تحلیل فاندامنتال چیست؟
در این مقاله قصد داریم یکی از مفاهیم مهمه بازارهای مالی به عنوان تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی را بررسی کنیم. تحلیلی که اساس و پایه معامله گران بسیاری در سطح جهان است و همواره بانکها و موسسات بزرگ و بازیگران اصلی سهام از این روش برای انجام تحلیل و خرید و فروش خود بهره میگیرند.
پس تحلیل فاندامنتال اساس و پایه بسیاری از معاملاتی است که در بازار های مختلف چه بازار جهانی فارکس، چه رمز ارزها و چه بازار بورس ایران میباشد. فردانامه اینجاست تا نگاهی عمیق به تحلیل فاندامنتال را برای شما به ارمغان آورد.
انواع مختلف تحلیلها
تحلیل بازار یا سهام به معنی آنالیز و ارزیابی بازار با استفاده از ابزارهای معاملاتی است که سرمایهگذار به واسطه این تحلیلها بتواند به عملکرد یک سهام یا کل بازار پی ببرد. تحلیل سهام در واقع تلاشی است که به وسیله آن بتواند به آینده آن سهم، بازار یا صنعت پی برده و بر اساس آن وارد سیستم معاملهگری و خرید و فروش به منظور کسب سود شد.
دو نوع کلی از تحلیل وجود دارد که البته هر کدام میتوانند شاخههایی داشته باشند: تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال. تحلیل فاندامنتال یا بنیادی بر روی دادههای به دست آمده از شرکت شامل سوابق مالی، سوابق اقتصادی، داراییهای شرکت و صورتهای مالی است.
در حالیکه نوع دوم تحلیل بازار سهام که تحلیل تکنیکال است بیشتر تمرکز خود را بر مطالعه رفتار نموداری بازار با بررسی گذشته چارت یا نمودار سهم، صنعت و یا بازار متکی است. هدف در تحلیل تکنیکال بررسی حرکتهای قیمتی با ابزارهای مختلف است.
در این بخش هدف ما بررسی تحلیل فاندامنتال و نگاهی جامع به بخشهای مختلف آن میباشد.
مفهوم تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال یا بنیادی سعی میکند با ارزیابی فاکتورهای مالی مختلف عملکرد ذاتی سهام را بررسی کند. عملکرد ذاتی سهام که به نوعی معادل با ارزش ذاتی آن در نظر گرفته میشود است که میتواند مفهوم ارزشمندی یک سهم را تجلی بخشد. ارزش ذاتی خود به نوعی بر عملکرد مالی شرکت و شرایط فعلی مالی و اقتصادی استوار است.
تحلیل فاندامنتال به بررسی تمام پارامترهایی که به هر ترتیب میتوانند ارزش ذاتی سهام را تغییر دهند میپردازد. هم فاکتورهای کلان و هم فاکتورها ریزی که در مدیریت شرکت موثر است را شامل میشوند.
هدف نهایی تحلیل فاندامنتال این است که بتواند وضعیت ارزش ذاتی سهم را بررسی کرده و آن را با قیمت روز سهم مقایسه کند و همین مقایسه منجر به ایجاد درکی از ارزشمندی یا گران بودن آن سهم خواهد بود.
پس منطقی است چنین بنویسیم که تحلیل فاندامنتال معمولا از مقیاس ماکرو به میکرو انجام میشود تا بررسی کند که آیا قیمت گذاری سهم منطقی است یا خبر.
تحلیل گران معمولا به این شکل کار میکنند:
بررسی وضعیت کلی اقتصادی
بررسی وضعیت صنعت به شکل اختصاصی
بررسی عملکرد مالی شرکتی که دست به انتشار سهام زده است.
بنابراین میتواند قضاوت کرد که آیا قیمت گذاری فعلی منطقی است یا خیر.
اهمیت ارزش ذاتی در تحلیل بنیادی
یکی از فرضیات اولیه تحلیل فاندامنتال این است که قیمت فعلی سهام دقیقا نماد و نشانی از ارزش آن شرکت و اطلاعاتی که شرکت به طور عمومی منتشر میکند نیست. فرض دوم این است که نتایج به دست آمده از تحلیل فاندامنتال به واقعیت شرکت نزدیکتر از تا قیمتی موجود در تابلو معاملات.
برای مثال، در نظر بگیرید که قیمت یک سهام در حدود 2،000 تومان معامله میشود، بعد از انجام ارزیابیهای دقیق تحلیلگری متوجه میشود که ارزش ذاتی آن شرکت حدود 2،400 تومان است. حال ممکن است تحلیلگر دیگری به عدد 2،600 تومان نیز دست یابد.
معاملهگرانی که این تحلیلها را میخوانند میانگینی از این اعداد را به عنوان ارزش ذاتی آن سهام به خصوص میپذیرند و با توجه به اینکه قیمت فعلی زیر ارزش ذاتی است به خرید آن سهام میپردازند.
این مثال در واقع معرف فرض سوم تحلیل بنیادی است که میگوید: در طولانی مدت قیمت سهام باید به سمت ارزش ذاتی خود میل کند. مشکل اینجاست که کسی نمیداند منظور از این طولانی مدت چقدر است. این مقدار میتواند روزها و حتی سالها باشد.
این خلاصهایست از تمام آنچه که به عنوان تحلیل فاندامنتال میشناسیم. با تمرکز بر روی یک سهام معاملهگر سعی میکند که بعد از پی بردن به ارزش ذاتی در قیمتهای پایینتر از ارزش ذاتی به دنبال فرصتهای خرید باشد و در مقادیر بالاتر از ارزش ذاتی نیز به سراغ فروش سهام (البته در بازارهای دو طرفه) در موقعیتهای مناسب باشد.
مقایسه تحلیل فاندامنتال و تکنیکال
روش تحلیل سهم در تحلیل تکنیکال که سعی میکند با بررسی جهت حرکت قیمت در گذشته بازار، پارامترهایی مانند حجم و قیمت، به حد و حدود قیمتهای آتی سهام پی ببرد. تحلیل تکنیکال از روند قیمت و پرایس اکشن برای ایجاد اندیکاتورها استفاده میکنند و از الگوهای موجود در اندیکاتورها یا چارتهای قیمتی به خرید و فروش سهام میپردازند. مثلا الگوی سر و شانه الگویی تکنیکال است که در چارتها مشاهده میشود و معاملهگران بسیاری بر اساس این الگو معامله میکنند.
تحلیل فاندامنتال همانطور که گفته شد بر دادههای مالی گزارش شده توسط شرکت استوار است. نسبتها و معیارهایی در این راستا ایجاد میشود که میتوان شرکت را بررسی کرده و آن را با دیگر شرکتها مقایسه کرد. در ادامه سعی میکنیم به تقسیمبندی این معیارها و همچنین معرفی تک تک آنها بپردازیم.
معیارهای مهم در تحلیل فاندامنتال
یکی از مشکلات عمدهای که در تعریف کلمه فاندامنتال وجود دارد این است که پارامترهای موجود در زیر مجموعه این روش به تمام المانهایی که میتوانند حال خوب اقتصاد را تعریف کنند شامل میشود. بعضی از این پارامترها قابل اندازهگیری هستند؛ مانند درآمد و سود و اما بعضی دیگر کیفی هستند. برای مثال کیفیت تیم مدیریت شرکت مزبور و یا سهم بازار این شرکت در جامعه از جمله پارامترهای کیفی هستند.
بنابراین پارامترهای مهم در تحلیل فاندامنتال را میتوان به دو گروه کیفی و کمی تقسیم کرد:
1. پارامترهای کمی: تمام پارامترهایی هستند که میتواند با عدد، نمودار و نسبت آنها را نشان داد. بنابراین این نوع از پارامترها نمود تجاری کار را روشن میکنند. درآمد، سود، دارایی و پارامترهای دیگری که در این حوزه تعریف میشوند و قابل اندازهگیری هستند.
2. پارامترهای کیفی: پارامترهایی که با عدد و رقم قابلیت نمایش ندارند و کیفی هستند مانند استانداردها و ماهیت تجارت در آن شرکت و یا تیم مدیریتی و … . این نوع بیشتر از نوع داراییهای ناملموس در نظر گرفته میشوند. مثلا برتری تکنولوژیک، اسم برند، مدیران اجرایی معروف شرکت و یا ثبت اختراع و موارد دیگری که میتوانند مزیت رقابتی قابل توجهی برای شرکت حساب کنند. از مثالهای معروف این حوزه میتوان به شرکت کوکاکولا اشاره کرد که ارزش برند بسیار بالایی دارد و در بسیاری از موارد قیمت روی تابلو در تعداد سهام (مارکت کپ) از ارزش ذاتی آن بالاتر است.
پارامترهای کیفی
4 پارامتر کلیدی کمی وجود دارد که تحلیلگران در بررسی یک شرکت حتما آنها را مورد ارزیابی قرار میدهند. تمام این پارامترها کیفی هستند تا کمی. این 4 پارامتر عبارتند از:
بیزنس مدل (Business Model)
شرکت دقیقا به چه کاری مشغول است؟ در بسیاری از موارد پاسخ به این سوال آنقدرها هم ساده نیست. برای مثال در نظر بگیرید که شرکتی در حال فروش فست فود است، آیا این شرکت از فروش فست فود پول در میآورد یا از درصد همکاری و فرانشیز فروش درصدی به عنوان درآمد دریافت میکند.
مزایای رقابتی
موفقیت طولانی مدت شرکتها معمولا به ایجاد یک مزیت رقابتی و نگهداری آن برای طولانی مدت است. مزیت رقابتی قدرتمند مانند نام برند کوکاکولا، تسلط مایکروسافت به حوزه کامپیوترهای شخصی و سیستم عامل از جمله مواردی است که میتواند سبب جاری شدن جریان سود به شرکت شود. اگر یک شرکت بتواند مزیت رقابتی خوبی ایجاد کند مالکان و سهامداران شرکت میتوانند برای دههها از سود عظیم ایجاد شده لذت ببرند.
مدیریت
بعضی اعتقاد دارند که یکی از ضوابط بسیار مهم در سرمایه گذاری در شرکتی تیم مدیریتی آن شرکت است. این مساله کاملا قابل قبول و قابل درک است: حتی اگر یک بیزنس مدل خیلی خوب به دست مدیران اجرایی نادرست بیافتد به راحتی امکان شکست در آن پروژه وجود دارد. بنابراین بسیاری به وب سایت شرکتها مراجعه میکنند و سعی دارند رزومه و سوابق مدیر فعلی شرکت را بررسی کنند. سوالاتی همچون عملکرد تیم در شرکتهای قبلی از جمله سوالاتی است که نباید بدون پاسخ بماند.
حاکمیت شرکت
حاکمیت شرکت و سهامداران اصلی هستند که قوانین و استانداردهای حاکم بر آن کسب و کار به خصوص را تعیین میکنند و میتوانند مرزبندی بین سهامداران، مدیران و سیاست گذاران را ترسیم و ابلاغ کنند. این سیاستها تا حد زیادی شخصیت کاری آن شرکت را تعیین میکنند. همه دوست دارند در شرکتی سرمایه گذاری کنند که بر پایه اخلاق، صداقت، شفافیت و کارایی قابل قبول استوار است. همچنین به ارتباط و احترام بین تیم مدیریت و صاحبان سهام توجه کنید. مطمئن بشید که ارتباط منطقی، شفاف و واضحی در این بین برقرار است. البته اینها بخشی از اطلاعاتی هستند که دستیابی به آنها میتواند دشوار باشد.
صنعت
بررسی صنعتی که شرکت در آن فعال است نیز بسیار مهم است: مشتریان آنها، سهم بازار در بین شرکتهای دیگر، رشد کلی صنعت، رقابت، قانون گذاری و سیکلهای بیزنسی از جمله پارامترهایی هستند که باید مورد بررسی قرار گیرند. درک صحیح از اینکه عملکرد این صنعت به چه شکلی است درکی عمیق از سلامت مالی شرکت به تحلیلگر خواهد داد.
پارامترهای کمی
صورتهای مالی بستری است که یک شرکت بر اساس آن عملکرد مالی خود را بررسی میکند. پیروان تحلیل فاندامنتال از معیارهای کمی بهره میگیرند تا تصمیمات مهم مالی خود را بگیرند. سه پارامتر بسیار مهم عبارتند از: ترازنامه مالی، صورت جریان نقدی و صورت سود و زیان.
ترازنامه
ترازنامه به عبارتی تمام داراییهای، بدهیها و مسئولیتهای مالی شرکت را در دورههای مالی معین در دل خود دارد. دلیل اینکه به این گزارشها ترازنامه گفته میشود این است که دارای اطلاعات مربوط به درآمد، بدهی و همچنین حقوق صاحبان سهام میباشد که باید با توجه به فرمول زیر تراز باشند.
دارایی = بدهی + حقوق صاحبان سهام
در این فرمول دارایی نشان دهنده تمام آنچیزی که آن شرکت در اختیار دارد و کنترل کامل آنها را میتواند داشته باشد. این مساله شامل تجهیزات، ساختمانها، پول نقد و کالاها میشود. بدهی شامل تمام آنچیزی میشود که شرکت باید پرداخت کند. این بدهیها خود بخشهای مختلفی دارند، مالیات، وامهای بانکی، پرداختهای معوقه و … میشود.
صورت سود و زیان
در حالی که ترازنامه سعی دارد تا بتواند وضعیت کلی شرکت را ارزیابی کند، صورت سود و زیان به دنبال بررسی دقیق درآمدهای شرکت در یک دوره به خصوص میباشد. از نظر فنی، برای هر روز و ماه شما میتوانید ترازنامه داشته باشید اما برای شرکتها عمومی به شکل فصلی و سالیانه منتشر میشوند. صورت سود و زیان شامل درآمدها، هزینهها و سود به دست آمده از فرآیند عملیاتی شرکت هستند.
صورت جریان نقدی
صورت جریان نقدی به بررسی جریان ورودی و خروجی نقدی شرکت میپردازد. اهمیت این پارامتر به این دلیل است که یک شرکت باید تواند جریانهای نقدی و درآمدی ایجاد شده را مدیریت کند.
کلام آخر
در این مقاله سعی کردیم نگاهی جامع به تحلیل فاندامنتال و پارامترهای تاثیر گذار در آن بپردازیم. همچنین به مقایسه دو نوع تحلیل معمول با عناوین تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال نیز پرداختیم. در نظر داشته باشید که تحلیل فاندامنتال یک شرکت و بررسی ترازنامهها و صورتهای سود و زیان شرکت نیاز به دانش مالی دارد و برای حصول توانایی مذبور باید دورههای آموزشی مربوط را نیز بگذرانید. آموزش میتواند به شما این امکان را ایجاد کند که در تحلیل صنایع و همچنین تحلیل شرکتهای داخل یک صنعت عملکرد خوبی از خود نشان دهید و بتوانید بر اساس آنها خرید و فروش موفقی را تجربه کنید.
اگر مطلبی باقیمانده است که در این مقاله به آن اشاره نشده است لطفا آن را با ما در فردانامه در میان بگذارید.
منبع: اینوستوپدیا
نظر خود را با ما در میان بگذارید