تحلیل بازار امروز 9بهمن1401
1) از آن روزهایی رقم خورد که بعدا در خاطرات خیلی ها تکرار خواهد شد. آره شب شایعه شد که معاون اول دستور داده عرضه ی خودرو در بورس کالا متوقف بشه بعد یه سخنگو تکذیبش کرد. رفتیم که بگیریم بخوابیم گفتن چندتا جا را زدن، کی زد بابا چرا زد. صبحش هم که معلوم شد تکذیب مشکوک بوده و ظاهرا شفاها توقفا شده است. خلاصه اش شد یه روز هیجانی منفی یا به قول بورسی ها پنیک که شاخص کل بورس ایران 3/6 درصد منفی خورد و حدود 300 همت دود شد رفت هوا.
ارزش معاملات با توجه به جمع آوری صف های فروش به 7700 میلیارد تومان رسید و یکی از تلخ ترین روزهای بورس ایران در یکی از طولانی ترین دوره های تلخی رقم خورد. خلاصه اینا عددهای امروز را یادمون باشه که بعدا باید 1000 تا خاطره ازش تعریف کنیم.
2) خیلی ها می گن بازار بخواد اصلاح کنه دنبال دلیل برای ریزش می گرده. اره این درسته ولی بازار چرا اصلا می خواست اصلاح کنه، آیا بازار حباب مثبت داشت؟ پاسخ این سوال مشخص است بازار نه تنها حباب مثبت نداشت بلکه حتی در بالاترین عددی ثبت شده در روزهای اخیر کماکان حباب منفی داشت. آیا چشم انداز متغیرهای اصلی تاثیر گذار منفی شده؟ نه دلار که فعلا چشم انداز قبلی را داره، امید به رشد قیمت های جهانی هم افزایش پیدا کرده از طرف دیگه سیاست های انقباضی هم تقریبا در نهایت بالای خودش قرار داره. پس متغیرها هم به منفی نچرخیدن.
پس چرا بازار می خواست اصلاح کنه؟ پاسخ مشخص است بازار گرفتار افراد دورهم شده، یعنی از سال 99 به بعد که حباب ترکید سخت آدم جدیدی وارد این بازار می شود. لذا افراد دورهم به سرعت هیجان مثبت یا هیجان منفی درست می کنند. این آدمها چون اکثر رسانه های یکسان را چک می کنند، مفروضات به شدت نزدیک به هم دارند. یه زمانی فقط جایزه ها (دلایل رشد) را می یارن بالا یه زمانی فقط تنبیه ها (ریسک ها) را می یارن بالا. خوب الان نتیجه این نوشته ی من چی می شه؟ یعنی بازار نباید اصلاح کنه یا نه باید اصلاح کنه؟ دام تفکر جمعی باعث می شه اون روند فکری تا یه حدی ادامه پیدا کنه حالا یا در جهت مثبت یا منفی.
این حد یا تا نهایتش ادامه پیدا می کنه یعنی همون از بین رفتن کامل توهم ثروت است (انگار اشتباه در مورد بازده اسمی رشد قیمت سهم) یا یکی باید بیاد بزنه تو گوشش که دارید اشتباه می کنید. پس اگر نیروی خرید جدیدی وارد بازار نشه اصلاح ادامه پیدا می کنه تا توهم ثروت رشد اسمی قیمت سهم از بین بره. این وسط فرصت بوجود می یاد تا سهم های با چشم انداز رشد سودآوری را خرید بزنی و یکسال بعد حال کنی.
3) وقتی هیجان بالا می ره مغز آدم داغ می شه، مثل زمانی که پشت کامپیوتر دست می زنیم و می بینیم داغ شده. حالا اگر به شدت درگیر فضای رسانه و شبکه های اجتماعی باشی این داغ شدن محیط مغز عجیب و غریب می شه. یه پیامد مغز داغ توجه به آخرین داده هایی است که بهش وارد شده، و فراموش کردن موقت سابقه اطلاعات ذخیره شده در مغز. امروز قشنگ مغز همه داغ شده بود.
حالا اگر اخرین اطلاعات (دستور شفاهی و حمله ی دیشب) تبعات ماندگار داشته باشه این تصمیم داغ در فروش نتیجه خوبی خواهد داشت ولی اگر نه تبعات ماندگار نباشد هزینه داغی مغز بالا خواهد بود.
بدترین کار البته نشستن پای بازار پنیک و تصمیم نگرفتن است. یا باید فروخت و در رفت یا به هیجان کوتاه مدت توجه نکرد و مشغول کارهای دیگر شد. ترید کردن که نفس کشیدن نیست که هر روز لازم باشد. در بلندمدت تورم یه کاری می کنه که اگر در کویر هم زمین کشاورزی خریده باشی، با سود می یای بیرون. حالا سهم سود محور را به هوای جو منفی با پی به ای 4 بفروشی صفر که نمی شه، تهش می شه 3. البته خوب مغز داغ الان می گه جنگ خواهد شد چون دیشب زدن.
4) یه دوستی دارم تیکه کلامی داره که فلان چیز چه می شود. مثلا بورس را چه می شود؟ برای پاسخ به سوال این دوستم باید بگم در 95 درصد مواقع ما در ناحیه اطمینان قرار داریم. ناحیه اطمینان الان می گه احتمال افزایش ریسک های سنگین مثل درگیری دامنه دار زیاد نیست و اگر این ریسک ها زیاد نشه بورس همپای دلار و تورم رشد خواهد کرد و مثلا اگر دلار در یکسال آتی 40 درصد رشد کند بورس هم مثلا 35 تا 45 درصد رشد خواهد کرد.
اما آن 5 درصد ناحیه عدم اطمینان که خلا نیست، آنجا هم جزو اطلاعاتی است که روزانه از جلوی چشم ما رد می شود. اگر آن 5 درصد بشود من هیچ چیز تحلیلی ندارم. در 365 روز سال شاید کمتر از 19 روز توجه ها به این قبیل ریسک ها جوری می شه احتمال تحقق بالا داشته باشند. الان در اون 19 روز هستیم که ممکن است واقعا سیگنال درستی داده باشد. به هر حال بشر همیشه در ناحیه 5 درصد عدم اطمینان یا بدبخت شده یا خوشبخت. در اون 95 درصد زندگی خیلی روتین و غیرسینمایی است.