با بررسی مناسب سود و زیان آتی (فوروارد) در فصل زمستان و همچنین سال آینده و همچنین تحلیل تکنیکال در قیمت های مناسب اقدام به خرید در این گروه ها کرد. به هر حال وقتی این دلار 28500 رسما شد 36 هزار تومان، و همزمان با افزایش بهبود قیمت های جهانی، عملکرد این شرکت ها خیلی خوب خواهد شد.
3) به صورت مشابه گزارش های پاییز صنایعی مثل لبنیات، برخی غذایی ها و زراعی ها، دارویی ها، سیمانی ها، کاشی و سرامیک و صنایع مشابه خوب بود. یک وجه مشترک این صنایع در دو فصل اخیر عدم مداخله ی دولت در کنترل قیمت فروش محصولات بوده است. در واقع صنایعی که دولت در آنها در چند وقت اخیر دخالت نکرده است توانسته اند عملکرد خوبی از خودشان نشان دهند. لبنیات، زراعت و برخی غذایی از تابستان وضعیت خوبی پیدا کرده اند که در پاییز نیز این وضعیت ادامه پیدا کرده است و احتمالا در زمستان هم کمابیش همین عملکردها ادامه پیدا خواهد کرد.
در دارویی ها، تولیدکنندگان آنتی بیوتیک (که در همین فصل پاییز افزایش نرخ گرفتند) مانند #دکوثر #دکیمی #دشیمی #دفارا و غیره عملکرد بسیار بهتری نسبت به هم گروه ها داشته اند. #ددانا هم به مسیر رشدی همیشگی خودش ادامه داده است.
4) سیاست گذاری اقتصادی دولت ها در ایران اینگونه است که منتظر می مانند تا یک بخش به طور کامل به نابودی نزدیک بشود تا یک حرکتی بزنند. نمونه های آن در همین یکسال اخیر مشاهده شده است. مثلا زمانی که دیگه آنتی بیوتیک پیدا نمی شد به شرکت های داروساز این گروه دارو افزایش نرخ دادن تا توان تولید به آنها برگردد. یا همین صنعت خودرو به مرحله ورشکستگی که رسید، با بورس کالا و عرضه خودرو در آن موافقت کردند. حالا ظاهرا نوبت به صنعت نیروگاهی رسیده است.
ظاهرا قرار است برای فروش برق هم بازار برق را توسعه بدهند و نرخ های فروش نیروگاه ها افزایش پیدا کند. جزئیات این بازار احتمالا ظرف یک ماه آینده مشخص خواهد شد اما نتیجه افزایش نرخ فروش برق توسط نیروگاه ها خواهد بود. در صنایعی که مصرف برق بالا دارند و تا الان نرخ برق برای ایشان پایین بود، احتمالا شاهد افزایش نرخ برق در سال آینده باشیم. از طرف دیگر وضعیت نیروگاه ها بهتر خواهد شد.
5) هر چقدر اقتصاد چین بیشتر متحرک شود، قیمت جهانی فلزات پایه (مس، روی، آلومینیوم و غیره) بالاتر خواهد رفت. همین روند را در سنگ آهن، فولاد و سایر کالاهای زنجیره فولاد نیز خواهیم داشت. افزایش نرخ فلزات پایه بلافاصله در صورت های مالی شرکت های ایرانی می نشیند اما زنجیره فولاد و سنگ آهن با یک تاخیر اثر مثبت رشد قیمت های جهانی را می بیند. برای کسانی که علاقه به شرکت های صادراتی و کامودیتی دارند، کماکان این بخش بازار می تواند در میان مدت جذاب باشد. البته که نمادهای مورد بحث تا الان هم رشد خوبی کرده اند، اما به اندازه ای رشد نکرده اند که قیمت آنها به اصطلاح اور باشد.